غم را جای شادی‌ها نشاندیم

۱۴۰۱/۰۹/۲۱ - ۰۲:۴۱:۴۰
کد خبر: ۱۹۵۲۳۵
غم را جای 
شادی‌ها نشاندیم

مصطفی اقلیما

انسان شاد، مثبت اندیش است. این مثبت‌اندیشی او را به حرکت و سپس ادامه حرکت تشویق می‌کند. انسان مثبت‌اندیش، بعد از هر شکست احتمالی، فرو نمی‌پاشد و راه‌های دیگر را نیز می‌آزماید. این روحیه، موتور محرک هر سازمان اقتصادی است و جامعه و سازمانی که نیروی انسانی مثبت اندیش به وفور داشته باشد، همواره در حال حرکت خواهد بود. انسان شاد، انسان مشتاق هم هست. انسان مشتاق به وضع موجود بسنده نمی‌کند و همیشه در اشتیاق فتح قله‌های بالاتر است. جامعه و سازمان آکنده از انسان‌های مشتاق، سازمانی پیش رونده خواهد بود. انسان شاد، در لحظه زندگی می‌کند و اگر نگاهش به گذشته است از سر درس‌آموزی است و نگاهش به آینده نیز بر مبنای برنامه‌محوری. بنابراین، تمرکز اصلی‌اش به جای خیالات و اوهام، بر لحظه است و کاری که الان باید انجام دهد. نتیجه حضور چنین انسان‌هایی در جامعه و سازمان‌ها، وظیفه‌مداری است. انسان شاد، نق نمی‌زند، اصلاح می‌کند و این عاملی برای اصلاح جامعه و سازمان به شمار می‌رود. انسان شاد، تن سالم‌تری هم دارد و این یعنی کاهش هزینه‌های سلامت جامعه و افزایش پویایی آن. پس هر اندازه جامعه از افراد شادتر آکنده باشد، جامعه‌ای خواهیم داشت که از گذشته عبور کرده، برای آینده برنامه دارد، هدف و حرکت دارد و مدام رویه‌هایش را ارزیابی و اصلاح می‌کند. اینها، مولفه‌های توسعه همه‌جانبه و از جمله توسعه اقتصادی هستند. بر عکس، جامعه غمزده، یا در خاطرات گذشته‌اش مانده یا به آینده موهوم می‌اندیشد، خموده و بی‌هدف است و به جای رویکردهای اصلاحی، نق زدن در آن رواج دارد. افراد در این جامعه یا افسرده می‌شوند و به شادی‌های زودگذر دل خوش می‌کنند یا اگر بتوانند از آن مهاجرت می‌کنند. چنین جامعه‌ای قطعاً با توسعه اقتصادی هم فرسنگ‌ها فاصله خواهد داشت. از این‌رو، نشاط اجتماعی و افسردگی‌زدایی از جامعه، هر چند در بدو امر، موضوعی صرفاً اجتماعی به نظر می‌رسد ولی اگر نیک بدان بنگریم، ابعاد آن بسیار فراتر است و حوزه‌های اقتصاد، فرهنگ، سیاست و... را نیز دربر می‌گیرد. متاسفانه به توجهی به شادی طی سال‌های گذشته در جامعه ما یکی از دلایل بروز اتفاقات کنونی است. مساله اینجاست که  بسیاری از افراد سعی کردند غم و سوگواری را به جای شادی در جامعه نهادینه کنند، در حالی که این دو باید حتما در حد تعادل در جامعه جریان داشته باشند، ما اگر می‌خواهیم کشوری پیشرفته و توسعه یافته داشتیم باشیم نمی‌توانیم با تزریق غم و اندوه به جامعه به آن برسیم، بلکه این شادی است که عامل پویایی می‌شود. در هر جامعه‌ای، اگر مردم شاد و بانشاط باشند، آن کشور و جامعه پیشرفت می‌کند، مردم در کنار هم حال بهتری دارند، گذشت و صبر و بردباری بیشتر می‌شود، آسیب‌های اجتماعی کمتر می‌شود. مسوولان نباید نشاط‌های کوچک و ساده را از مردم دریغ کنند. اگر می‌بینیم که در جامعه‌ ما نشاط وجود ندارد، باید جای خالی آن را در برنامه‌های مسوولان جست‌وجو کنیم. ما در تقویم‌مان تاریخ‌های مناسبتی بسیاری داریم که می‌تواند فرصت ایجاد نشاط در جامعه باشد اما به‌درستی از این فرصت‌ها استفاده نمی‌کنیم. خیلی تلخ است اما انگار واقعا برخی دوست ندارند که مردم شاد باشند در حالی که خیلی از مشکلات را می‌شود با ایجاد شادی و نشاط حل کرد. نمی‌گوییم این شادی می‌تواند مستقیما بیکاری و تورم را کنترل کند اما همین که مردم برای ساعاتی، به گرفتاری‌هایشان فکر نکنند و خوشحال باشند، زمینه‌ای می‌شود که حس همدلی و همبستگی بیشتری داشته باشند و با این روحیه آمادگی پیدا کنند تا با کمک به دولت و مسوولان اجرایی، در حل مشکلات مشارکت کنند. باز هم برای این مساله باید به همان جریان شایسته‌سالاری در جامعه اشاره کرد، جریانی که اگر جدی گرفته می‌شد، می‌توانست فرایند بسیار مثبتی در پی داشته باشد.