با نخریدن ارز ارزان نمیشود
محسن عباسی
روز گذشته خبر رسید که قیمت مرغ به حول و حوش 80 تا 85هزار تومان رسیده است، قبلا هم خبر رسیده بود که هر دانه تخممرغ به 3500تومان رسیده و سیبزمینی هم به 25هزار تومان برای هر کیلو رسیده است. این گرانیها در ادامه رشد قیمت اقلامی چون برنج بود که نه تنها به حدود 140الی 150هزار تومان رسیده، بلکه در مدار صعودی قرار داشته است. قیمت گوشت و ماهی و روغن و میوه و... پیشتر به چنان درجهای از قیمت رسیده بود که دیگر اقشار محروم و متوسط جامعه جرات نزدیک شدن به آنها را نداشتند. این اقلام مهمترین اقلام مصرفی مردم را تشکیل میدهند که به نوعی با زندگی روزمره آنها سر و کار دارند. بر اساس اعلام نهادهای رسمی، قیمت خودرو طی روزهای گذشته با افزایش 8 الی 10درصدی روبهرو بوده است. اما مهمتر از همه این اقلام، نرخ ارز است که طی هفته گذشته به حدود 37الی 38هزار تومان نیز رسید، هرچند دولتمردان تلاش میکنند اعلام کنند که نرخ ارز را مهار کردهاند، اما واقع آن است که نرخ ارز روند شتابندهای به خود گرفته است. در یک چنین مواردی، بسیاری از افراد و چهرهها، تلاش میکنند به مردم این پالس را ارسال کنند که از طریق جنبش نخریدن میتوانند بخشی از نوسانات فزاینده در بازار را جبران کنند. مثلا در خصوص نرخ ارز، تلاش شد از طریق یک چنین جنبشی از افزایش نرخ ارز جلویگری شود. دولت هم از طریق روشهای سلبی و جرمانگاری خرید ارز و قطع یارانه افرادی که ارز میخرند و هم از طریق تبلیغات رسانهای گسترده تلاش کرد، مردم را به سمت نخردین ارز سوق دهد. اما با احترام به دوستانی که میگویند نخرید تا ارزان شود باید بگویم که نخریدن در شرایط فعلی نهتنها باعث ارزانی نمیشود که ممکن است بعدها باعث گرانی افزونتر هم بشود! چرا که ریشه گرانیها در کشورمان، ناشی از نوسانات ارزی، افزایش نرخ ارز، افزایش قیمت تمام شده و نهایتا انتظارات تورمی است. از بین نرفتن ریشههای اصلی بروز گرانی، حتی در صورتی که کمپینهای نخریدن شکل بگیرد، اثرگذار نخواهد بود. وقتی در خصوص کالایی تقاضای بیموردی شکل بگیرد با نخریدن آن کالا، تقاضای کاذب شکل گرفته از بین میرود و افزایش قیمت ناشی از تقاضای کاذب محو میشود از طرفی بهای تمام شده تولید نیز تغییر نکرده بنابراین بازار به حالت عادی خود بازمیگردد. اما در کشور ما که تورم موجود به علت چاپ پول و تحریم و افزایش نرخ ارز و افزایش دستمزد و... است نخریدن کالاها موجب ارزانی آن نخواهد شد. کمااینکه در گذشته تمامی کمپینهای نخریدن در کشور ما شکست خورد و سالهای بعد همان قیمتها خاطره شد. در شرایط تورمی مستمر در اقتصاد ایران، نخریدن در کوتاهمدت باعث کاهش تقاضا میشود و تولیدکننده یا تولیدش کم میشود یا ورشکسته خواهد شد. کاهش تولید باعث کاهش عرضه و در نتیجه کمیابی کالا خواهد شد و قیمتها مجددا افزایش مییابند. مصرفکنندگان بار دیگر با دیدن افزایش قیمتها تقاضایشان را افزایش میدهند و حتی اقدام به خرید و انبار کردن کالا هم میکنند تا از کمیابی در امان باشند. همین کار باعث کمبود بیشتر و افزایش قیمت میشود تا جاییکه عرضه آنقدر زیاد شود که تقاضای کاذب از بین برود و قیمتها کمی از پیک خود فاصله بگیرند. بازار تا چند سال آرام میشود و دوباره شوک تورمی و افزایش قیمت کالاها اتفاق میافتد. در این بین هم دولتها به جای اجرای درست سیاستهای پولی و مالی اقدام به نرخگذاری دستوری برای کالاها و خدمات میکنند تا جلوی افزایش قیمت را (که خود مسبب آن بودهاند) بگیرند و در نتیجه ارز ۴۲۰۰ و نرخ دستوری خودرو... پدید میآید که باعث ورشکستگی بنگاهها هم میشود و تنها راه چاره دوباره همان آزادسازی قیمتها میشود و این چرخه مرتبا تکرار میشود. خلاصه اینکه مسبب افزایش قیمتها مردم و تفاضای مردم نیست که بگوییم حالا نخرید تا قیمتها پایین بیاید. ارز صنایع قطع شده، هزینههای دستمزد و تولید افزایش یافته و کسی که میتواند این وضعیت را درست کند دولت است و نه مردم. بنابراین راهحل ثبات در بازار ایران، در وهله نخست، رفع تحریمها، مهار نوسانات ارزی، بهبود شاخصهای تولید و ثبات در بازارهای اقتصادی است. تا ریشه تورم و گرانیهای اخیر رفع نشود، با کمپینهای خرید نکنید نمیتوان گرهی از مشکلات گشود.