اجرای قانون یا دور زدن آن
معوقههای معلمان برای هر ماه فقط یک میلیون تومان
گلی ماندگار|
11 سال پیش بود که طرح رتبهبندی معلمها به مجلس رفت، این طرح بعد از دو سال یعنی در سال 92 به تصویب رسید و از آن تاریخ تاکنون بارها و بارها روسای دولت و وزیرانشان وعده اجرایی شدن این قانون را به معلمان دادهاند، اما هر بار این وعده علمی نشده است، تا جایی که طی سالهای اخیر درصد بالایی از معلمان در اعتراض به وضعیت معیشتی خود و عدم اجرا شدن قانون رتبهبندی دست از کار کشیدند، اما در نهایت باز هم این وعدههای دولتمردان بود که برنده میدان شد. هر چند پاندمی کرونا و تعطیل شدن مدارس تاثیر بسزایی در عدم پیگیری این خواسته به حق معلمان داشت اما آنها همچنان بر این باور بودند که تا این قانون به مرحله اجرا نرسد وضعیت معیشتی معلمان در این شرایط سخت اقتصادی بهبود پیدا نخواهد کرد. آخرین بار قرار بود در مهر ماه 1400 این قانون اجرایی شود ولی از آن تاریخ تاکنون هم آنچه دیده و شنیده شده است بیشتر خبرهایی است که جنبه شعاری دارند و عملی در آنها دیده نمیشود. حال اما دولت ترفند تازهای به کار گرفته است، از تمامی معلمان خواسته شده تا در یک سامانه مشخص مدارک خود را بارگذاری کنند. پروسهای که حتما زمان زیادی خواهد برد، تا به نتیجه برسد و مورد بررسی قرار بگیرد و خلاصه اینکه تاثیر در اجرایی شدن این قانون داشته باشد. مساله اینجاست که مگر وزارت آموزش و پرورش سابقه کاری معلمان را در اختیار ندارد، مگر مدارک معلمان در بایگانی این وزارت خانه نیست، طی تمام این سالها نحوه استخدام و ارتقاء رتبه بر اساس چه مقیاس و میزانی انجام میشده است؟ چرا الان باید از معلمان بخواهند که مدارک خود را بارگذاری کنند، آیا این واقع وقت خریدن برای شانه خالی کردن از زیر بار مسوولیت و اجرای قانون نیست؟ همانطور که سالهاست پرستاران به دنبال حقوق از دست رفته خود هستند، به دنبال استخدام، کارانه، افزایش حقوق و بهبود معیشت. همانطور که کارگران و بازنشستگان هر از گاهی صدای فریادشان بلند میشود و باز هم وعدههایی از همان جنس همیشگی به آنها داده میشود.
این اجرای قانون رتبهبندی نیست دور زدن آن است
علی نراقی، کارشناس آموزش در این باره به «تعادل» میگوید: متاسفانه آن چیزی که به عنوان اجرایی شدن قانون رتبهبندی معلمان از آن نام میبرند، در واقع دور زدن قانون است، چرا که نمایندگان مجلس عنوان کرده بودند، بین 6 تا 16 میلیون تومان قرار است به حقوق معلمان اضافه شود، بماند که همین خبر باعث هجمههای بسیاری از مردم در مورد معلمان شد، اما وقتی پای کار آمدند این مبلغ ناگهان به 2 تا 5 میلیون تومان رسید. اما خبر اول آنقدر پر رنگ بود که خبر دوم به چشم هیچ کس نیامد و خیلیها فکر میکردند معلمان دیگر نباید اعتراضی داشته باشند چون مبلغ قابل توجهی به حقوقشان اضافه شده است، در حالی که این مساله فقط در حد حرف بود و به سر تیتر خبرها تبدیل شده بود. او سپس به زمان اجرایی شدن این قانون که قرار بود مهرماه 1400 باشد اشاره کرده و میافزاید: اگر این قانون برای شهریور ماه امسال اجرایی شود باز هم با 11 ماه تاخیر آغاز شده است، به همین خاطر وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد بابت این 11 ماه تاخیر مبلغ 1.5 میلیون تومان به ازای هر ماه به معلمان پرداخت میشود که در نهایت این مبلغ به 11 میلیون تومان یعنی یک میلیون تومان به ازای هر ماه تقلیل پیدا کرد در حالی که اگر همان مبلغ 2 تا 5 میلیون تومان را ملاک قرار دهیم میانگین این مبلغ 3 و نیم میلیون تومان میشود و باید برای این 11 ماه چنین مبلغی در نظر گرفته میشد نه ماهی یک میلیون تومان به همین دلیل است که به نظر بسیاری از معلمان این اجرایی شدن قانون رتبهبندی نیست، دور زدن آن است.
فشار اقتصادی و معیشتی معلمان را ناچار به پذیرش میکند
این کارشناس آموزش در بخش دیگری از سخنانش میافزاید: متاسفانه فشارهای اقتصادی و معیشتی باعث شده تا معلمان به همین میزان هم راضی باشند، البته نه رضایت قلبی ولی چارهای جز پذیرش ندارند، اما وقتی وزارت خانه اعلام میکنند که تمامی معلمان باید مدارک خود را در فلان سایت بارگزاری کنند، این یعنی یک پروسه طولانی که باز هم اجرایی شدن قانون را به تعویق میاندازد. در حالی که این وزارت خانه تمامی مدارک معلمان را در اختیار دارد، هر معلم یک خلاصه پرونده بهنام فرم ۵۰۲ و حکم کارگزینی دارد، همه این مدارک با جزییات وجود دارد، اصلاً هیچ معلمی بدون این مدرکها ارتقاء پیدا نمیکند. تمام ساعتهای ضمن خدمت معلمها در اختیارشان هست و ثبت شده، تمام اطلاعات شغلی وجود دارد و نیازی نیست هر معلم خودش مجدد تمام این مدرکها را بارگذاری کند. حال اگر قرار باشد، تعدادی بالغ بر 700 تا 800 هزار معلم مدارک خود را در این سامانه بارگذاری کنند، چه کسی میخواهد به این حجم از مدارک و در چه مدت زمانی رسیدگی کند، اینها سوالاتی است که برای معلمان ایجاد شده و البته تاکنون کسی هم به آن پاسخی نداده است. معلمها 10 سال است که چشم انتظار اجرایی شدن این قانون هستند، دیگر صبرشان لبریز شده است، از سویی مشکلات اقتصادی و معیشتی هر روز بیشتر از روز قبل آنها را تحت فشار قرار میدهد.
مشکلات بر رفتار معلمان تاثیر میگذارد
نراقی اظهار میدارد: معلمها هم مثل همه انسان هستند، ظرفیت و تحمل مشخصی در برابر مشکلات دارند، آنها هم خانوادههایی دارند که موظف به تامین هزینههایشان هستند، در حال حاضر فرقی نمیکند معلم زن یا مرد، شرایط به گونهای است که هم زن و هم مرد باید کار کنند تا بتوانند هزینههای زندگی را تامین کنند، در چنین شرایطی وقتی شما معلم را در فشار اقتصادی میگذاری، وقتی او را در برابر مشکلات معیشتی تنها رها میکنی، نمیتوانی انتظار ارایه بهترین خدمات را از او داشته باشی. این در حالی است که معلمها تنها کسانی هستند که تاثیر مستقیم بر تربیت نسل آینده کشور دارند، پس اگر آنها انسانهایی نرمال، با شرایط زندگی نرمال، بدون دغدغههای معیشتی باشند، قطعا میتوانند انسانهایی نرمال و البته نخبه را برای فردای این جامعه تربیت کنند.
قوانین از طرح تا اجرا
در شرایط اقتصادی، تصویب و اجرای طرحهایی که بر معیشت مردم تاثیر مستقیم دارد، به نوعی در اولویت قرار میگیرند، در واقع باید در اولویت قرار بگیرند، اما در واقعیت چنین اتفاقی رخ نمیدهد، همانطور که 10 سال است قانون رتبهبندی معلمها اجرایی نشده است، 10 سال است مطالبات پرستاران در مورد کارانه و... مسکوت مانده است، سالهاست که قانون منع خشونت علیه زنان در مجلس خاک میخورد، این همه طرحها و قوانینی هستند که هر از گاهی خبری در حد همان وعده و وعیدهای مسوولان دربارهاش منتشر میشود و باز به دست فراموشی سپرده میشود. مساله اینجاست که نه ارادهای برای اجرای شدن این قوانین یا تصویب این طرحها وجود دارد و نه ضمانتی برای اجرایی شدن آنها.
تاثیرات روحی و روانی شعارهای بیعمل
خسرو میرزایی، روانشناس درباره تاثیری که وعدهها و شعارها بدون اجرایی شدن بر مردم میگذارد به «تعادل» میگوید: متاسفانه این مساله سالهاست که به روتین مسوولان تبدیل شده است، هر کسی برای این بتواند به جایگاهی برسد، یک سری شعارها و وعدهها را به مردم میدهد و اما وقتی پای کار به میان میآید، هزار و یک مانع برای اجرایی نشدن آن دست و پا میکند. در مورد معلمها هم متاسفانه همین مساله است. او میافزاید: اخباری که در مورد خشونت برخی معلمها در مدرسه منتشر میشود، رفتارهایی که با دانشآموزان دارند و ... مساله فقط بررسی روانی فرد در هنگام استخدام نیست، مساله این است که فرد مورد نظر شاید در طول دوران خدمت به چنین شخص پرخاشگری تبدیل شده باشد، شاید شرایط حاکم بر زندگی و کارش باعث شده تا دست به چنین رفتارهایی بزند. بیان این مطلب به خاطر مبرا کردن معلمها از خشونتهایی که انجام میدهند نیست، بلکه به این خاطر است که مسوولان هوشیارتر باشند و در این رابطه چارهاندیشی کنند. میرزایی اظهار میدارد: مشکلات معیشتی هر کسی را ممکن است به درجهای از خشم برساند که دیگر هیچ کنترلی بر روی اعمال و رفتار خود نداشته باشد، همه انسانها در مقابل مشکلات ظرفیتهای متفاوتی دارند، به همین خاطر است که در بسیاری از کشورهای پیشرفته معلمها در بالاترین سطح درآمدی و رفاهی قرار میگیرند، چرا که دولتها این مساله را به خوبی متوجه شدهاند که نسل آیندهای که قرار است سکان مملکت را به دست بگیرد از زیر دست همین افراد بیرون میآید، پس وقتی معلم در رفاه و آسایش باشد و چیزی جز دغدغه کاری برایش باقی نماند، میتواند انسانهای توانمندی را تحویل جامعه بدهد، حال شما این شرایط را با کشور ما مقایسه کنید که معلمها سر کلاس حاضر میشوند، اما فکر و ذهنشان درگیر هزار و یک مساله دیگر بیرون از کلاس است، از اجارهبها منزل گرفته تا هزینههای درمانی و معیشتی، ما نمیتوانیم از معلم توقع داشته باشیم تحت هر شرایطی نرمال رفتار کند.