دولت وعدههای بزرگ
مرتضی افقه
آنچه ما در ماههای گذشته شاهد آن بودیم این است که دولت سیزدهم چه در زمان انتخابات و چه در ماههایی که از آغاز به کارش گذشته، اهل دادن وعدههای بزرگ و مطرح کردن شعارهای متعدد است. متاسفانه با توجه به اینکه بخش مهمی از تیم اقتصادی دولت جدید تجربه کافی نداشتند، شعارهایی را مطرح کردند که امکان اجرای آنها وجود نداشت و از این رو مردم را بسیار سردرگم کرد. در کنار آن شاید دولت امید به آن داشت که امکان کنار رفتن تحریمها و دسترسی به منابع درآمدی جدید فراهم شود که این موضوع نیز ممکن نشد و از این رو سردرگمی در اقتصاد ایران تشدید شد.
در روزهای گذشته با توجه به طرحهایی که طرفداران اقتصاد آزاد میدادند سرانجام حذف ارز 4200 تومانی نیز کلید خورد که قطعا تبعاتی در بازارها و قیمت کالاها به همراه دارد و در نهایت فشار مالی جدیدی برای مردم به وجود خواهد آورد. اینکه دولت چه حمایتهایی را به چه شکل در دستور کار قرار دهد نیز نکته مبهم دیگری است که باید برای آن پاسخی دقیق پیدا کرد.
واقعیت این است که اگر تحریمها کنار نروند، تا سال آینده عملا دولت برای تامین منابع مالی خود چاره دیگری جز استقراض نخواهد داشت و این موضوع نیز در نهایت به افزایش نقدینگی و تورم بالاتر و فشار تازه بر مردم منجر میشود. در واقع دولت اجرای این اصلاحات را باید با دو تصور انجام داده باشد یا تصور بر کنار رفتن تحریمها و به دست آوردن منابع جدید است یا اینکه با افزایش قیمت کالاها، بخشی از این نیاز مالی از این طریق جبران خواهد شد. حتی اگر تصور دوم اجرایی شود نیز با توجه به اینکه دولت خود یکی از بزرگترین مصرفکنندگان در اقتصاد ایران، قطعا در نهایت به افزایش هزینههای دولت منجر میشود.
در نهایت باید توجه داشت که با توجه به نرخ بالای تورم، هر کمکی هم که از سوی دولت اجرایی شود، پس از مدتی تاثیر خود را از دست خواهد داد. همانطور که یارانه احمدینژاد پس از چند سال تاثیر خود را از دست داد، این یارانه جدید نیز به سرنوشتی مشابه دچار میشود و حتی اگر بنا بر صدور کالابرگ باشد نیز همچنان تورم و افزایش هزینههای دولت قطعی خواهد بود. در واقع احمدینژاد در ابتدا یارانه را پرداخت و کام مردم را شیرین کرد و سپس قیمتها را تغییر داد اما دولت فعلی ابتدا فشارها را آغاز کرده و سپس از حمایتهای تازه صحبت میکند، موضوعی که خود به سردرگمی مردم و اقتصاد کشور منجر شده است.