چرا اینترنت طبقاتی مخرب است؟
سید حسن هاشمی| مزیت اصلی فضای مجازی، در کنار سهولت دسترسی برای همگان، ویژگی فرامرزی بودن آن است؛ یعنی در چنین بستری، مرزهای جغرافیایی و محدودیتهای مشابه حذف میشود و تمام کاربران در نقاط مختلف یک شهر، یک استان، یک کشور و کل جهان، میتوانند عدالت در دسترسی را تجربه کنند. همین مزیت خاص است که سبب شده فضای مجازی، گستردگی چشمگیری داشته باشد و دنیای مجازی را به موازات دنیای حقیقی ایجاد کند.
طبیعتا هر اقدام و رفتاری که بخواهد مزیت اصلی دنیای مجازی را خدشهدار کند، مردود است و حتما کارآمد نخواهد بود. به همین دلیل است که ما معتقدیم طبقاتی کردن اینترنت و ایجاد امکان دسترسی به برخی پلتفرمها برای گروهی از کاربران، در کنار اعمال محدودیت دسترسی برای دیگران، یک تصمیم صددرصد غلط است.
واضح است که با این رویکرد، از نگاه ما قطعا محدودیت و فیلترینگ فراگیر هم یک سیاست کاملا غلط است. چرا که بستر دسترسی به دنیای مجازی با همه قابلیتهای آن باید نه فقط برای پاسخ به ضرورت دسترسی برخی کاربران، که برای همه فراهم باشد و حق انتخاب افراد رعایت شود. مسلما برخی کاربران میتوانند با هزینهکرد بیشتر، از سرویسهای بهتری برخوردار باشند و نیازهای خود را تامین کنند، اما این به معنای وجود محدودیت دسترسی برای دیگران نیست.
بهطور خاص درباره ایجاد امکان دسترسی به اینستاگرام و واتساپ برای برخی گروهها، سازمان نصر صریحا مخالف این رویه است و در گذشته نیز پیشنهاد استفاده از چنین رانتی را رد کردهایم. در کنار مخالفت قطعی با فلسفه اینترنت طبقاتی، یقین داریم چنین پلتفرمهایی بدون امکان استفاده قانونی عموم کاربران، برای یک صنف خاص هم مزیتآور نخواهد بود و اتفاقا میتواند لطمه سنگینی به اعتبار صنفی وارد کند.
طبقاتی کردن دسترسی به اینترنت، در کنار غیرحرفهای و غیراخلاقی بودن، دو خروجی قطعی خواهد داشت:
۱- اولین خروجی اینکه، همانند دیگر طرحهایی که تجربه آن را داریم، بستر افزایش رانت را فراهم خواهد کرد و بسیاری تلاش خواهند کرد به اسم عضویت در یک مجموعه خاص یا داشتن یک مدرک و جایگاه ویژه، در طبقه بهرهمند از اینترنت بدون فیلتر قرار بگیرند؛ و این یعنی حمایت از رانتخواری و ویژهخواری که قطعا هیچ عقل سلیمی نباید موافق آن باشد.
۲- اما دومین خروجی، بیاثر شدن اینگونه طرحهاست، همانطور که تجربه فیلترینگ تلگرام نشان داد. همین حالا هم با وجود بروز مشکلات عدیده، کاربران هرچند به سختی اما به هر حال راهی برای استفاده از پلتفرمهای فیلتر شده پیدا میکنند. بماند که توسعه فناوری و افزایش گستره سرویسهایی مانند استارلینک نیز، بیاثر شدن چنین سیاستهایی را تقویت میکند.
نکته مهم دیگر، مزیت این بستر برای کشورهایی مانند ایران عزیز ماست که در دنیای حقیقی با مشکلاتی همچون تحریمهای ظالمانه و تبعات آن مواجه است؛ اما میتواند با اتکا به توان متخصصان و نخبگان داخل و خارج کشور و همه ایرانیان مقیم داخل و ساکن سایر کشورها، در دنیای مجازی حضوری قدرتمند داشته باشد. ضمن آنکه این بستر آزاد و فراگیر میتواند در افزایش سطح دانش عمومی جامعه و استفاده همگان از این ظرفیت جهانی هم اثرگذار باشد. البته کسی منکر آسیبهای احتمالی آن برای هر کاربر نیست، اما مقابله با این آسیبها کاری نیست که با تجویز دستوری میسر باشد، بلکه نیازمند فرهنگی است که باید در درون خود جامعه شکل بگیرد.
ما هرگز مخالف قانونمند شدن فضای مجازی و تثبیت حکمرانی در آن نیستیم اما معتقدیم حکمرانی در فضای مجازی با فضای حقیقی متفاوت است. ماهیت دنیای مجازی برداشتن مرزها و محدودیتهاست، بنابراین نباید نقطه قوت آن را که مورد اقبال عموم کاربران است، نشانه گرفت. اولین اصل در این حکمرانی، شناخت کامل فضای مجازی و اشراف نسبت به ماهیت عرضه و تقاضا در آن است. اگر به چنین بینشی برسیم، آن وقت میتوانیم برای همه نگرانیهایمان هم راهکار منطقی ارایه کنیم.
آنچه ضروری است، رسیدن به این باور است که توسعه بسترهای ارتباطی، دهکده جهانی را شکل داده و ما نمیتوانیم خودمان را جدا از آن بدانیم. در این شرایط باید راهبرد و راهکارمان این باشد که جایگاه خودمان را در این دهکده جهانی تثبیت کنیم و تلاشمان برای توسعه آن باشد، نه محدود کردن آن.