بیحوصلگی؛ عامل بیماریهای روحی و جسمی
مجید ابهری
بیحوصلگی و بیانگیزه بودن هم مثل بسیاری از پدیدههای روانشناسی تک علیتی نیست که ما یک علت را برای ایجاد آن بیان کنیم بلکه عوامل مختلفی ممکن است در ایجاد بیحوصلگی نقش داشته باشد. یکی از علتهای بیحوصلگی و کسالت ممکن است افسردگی باشد. بنابراین، یکی از ویژگیهای افراد افسرده این است که حوصله و انگیزه برای انجام کاری و ارتباط با کسی را ندارند که اغلب تحت عنوان حوصله نداشتن یا بیحوصلگی از آن یاد میکنند. بیحوصلگی و افسردگی تأثیر متقابلی بر رویهم دارند یعنی ممکن است فردی افسرده و دارای ویژگی بیحوصلگی باشد یا ممکن است بیحوصلگی آرامآرام خلق فرد را کاهش دهد و او را دچار افسردگی کند. اما برای درمان همهچیز بستگی به مدتزمان و شدت بیحوصلگی دارد. اگر فردی گه گاه و مدتزمان کوتاهی دچار این حالت میشود و شدت آن هم زیاد نباشد یعنی به راحتی بتواند به کارکردهای قبل برگردد مشکلی ندارد و فرد با توجه به راهکارهایی که توضیح خواهیم داد میتواند بیحوصلگیاش را برطرف کند، اما زمانی که فرد در ارتباطات خانوادگی، اجتماعی و کاری دچار مشکل شود و یکنواختی، عدم لذت بردن و بیانگیزگی در فرد تداوم داشته باشد، حتماً باید برای درمان اقدامات لازم را انجام دهد. خلقوخو و عواطف فرد، میزان انرژی و هیجان، میل به کنجکاوی و سبک زندگی فرد شامل؛ خواب، مدیریت استرس، تغذیه و... از عوامل دیگری هستند که تأثیرات زیادی در بروز بیحوصلگی افراد خواهند داشت. همچنین بر طبق مطالعات، استفاده زیاد افراد از وسایل الکترونیکی در بروز یکنواختی و بیحوصلگی فرد نقش دارد، از طرفی مشکلات مختلفی که ممکن است فرد در محیط اطراف خود با آنها درگیر باشد مانند، سختگیریهایی که فرد در محیط زندگی و محل کار با آنها مواجه میشود نیز میتواند در بروز و تشدید بیحوصلگی تأثیرگذار باشد. اینکه گاهی ما دچار بیحوصلگی میشویم و در یکزمان خاص علاقه به انجام یک کار یا رابطه با دیگران نداشته باشیم، طبیعی است اما اگر این موضوع بیش از دو هفته طول بکشد و به نحوی باشد که باعث شود کارکردهای فرد دچار اختلال شود و ما در فرد نوعی ناسازگاری و بیقراری ببینیم، اینجاست که بیحوصلگی مشکلساز میشود و میتواند منجر به ناامیدی و احساس فرسودگی شود. بیحوصلگی در همه افراد ممکن است اتفاق بیفتد اما شدت و طول مدت بیحوصلگی در افراد ممکن است متفاوت باشد. برخی عوامل میتواند در میزان و شدت بیحوصلگی تأثیرگذار باشند. به عنوانمثال، سن، یکی از عوامل اثرگذار در بروز بیانگیزه شدن است. افراد معمولاً در سنین کودکی و نوجوانی بیحوصلگی را زیاد تجربه میکنند و اغلب بیحوصلگیشان را با جملاتی مثل «حوصلهام سر رفته»، «حالندارم»، «کسلم» و... نشان میدهند. قدم اول برای اینکه بتوانیم راهکارهای خوب و مفیدی به کار بگیریم که ما را به هدف اصلیمان یعنی خارج شدن از بیحوصلگی برساند، این است که علتهای مختلفی که ممکن است منجر به بیحوصلگی فرد شود را بررسی کنیم، به این دلیل که تشخیص و آگاهی صحیح از علت ایجاد بیحوصلگی در فرد منجر به درمان موفقیتآمیز خواهد شد. توصیه ما به افراد این است که در مرحله اول بررسیهای پزشکی انجام دهید تا توسط پزشک مشکل کمخونی، اختلالات هورمونی و غدد، کمبود ویتامینها و... بررسی شود چراکه گاهی وجود این مشکلات در بدن میتواند منجر به بیحوصلگی شود. اما گاهی بدون وجود مشکل پزشکی ممکن است هر از گاهی احساس بیحوصلگی کنیم؛ در چنین مواردی بهمنظور رفع بیحوصلگی، راهکارهایی مثل افزایش فعالیتهای بدنی و پیاده روی، تنظیم خواب و اشتها، گذاشتن اهداف واقعبینانه و متناسب با نیاز و استعدادها، توجه به خلقوخو، مدیریت استرس و تمرینات مدیتیشن، آموزش و تمرین مهارتهای درون فردی و برون فردی برای مقابله سازنده با مشکلات، انعطافپذیری و بازسازی افکار که شامل جلوگیری از بروز رفتارهای خودشکن و خودگوییهای منفی است را تمرین کنید و چنانچه بیحوصلگی و کسالت فرد در حدی باشد که انگیزه انجام راهکارهای ارایه شده را نداشته باشد، توصیه ما این است که این اقدامات را به صورت تخصصی در کنار یک روان درمانگر به انجام برساند.