تورم تمام نشدنی
غلامرضا سلامی
یکی از اصلیترین چالشهایی که در تمام سالهای گذشته برای اقتصاد ایران همواره تکرار شده و ادامه پیدا کرده است، نرخ بالای تورم است. در واقع کمتر زمانی را در تمام دهههای گذشته میتوان پیدا کرد که در آن تورم ایران تکرقمی یا نزولی بوده باشد، همین موضوع باعث شده فشار فراوانی به زندگی و معیشت مردم وارد شود و البته به شکل همزمان، سیاستگذاری اقتصادی و رسیدن به اهداف کوتاهمدت و بلندمدت را نیز دشوار کند. یکی از اصلیترین مسائل تاثیرگذار بر این روند را میتوان در خارج شدن اقتصاد از اولویتها دانست. به این ترتیب که در بسیاری از تصمیمات کلان اقتصادی، ما عملا اولویتها را به تحلیلهای علمی و واقعیتهای اقتصادی نمیدهیم و مسائل بیرونی برای اقتصاد ما تصمیمگیری میکنند.از اختلافات سیاسی داخلی گرفته تا مشکلاتی مانند تحریمهای بینالمللی همگی نشان میدهند که اقتصاد ما برای دورانی طولانی تحت تاثیر عوامل بیرونی بوده و کمتر به آن به چشم یک اولویت نگاه شده است، همین مساله باعث میشود که اصلاحات اقتصادی و برای مثال کاهش وابستگی به پول نفت نیز کمتر مورد توجه قرار بگیرد. در واقع دولت در ایران، با بودجهای بسیار بزرگ و گسترده مواجه است. این بودجه در سالهایی که دسترسی به منابع نفتی ممکن بوده از طریق پول حاصل از فروش نفت تامین شده است اما در سالهایی که بنا به دلایلی مانند تحریم، دسترسی به منابع نفتی دشوار شده با مشکل مواجه شده است. در چنین شرایطی دولتها یا باید عملکرد خود را محدود و هزینههای خود را کم کنند که قطعا نیاز به اصلاحات زیربنایی دارد که میتواند برای دولتها هزینه خاص خود را داشته باشد یا باید منابع را به طریقی دیگر به دست آورند که بسیاری از آنها در نهایت تورمزا بوده و بر ضد اقتصاد کشور عمل میکنند که این تجربه را نیز ما در این سالها داشتهایم. به این ترتیب به نظر میرسد ما باید پس از دوران دشوار در حوزه مدیریت تورم، یک بار برای همیشه تکلیف خود را روشن کنیم و اگر بناست با مسائل اقتصادی مواجه شویم به شکل علمی و با استفاده از تجربیات داخلی و خارجی اقدام کنیم، در غیر این صورت با جابهجایی دولتها و برنامهها نیز ما همچنان با معضل تورم بیپایان مواجه خواهیم بود.