معضل تازه، تنفس شهروندان
از سراوان تا خوزستان مردم خواسته زیادی ندارند؛ زندگی میخواهند
گلی ماندگار|
به مدد بیتدبیری مسوولان حالا دیگر پایتخت نشینان هم چند روز پر از گرد و غبار و تنگی نفس را تجربه کردند. اما شهرهای جنوبی همچنان در شرایط به مراتب سختتر از پایتخت به سر میبرند، تنفس هم شده معضل تازهای برای شهروندان. اینکه حتی نتوانی به راحتی نفس بکشی به تنهایی میتواند هر کسی را از پای درآورد. طی روزهای اخیر مردم سراوان در مورد انباشت زبالهها در محل زندگیشان اعتراض داشتند. اینکه قرار باشد در جایی نفس بکشی که آغشته به بوی تعفن زباله است اصلا کار سادهای نیست. این زبالهها نه تنها نفس کشیدن را سخت میکنند که انواع بیماریها را هم با خود به ارمغان میآورند، اما در شهرهای جنوبی کشور هم این خیزش گرد و غبار است که نفس کشیدن را سخت کرده است. حالا به تمام معضلاتی که مردم باید با آن دست و پنجه نرم کنند از تورم و گرانی گرفته تا نبود آب، باید تنفس را هم اضافه کرد. این یکی دیگر حتما حق طبیعی هر انسانی است که هیچ کس نمیتواند منکر آن شود. مگر میشود به مردم بگوییم هوا آلوده است، بوی تعفن میآید، خاک همه جا را گرفته، خب شما نفس نکشید!
چرا باید در کشوری که مسوولانش وقتی پای شعار و وعده و البته مدیریت جهانی به میان میآید سخنورانی چیره دست هستند اما وقتی مساله عمل برای حل مشکلات مطرح میشود هر کدام بهانهای برای شانه خالی کردن از مسوولیت خود دارند. سالها پیش زمانی که رییس مجلس کنونی در مسند شهرداری تهران بود، از راهاندازی مرکزی برای تولید انرژی از سوخت زبالهها خبر داد، اما از آن روز تا به حال هیچ کس دیگر در مورد این مرکز و چرا هیچوقت وجود خارجی نداشت و کار نکرد حرفی به میان نیاورد.
طلای کثیف بلای جان مردم
در بسیاری از کشورهای دنیا زباله را طلای کثیف میدانند، چرا که از آن در تامین انرژی استفاده میکنند، اما حالا در کشور ما که البته یکی از اولین کشورهای جهان در تولید زباله به شمار میرود، این طلای کثیف بلای جان مردم شده است. دپوی زباله در مناطقی که اطراف آن فضای شهری و مسکونی قرار دارد، زندگی را برای اهالی آن مناطق سخت و طاقت فرسا کرده است. انواع بیماریها رهاورد این طلای کثیف است. اینکه منطقه سراوان در نزدیکی یکی از شهرهای بزرگ شمالی کشور به انبار دپوی زباله تبدیل شده است و خطر شیرابههای این زباله برای سلامتی انسانها بیش از آن چیزی است که بتوان از کنارش بیاعتنا گذشت، باعث شده تا مردم این منطقه دست به اعتراض بزنند. بیش از دو هفته از اعتراضات این مردم میگذرد و در این بین اما مسوولان هیچ کاری برای پاکسازی این منطقه انجام ندادهاند.
3 دهه بیاعتنایی به معضلی بزرگ
بهرام عیلپور، کارشناس محیط زیست در این باره به «تعادل» میگوید: معضل بزرگ پسماند زباله سراوان رشت که زمانی فقط به بخش سنگر این شهر محدود میشد، امروزه به عنوان فاجعهای برای محیط زیست شمال کشور تبدیل شده است، زیرا شیرابههای این حجم زباله، جنگل و طبیعت آن منطقه را نابود میکند و در نهایت با ورود به محصولات کشاورزی، زندگی و سلامت مردم را تحت تأثیر قرار میدهد. بیش از 3 دهه است که هر روز تا یک هزار تن زباله در سراوان رشت دفن میشود. منطقه سراوان در 17 کیلومتری رشت در جوار جنگلهای هیرکانی میزبان دپو و دفن زباله این شهر و چند شهرستان دیگر است که امروزه کوه زباله آن به ارتفاع بیش از 110 متر رسیده است. 550 تن از این زبالهها مربوط به شهر رشت و بقیه مربوط به 50 شهر و روستای اطراف است. شیرابههای ناشی از زباله در محل دفن، به رودخانه سیاهرود (رودخانهای در جنگل سروان) و در ادامه به رودخانههای گوهررود و زرجوب رشت سرازیر و همراه با فاضلاب شهری، صنعتی و بیمارستانی وارد تالاب بینالمللی انزلی و دریای خزر میشود. او میافزاید: بیتوجهی به این مساله میتواند ارتباط مستقیم با سلامت افراد داشته باشد. شیرابه این زبالهها عامل بروز بسیاری از بیماریها خواهد بود و در ضمن طبیعت این منطقه را نیز نابود خواهد کرد. بارها و بارها فعالان حوزه محیط زیست در این مورد با مسوولان نشست و گفتوگو داشتهاند، اما هر بار مساله با عنوان کردن وعدههایی که هیچوقت عملی نشده به دست فراموشی سپرده شده است. در حال حاضر موضوع سلامتی مردم مطرح است. اینکه مردم اعتراض میکنند و تجمع میکنند، قرار نیست امنیت ملی را به خطر بیندازند، آنها میخواهند از سلامتی و جان خود محافظت کنند و از مسوولان توقع دارند تا در این مورد همراهشان باشند.
وعدههایی که اجرایی نشدند
علیپور در بخش دیگری از سخنانش میافزاید: در این سالها مسوولان برای ایجاد کارخانه زبالهسوز و تصفیهخانه برای شیرابهها وعدههای زیادی دادند اما متأسفانه هنوز هیچ اتفاقی رخ نداده است و مردم منطقه با بیماریهای پوستی و تنفسی و انواع سرطان مواجهاند. حدود یک سال پیش یک تصفیهخانه با هزینه میلیاردی احداث شد که آن هم کامل نشده و عملاً تعطیل است و همچنان شیرابههای حاصل از زباله روانه رودخانههای زرجوب و گوهررود و سپس به دریای کاسپین، آبهای زیرزمینی، مزارع کشاورزی و… میریزد. همچنین بوی بد و وجود مگسهای زیاد در آن منطقه مردم را به ستوه آورده است. ما بارها گفتهایم که اگر مشکلات این استان را اولویتبندی کنیم، مشکل زباله سراوان و ساماندهی رودخانههای زرجوب و گوهررود در اولویت قرار دارند؛ هیچ چیزی مهمتر از سلامتی این مردم و محیط زیست نیست.
از شیرابه زباله تا گرد و خاک
از شمال که به جنوب بیاییم، مشکلات مردم برای ادامه زندگی و تنفس همچنان ادامه دارد، در شمال شیرابه زباله و بوی تعفن زندگی را به کامشان تلخ کرده و در جنوب میزان بالای گرد و خاک نفس کشیدن را سخت. به گزارش روابط عمومی اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان، میزان گرد و غبار در ساعت ۱۰ صبح روز جمعه در امیدیه۴۴۲، اهواز ۶۲۲، بندرامام۷۳۰، حمیدیه۷۳۵، رامشیر۸۰۸، سوسنگرد۹۰۴، شادگان ۵۴۷، شوش۶۴۰ و هندیجان ۵۸۹ مترمکعب بر ثانیه بود. همچنین بر اساس اعلام اداره کل هواشناسی خوزستان میزان دید افقی بر اثر گرد وغبار دربستان ۸۰۰ متر، اهواز ۲ هزار متر، دزفول ۲هزار و ۵۰۰ متر، آبادان ۲هزار و ۵۰۰ متر، رامهرمز چهار و ۵۰۰ متر، ماهشهر ۲ هزار و ۵۰۰متر، امیدیه سه هزار متر، شادگان ۲هزار متر و شوش ۲هزار متر است. این در حالی است که طی چند ماه اخیر به دلیل وقوع پدیده گرد و غبار در خوزستان بارها مدارس و ادارات خوزستان تعطیل شدند.
مساله فقط شهرهای جنوبی نیست کل کشور درگیراست
حجت اکبریان، فعال محیط زیست درباره خیزش گردو خاک در برخی شهرهای کشور به تعال میگوید: مساله فقط شهرهای جنوبی نیست، در حال حاضر تمامی شهرهای غرب، جنوب، جنوب غربی و ... درگیر این مشکل هستند. از ایلام و شهرکرد گرفته تا سوسنگرد و شیراز و ... این در حالی است که مسوولان فقط به یک نکته اشاره میکنند و با این توضیح که گرد و خاک از کشورهای همجوار به ایران میآید، مسوولیت را از روی دوش خود بر میدارند. اما سوال اینجاست که ما چه کاری برای جلوگیری از این وضعیت انجام داده ایم؟
او میافزاید: اگر بخواهیم منطقی به مساله نگاه کنیم هزینه جلوگیری از ورود این گرد و غبار به کشور بسیار کمتر از هزینهای است که باید برای درمان بیمارانی که به دلیل این گرد وخاکها به انواع بیماریها مبتلا میشوند، پرداخت کنیم. متاسفانه محیط زیست هیچوقت برای مسوولان ما اولویت نبوده و نیست. این گرد و غباری که زمانی فقط در شهرهای جنوبی بود حالا به همه جای کشور راه پیدا کرده حتی به تهران هم رسید. در حال حاضر مردم یزد و کرمان هم از این وضعیت رنج میبرند. مردم شیرازو اصفهان هم با این پدیده مواجه شدهاند. این یعنی سخت شدن زندگی در این مناطق این یعنی کوچ اجباری اما هیچ کدام از این هشدارها توسط مسوولان جدی گرفته نمیشود. آنچه در حال وقوع است از بین رفتن محیط زیست در کشور است. وقتی تالابها خشک میشوند، وقتی جنگلها از بین میروند، وقتی میخواهیم در کنار طبیعت بکر کارخانه پتروشیمی راهاندازی کنیم، وقتی بیتوجه به خشک شدن دریاچه و منابع آبی کشور همچنان به روشهای اشتباه خود در زمینه کشاورزی ادامه میدهیم، نباید منتظر عاقبتی بهتر از این باشیم.
معضلی به نام تنفس
چه فرقی میکند در کنار انبوهی از زباله باشی یا در شهرهایی که آلودگی گرد و غبار آن 6 برابر حد مجاز اعلام شده است، به هر حال تنفس برایت به یک معضل تبدیل میشود. اینکه بتوانی در مقابل فقر و تورم مقاومت کنی و به زندگی ادامه دهی یک مساله است اما آیا میشود نفس نکشید و زنده ماند؟ حالا دیگر تنفس هم به معضلی برای مردم تبدیل شده است، معضلی که باز هم مسوولان سعی دارند با پاک کردن صورت مساله از کنارش به راحتی رد شوند و شانه خالی کنند از بار مسوولیتی که به دوش دارند.