فرشاد مومنی: چرا نسبت به نیازهای مردم بیپروا شدهاید؟
«حالا که به نام «رونالد اینگلهارت» آلرژی دارید، کتاب انسان و ایمان شهید مطهری را بخوانید که کیفیت استدلالهای ایشان از اهمیت معیشت را بفهمید. کاری کردهاند که کسی جرات نمیکند بگوید شهید مطهری چنین مطالبی را در نهایت انصاف و به صورت استدلالی مطرح کرده است. تا میگوییم معیشت مردم مهم است میگویند اینها چپگرا هستند. این حرف حضرت علی(ع) است که میگوید فقر از هر دری وارد شود، ایمان از یک در دیگر خارج میشود. چطور میشود که شما آنقدر نسبت به نیازهای ابتدایی مردم بیپروا شدهاید؟»
فرشاد مومنی عضو هیات علمی دانشگاه علامه و اقتصاددان در نشستی با موضوع «سلامت روان و سلسله مراتب نیازهای زیستی-روانی» گفت: در شرایطی که کشورها با محدودیت منابع مادی روبرو هستند، اگر مشارکت انسانها را جلب کند، کارهایی که با میلیاردها دلار سرمایهگذاری انجام نمیشود را میتوان با همراهی شهروندان انجام داد. بانک جهانی در گزارشهای سالانه خود در سالهای 2015 تا 2017 سطوح متفاوتی از مسائل سرنوشتساز را مطرح کرده است. چقدر جای تاسف دارد که بهواسطه در حاشیه بودن مساله توسعه در یک ساخت رانتی و نابرابرساز، چنین داناییهای ارزشمندی در اختیار جامعه قرار نمیگیرد.
وی با بیان اهمیت مباحث میانرشتهای در نظام تصمیمگیری اساسی، افزود: ما در ادبیات توسعه متفکران بزرگی داریم که میگویند وقتی میخواهید صادرات را افزایش دهید و برای مزیت پیدا کردن در حوزه صادرات، حق انسانها را زایل میکنید در واقع صادراتی شکل گرفته که به گسترش و تعمیق فقر میانجامد لذا دستاوردهای خودتان را هم ناامن میکنید. به این مساله، هزینههای فقر فروشی میگویند. صدها بار گفتهایم این همه خرج کردهاید و کارشناس تربیت کردهاید. چرا شما سیاستهای یک مرتبهای اتخاذ میکنید؟ میانرشتهها به ما کمک میکنند که ما هزینههای محیطزیستفروشی را در هم نادیده بگیریم. به اسم اینکه ما میخواهیم مزیت رقابتی پیدا کنیم، کالاهایی را تشویق میکنند که مملکت را خفه و هزاران بیماری روحی و جسمی ایجاد میکند. چرا کسانی که نسبت به این مسائل هشدار میدهند را به ارتباط با خارجیها متهم میکنید؟ و چون نمیآیید اتهامات این افراد را ثابت کنید، روند محاکمه آنها را هم شفاف نمیکنید. اگر اینها واقعا آلت دست خارجیها باشند مانند مجاهدین خلق که با صدامحسین همپیمان شدند، جایگاهشان را طوری از دست میدهند که حتی رادیکالترین مخالفان جمهوری اسلامی تف بر صورت آنها میاندازند. به موازات حساسیت نسبت به منزلت انسان، محیط زیست اجتماعی و طبیعی انسان هم اهمیت پیدا میکند. اینها جزو الفبای توسعه فراگیر است. اگر این مسائل را نمیفهمید از اصحاب دانایی تقاضا کنید که بیایند و درباره این مسائل بیشتر صحبت کنند.
مومنی در ادامه خاطرنشان کرد: این همه سر ارز ترجیحی نصیحت کردیم و گفتیم این کارها را نکنید چون فجایع انسانی، محیط زیستی و... این رانت به مراتب از مسائل دیگر مرتبط با آن بیشتر است. آیا آنهایی که به دولت توصیه میکردند که بیا ارز ترجیحی را حذف کن، از هزینههای روزهای اخیر چیزی گفته بودند؟ آن کسانی که به خاطر کمبود ریال میخواستند از طریق شوکدرمانی برای دولت ریال جور کنند، چرا باید کارشان به جایی برسد که پرداخت یارانه را از 45 هزار تومان به 400 هزار تومان برسانند؟ آیا به شما گفته بودند روزی میرسد که خودتان، هزینههای خودتان را بالا میبرید؟ آن روزی که ما میگفتیم شوکدرمانی پیشروی در باتلاق است، آیا آنها به شما گفته بودند هزینههای این اعتراضات گسترده از جنبههای روانشناختی، سیاسی، جامعهشناختی و امنیت ملی چیست؟ آیا به شما گفته بودند این تعطیلیهای نامتعارف چه هزینههایی را به وجود میآورد؟ اینکه فردی میگوید من این 4 قلم را افزایش دادهام پس اقلام دیگر حق افزایش قیمت را ندارند، مایه شرمساری اهالی علوم انسانی است. چطور میشود که این نصایح نادیده گرفته میشود و دوباره میخواهید روی سیاستهای غلط پافشاری کنید؟ من به اصحاب دانایی در ساحت توسعه صمیمانه و خاضعانه میگویم که مطالعات بانک جهانی درباره تعدیل ساختاری را در اختیار حکومتگران گرامی بگذارید.
این استاد اقتصاد با تاکید بر اینکه از طریق گفتوگو با کارشناسان میتوان به راهحل رسید، گفت: اگر کاری که میکنید قابل دفاع است مارا متقاعد کنید و اگر قابل دفاع نیست انجامش ندهید. این بدیهیات اولیه عقلی است لذا از این دریچه میخواهم بگویم یکی از مطالعات درخشان سازمان W.H.O میگوید حداکثر 25 درصد سلامت جسمی و روحی انسانها دست طبیبان است و مابقی آن به شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مربوط میشود بنابراین اگر میخواهیم جامعهای با نشاط داشته باشیم باید ببینیم که چه چیزی از نظر اجتماعی همه را بهم میریزد. علمای توسعه میگویند هیچ چیز به اندازه شوک درمانی جامعه را به سمت ناهنجاری و بیهنجاری نمیکشاند. به یادداریم که حسن روحانی پس از توصیه کسانی که او را به سمت شوکدرمانی بردند و بعد از مشخص شدن آثار آن غیبشان زد، گفت یک عده به ما وعده دادند که نرخ ارز را جهش دهید تا ایران گلستان شود، ما این کار را کردیم اما کار افتضاح شد. بعد میبینیم همان آدم سه ماه بعد دوباره سراغ شوکدرمانی میرود. من الان به آقای رییسجمهور فعلی میگویم مگر شما بر اساس نقد سیاستهای دولت قبل سر کار نیامدید پس چرا دارید عینا همین کارها را میکنید؟ من میگویم اگر حوصله ندارید به تجربههای خود و دولتهای قبل از خودتان توجه کنید. کتاب جهانیسازی جوزف استیگلیتز را بخوانید که میگوید برای اینکه تصمیمگیران ابعاد شوکدرمانی را بفهمند، باید گفت هزینههای شوکدرمانی برای حکومت روسیه در ده ساله اول پس از فروپاشی شوروی، به گونهای بود که تولید صنعتی این کشور 60 درصد سقوط کرد یعنی دو برابر خسارتهایی که در جنگ جهانی به روسیه وارد شد. وقتی از دهه 1390 که دهه شوکدرمانیهای افراطی درمورد همه قیمتهای کلیدی در ایران بود، در گزارشهای رسمی به عنوان دهه از دست رفته از آن یاد میشود یعنی بیا و ببین چه شیرینکاریهایی رخ داده است چون همه میدانند گزارشهای رسمی محتاطانه نوشته میشوند.
وی افزود: محور و مدار سنجش اعتبار علمی و ثمربخشی عملی سیاستها این است که ببینیم روی انسانها چه اثری میگذارد. چرا در اثر شوک درمانی این همه گرفتاری به ایران تحمیل میشود؟ چرا آنهایی که از ناآرامی سیاسی و اجتماعی نفع میبرند، حرفشان خریدار بیشتری در ساختار قدرت دارد؟ اگر شما صادق هستید و در جستوجوی اعتلای فرهنگی جامعه هستید، بدانید که پیشنیاز آن امنیت اقتصادی و معیشت مردم است. هر تصمیم و تخصیص منابع که میخواهد اتفاق بیفتد باید قبل از آن بررسی کرد که با رابطه بین مردم و حکومت چکار میکند. اگر آدمها همراهت نباشند، اتحادیه جماهیر شوروی هم باشی ازدرون فرو میریزید. به تجربه رضاشاه نگاه کنید. رضاشاه به صورت آشکار حدود 25 درصد کل هزینههای دولت را صرف امور نظامی میکرد و به صورت پنهانکارانه، نزدیک به نیمی از منابع بودجه عمومی را صرف امور نظامی میکرد. او 20 سال این کار را کرد اما نظامیهایش حتی 48 ساعت هم نتوانستند از مرزها دفاع کنند. حالا که به نام «رونالد اینگلهارت» آلرژی دارید، کتاب انسان و ایمان شهید مطهری را بخوانید که کیفیت استدلالهای ایشان از اهمیت معیشت را بفهمید. کاری کردهاند که کسی جرات نمیکند بگوید شهید مطهری چنین مطالبی را در نهایت انصاف و به صورت استدلالی مطرح کرده است. تا میگوییم معیشت مردم مهم است میگویند اینها چپگرا هستند. این حرف حضرت علی(ع) است که میگوید فقر ازهر دری وارد شود، ایمان از یک در دیگر خارج میشود. چطور میشود که شما آنقدر نسبت به نیازهای ابتدایی مردم بیپروا شدهاید؟ اگر واقعا در اصلاح اقتصاد، مُصر هستید، این همه هزینههای موازیکاری و فسادهای برملاشده را باید درست کنید نه اینکه به ابتداییترین نیازهای مردم پیله کنید.
این اقتصاددان با اشاره به محاسبات خود درباره میزان رانت ارز ترجیحی، گفت: هیچ رانتی ازنظر اندازه قادر به رویارویی با رانت ناشی از سیاست تورمزا نیست. وقتی مقامات رسمی کلیدی کشور میگویند فقط حذف ارز ترجیحی بین 7.5 تا 10 درصد تورم به اندازه تورم موجود اضافه میکند، بگویید چند کارشناس این را محاسبه کنند و نتایج آن را اعلام کنند. رسما میگویند فروشندهها کالاهای انبار شده خود را با قیمتهای جدید بفروشند! این چه چیزی جز رانت است؟ میگویند 60 میلیون قطعه سکه در کشور وجود دارد. خوب وقتی شما شوک قیمتی ایجاد میکنید و طی کمتر از 2 ماه 500 هزار تومان به قیمت آن اضافه شد یعنی به اندازه سی هزار میلیارد تومان رانت ایجاد کردهاید! آن هم به قیمت جیببری از مزدبگیران بیپناه که دیگر قادر نیستند با یک درآمد معین ابتداییترین نیازهای خود را تامین کند. این همه خانوادهها هزینه کردهاند و کارشناس تربیت کردهاند اما جای شغل سرخوردگی به آنها میدهید. شما متوجه باشید که در جریان شوک نرخ ارز در سال 1397 تمایل به مهاجرت کشور بین دانشجوها بیش از دو برابر شده است. با این کارها دارید نیروی انسانی تربیت یافته خودتان را دودستی به کسانی که استکبار مینامید تقدیم میکنید. کدام نفوذی به این اندازه جوانهای تحصیلکرده را میتواند سرخورده کند؟ اینها سرنوشت محتوم کشور ما نیست.
مومنی خاطرنشان کرد: دریچهای وجود دارد به نام رابطه شوکدرمانی با آنومی اقتصادی-اجتماعی که ازرسانهها تقاضا میکنم در این زمینه بخصوص، کتاب خودکشی امیل دورکهیم را بازخوانی کنند به خصوص آنجا که میگوید شوک نابرابرساز است و آنومی ایجاد میکند. بزرگترین هشدار جامعهشناسان میگوید مرحله بعد از آنومی، فروپاشی است. یک مقام مسوول رسما میگوید ما قاعدهگذاری میکنیم اما 99 درصد آن اجرا نمیشود. این یعنی وقتی جامعه را دچار آنومی میکنید، آینده ستیزی در جامعه رخ میدهد و افراد و گروهها به سمت خودتخریبی تمایل پیدا میکنند.
مومنی در بخش دیگری ازسخنان خود گفت: اگر بنا براین باشد که فردی هیچ کاری نکند و فقط مقداری پول در بانک بگذارد و به اندازه حداقل دستمزد پاداش بگیرد، در کشورهای OECD لازم است بین 1 تا 5 میلیون دلار سپرده بگذارند و در کشورهای همسایه رقمی معادل 500 هزار دلار نیاز است که فرد در ازای سپردهگذاری آن یک حداقل دستمزد پاداش بگیرد. در کشور ما این رقم 7 هزار دلار است که ما را شگفتزده کرده است. از یک سوراخ باید چندبار گزیده شوید تا خودتان را اصلاح کنید؟ حامیان مافیاها میگویند حکومت ایران در سی سال گذشته فقط دلواپس حفظ ارزش ریال بودهاند. خدا رحم کرده است که اینها دلواپس بودهاند و قیمت ارز 4 هزار برابر شده است. هنوز هم برخی دنبال قیمت واقعی دلار هستند! در دوران جنگ که ما اقتصاد را آبرومندانه و شرافتمندانه اداره کردیم، دو شاقول داشتیم و آن این بود که قیمت دلار باید به گونهای تعیین شود که یک خانوار با یک شیفت کار بتواند معیشت خود را تامین کند و بنگاههای تولیدی هم رونق داشته باشند. کارنامه آن دوران را ببینید و نتایج این دو شاقول را ببینید.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه در پایان گفت: وقتی دولت میخواهد یک قاعدهگذاری کند و به آن منابع تخصیص دهد، باید ببیند رابطه رقبای داخلی و خارجی آن دولت با آن قاعدهگذاری چه خواهد بود. در 1396 تا پایان سال 1400، دلار 550 درصد رشد کرده است و در همین فاصله مواد غذایی 900 درصد، پوشاک 1000 درصد، مسکن 600 درصد افزایش داشتهاند اما حداقل دستمزد 350 درصد رشد داشته است. چطور میخواهید چنین جامعهای شرافتمندانه زندگی کند؟ چه میشود که در تصمیمگیریهایتان به این بدیهیات بیتوجه هستید؟ اگر این سیاستها نمیتواند اهدافتان را تامین کند، به جای حیثیتی کردن آن متوقفش کنید. از بعد خارجی نیز وقتی بررسی میکنیم میبینیم، معادل دلاری حداقل دستمزد در سال 1390 سیصد و سی دلار بوده و درسال 1399 به 69 دلار رسیده است. اینها علائمی است که شما به نیروی کار میدهید و میگویید فرار کنید! لذا ما بهشدت به ورود روانشناسان اجتماعی، جامعهشناسان و دانشمندان علوم سیاسی نیاز داریم تا ایدههایی برای بهتر زندگی کردن مردم و سربلند کردن کشور ارایه کنند.
به گزارش جماران در بخش دیگری از این نشست، مهرانگیز شعاع کاظمی عضو هیات علمی دانشکده علوم انسانی دانشگاه الزهرا در این نشست به تشریح تعاریف سلامت روان شهروندان پرداخت و گفت: تعریفی که سازمان بهداشت جهانی از سلامت روان میدهد، این است که سلامت روان به معنای عدم بیماری جسمی و روانی نیست و ویژگیهای مهمتری دارد. اولین مولفه سلامت روان«خوب بودن ذهنی» یا بهزیستی ذهنی به عنوان مهمترین ویژگی یک انسان در دارا بودن سلامت روان شناخته میشود یعنی فرد باید از یک ظرفیت ذهنی خوبی برخوردار باشد. دومین ویژگی سلامت روان این است که خودکارآمدی در انسانها دیده شود یعنی فرد خود را انسان مفیدی بداند. اگر به فرد اجازه بروز و نشان دادن خود داده شود میتوان این خودکارآمدی را در او را ببینیم. ما در خیلی از سازمانها افراد توانمندی داریم که دپرس هستند که خیلی از اوقات جامعه برای این افراد پاسخی ندارد و کسی آنها را نمیبیند.
ویژگی بعدی سلامت روان، استقلال و خودمختاری فرد است. یعنی فرد میداند باید چکار کند و خیلی مهم نیست کجا قرار گرفته است. در دوره کرونا این مورد در دورکاری افراد قابل مشاهده بود. این افراد ثابت کردند که ما به کارکنان بسیار نیاز نداریم.
وی افزود: یکی از مواردی که در کشور ما سلامت روان افراد را به هم میریزد، نارضایتی از شغل است. وقتی تعامل خوبی در بین افراد شکل نمیگیرد یعنی سلامت روان از یک فرد و مجموعه آن گرفته شده است. یکی از بیماریهای شایع در نبود سلامت روان، بیماری افسردگی است و در جامعه ما هم بسیار دیده میشود. ما در جامعه داریم مرتبا مشاهده میکنیم یک سرقتهای عجیبی شکل میگیرد مثلا فرد نان میدزدد. جای تاسف است که بیشتر میوه فروشان میوههای پوسیده بیشتری برای فروش دارند. این مسائل ارزشمندی افراد را ازبین میبرد. همبستگی بین نسلی یکی دیگر از مولفههای سلامت روان است. شاید هنوز هم برای ما سخت باشد که یکی از اقوام مانند پدربزرگ و مادربزرگ را از دست بدهیم اما برای نوجوانان ما تعامل با پدر و مادر هم سخت شده است. وقتی این موارد بین محیط خانواده اتفاق میفتند نمیتوانیم بگوییم این خانواده، سلامت روان دارد.
شعاع کاظمی با بیان اینکه فرد سالم کسی است که نیازهای اساسی وی رفع شده باشد، گفت: اولین سطح هرم مازلو، نیازهای بنیادی فیزیولوژیکی است. اینکه گاها دیده میشود که برخی فروشگاهها از ترس کرونا یا گرانی خالی میشوند، حاکی از اهمیت این نیازها است. مازلو معتقد است که بعد از تامین نیازهای سطح اول و دوم، به مرحله احساس ارزشمندی میرسد. وقتی کسی دست به سرقت میزند میگوید من جایی در جامعه ندارم. ریشه این مسائل در تعلیم و تربیتی است که میتوانست در خانواده شکل بگیرد و رخ نداد اما وقتی خانواده به سیستم آموزشی اعتماد کرد ما باید به بهترین شکل این وظیفه را انجام دهیم چون ما در خلقت کسی با ضریب هوشی صفر نداریم. کسانی هستند که باید مورد حمایت قرار بگیرند اما افراد دیگر اگر مورد توجه قرار نگیرند و جامعه به آنها بها نداد ممکن است به یک بزهکار تبدیل شوند. کسانی که بعد از زورگیری، خفتگیری و ... توسط پلیس دستگیر میشوند میگویند من کجای این جامعه جای دارم؟ خانه دارم؟ شغل دارم؟ ریشه این مسائل چیست؟ میتوانست آموزش این افراد در خانه شکل بگیرد که بنا بر دلایلی نمیشود اما باید آموزش اینها در مدرسه و... به شکل خوب صورت بگیرد. کسانی هم هستند که رنج تحصیل را به دوش کشیدهاند اما جامعه امکانی در اختیار اینها قرار نداده است. پس نیاز است به ارزشمندی افراد بها داده شود.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: راجرز میگوید انسان موجودی اجتماعی، پیش رونده و مثبت است. به همین خاطر تعریف او از فرد سالم، فردی است که از تجارب زمانش آگاه است و از آن استفاده میکند. در آگهیهای استخدام گفته میشود که فرد باید با تجربه باشد. دانشجو از کجا باید تجربه کسب کرده باشد؟ با این کارها ما این جوانان را مریض میکنیم. از سوی دیگر میبینیم تمایل به یادگیری دایم دیده نمیشود. بسیاری از دانشجوها در کلاسها کتبی را میخوانند که مربوط به 35 سال پیش است. یعنی همکاران ما کتاب نمیخوانند و کتاب جدید معرفی نمیکنند. یک انسان با سلامت روان، کسی است که به ارگانیسم خود اعتماد کند یعنی فرد میگوید اگر جامعه به ما فرصت نداد یک فرصت دیگر مهیا میکنیم اما متاسفانه ما میبینیم که وقتی افراد پس زده میشوند، منزوی و افسرده میشوند.
شعاع کاظمی در پایان به بیان چند توصیه برای بالا بردن سلامت روان پرداخت و گفت: افراد باید واقعیت وجودی خود را بپذیرند و با همین چیزی که هستند میتوانند بهترین باشند. مورد دیگر چگونگی جلب حمایتهای اجتماعی است. گاهی اوقات ما منتظر هستیم کسانی بیایند و به ما کمک کنند اما باید دید که چگونه میتوان با مشورت و بهرهگیری از افراد به ارتقای سلامت خود بپردازیم.