خوی همچنان میلرزد/ سرما استخوانسوز است و مردم بیسرپناه ماندهاند
گلی ماندگار| تقریبا 48 ساعت از زلزله خوی میگذرد، تاکنون 66 پسلرزه در خوی اتفاق افتاده است. روز گذشته مسوولان از پایان امدادرسانی به زلزلهزدگان و بستری مصدومان در بیمارستان خبر دادند اما مساله تنها بستری کردن مصدومان و بر پا کردن چند دستگاه چادر و... نیست. مساله این است که بسیاری از افراد این شهرستان و روستاهای اطراف دو شب سرد را زیر آسمان و کنار آتش سپری کردهاند.
عده زیادی هنوز به کمک نیاز دارند، امدادرسانی اگر مردمی نباشد نمیتواند جوابگوی نیاز هزاران نفری باشد که به انواع و اقسام امکانات نیاز دارند، سرپناهی نیست، اقلامی که از سوی هلال احمر داده شده کافی نیست، اما تلختر از این ماجرا اتفاقی است که روز یکشنبه در مقابل ساختمان هلال احمر شهرستان خوی رخ داده است.
مردمی که برای دریافت کمک رفته بودند، با برخوردی غیراصولی مواجه شدهاند، استفاده از ماشین آبپاش برای متفرق کردن مردم در دمای منفی 6 درجه! چرا باید چنین اتفاقی رخ بدهد، حتی اگر مردم عصبانی هم بودند مسوولان حاضر در صحنه موظف بودند، با آنها مدارا کنند، این مردم خانه و کاشانهشان را از دست دادهاند، حالا در سرمای استخوانسوز بیسرپناه مانده و برای دریافت کمک به هلال احمر مراجعه کردهاند. اما چنین برخوردی چه پیامی میتواند داشته باشد.
در هیچ کدام از زلزلهها و سیلهایی که در کشور رخ داده دولت به تنهایی و بدون کمکهای مردمی نتوانسته امدادرسانی کاملی داشته باشد، این مساله مربوط به امروز و دیروز نیست سالهاست که وجود داشته است. مگر بازسازی خانههای کرمانشاه را دولت به تنهایی توانست به پایان برساند، مگر بازسازی بم بعد از آن زلزله مرگبار با سرعت انجام شد، ما سالهاست در این زمینهها با مشکلات عدیدهای مواجهایم. وقتی در لرستان سیل آمد و بسیاری از خانههای مردم در پلدختر و دیگر شهرها به ویرانهای تبدیل شد، کدام بازسازی با سرعت توسط دولت انجام گرفت.
در تمام اینها یک پای کار نهادهای مردمی بودند که همیشه برای کمکرسانی آمادگی داشتند، نهادهای مردمی که نهتنها حمایت نمیشوند که گاه به دلایل نامعلوم مورد توبیخ و توقیف هم قرار میگیرند. مردم خوی در حال حاضر نیاز به کمک دارند، امداد رسانی به مصدومان اگر چه با موفقیت انجام شده اما زندهها در سرما ماندهاند و شرایط مناسبی ندارند، این گزارش در تماسهای تلفنی با مردم این شهر گرفته شده است.
شب را در کنار خیابان صبح کردیم
احمد و خانوادهاش خانهشان آسیب زیادی دیده است، بهطوری که نیمی از دیوارهای بیرونی خانه ریخته و نیمی هم از سقف آوار شده، پدر احمد در بیمارستان بستری است به دلیل آسیبهای زلزله اما او به همراه همسر و دو فرزند و مادرش دو شب گذشته را در میان خرابههای خانهشان با درست کردن آتش و پیچیدن پتو دور خودشان به صبح رساندهاند.
او به «تعادل» میگوید: تعداد چادرهای هلال احمر کافی نیست، اینجا خانوادهها اکثرا پر جمعیت هستند، یک چادر را به خانواده 7 تا 8 نفری میدهند، کسی شکایتی ندارد اما اینکه دو خانواده در یک چادر بخوابند اصلا شدنی نیست. به خانواده ما چادر نرسید حتی دیروز هم که برای گرفتن چادر مقابل هلال احمر رفتیم برخورد بدی با ما شد، مردم که شروع کردن به سر و صدا ماشین آبپاشی که از قبل آنجا ایستاده بود مردم را با پاشیدن آب متفرق کرد.
احمد میافزاید: حق مردم مصیبتزده این رفتارها نیست، ما به اندازه کافی صدمه دیدهایم و از مسوولان توقع داریم که به جای آمدن و بازدید کردن و وعده دادن کار عملی انجام بدهند، در سرمای منفی 6 درجه چادر نمیتواند وسیله مناسبی به عنوان سرپناه باشد اما ما به همان هم راضی هستیم که البته همین را هم به ما ندادند.
بچه دو سالهام سرمای شدیدی خورده است
فاطمه به همراه خانواده خودش و برادر همسرش در یکی از چادرهای هلال احمر ساکن شده است، آنها 8 نفر هستند، 4 بچه و 4 زن و مرد، کودک دو ساله فاطمه به دلیل سرمای شدید هوا دچار سرماخوردگی سختی شده است، داروهایی که پزشک تجویز کرده پیدا نمیشود، شرایط برای او و خانوادهاش بسیار سخت است، او یک فرزند 8 ساله هم دارد و دو فرزند همسر برادرش هم دوقلو و 5 سالهاند. آنها هم حال خوشی ندارند.
فاطمه به «تعادل» میگوید: شرایط سختی داریم، هم از نظر سرپناه و هم از نظر مواد غذایی، زندگی کردن در یک چادر با 4 بچه کم سن و سال و در حالی که یکی از آنها سخت مریض است و آن بچههای دیگرم هم در معرض ابتلا قرار دارند کار سادهای نیست. این چادرها جلوی سوز سرما را نمیگیرد. کدام مسوولی حاضر است یک شب را در این چادرها کنار ما بگذراند.
او میافزاید: با هزار سختی فرزندم را پیش پزشک بردهام اما دارویی که تجویز کرده پیدا نمیشود، همسرم از صبح به هر داروخانهای سر زده و ناچار شده پیش پزشک برود و از او بخواهد نسخه را عوض کند. شما فکر میکنید زلزله آمد و امدادرسانی شد و تمام. اما ما باید زندگیمان را از زیر صفر شروع کنیم، تا کی قرار است در این سرمای سخت در چادر بمانیم.
فاطمه در پایان میگوید، شب گذشته به علت استفاده زیاد از برق به دلیل اینکه به تمام چادرها هیتر برقی دادهاند، برای 2 ساعت برق قطع شد، کم مانده بود یخ بزنیم، با این وضعیت اصلا معلوم نیست زنده بمانیم یا نه.
دستور میدهند اما اجرایی نمیشود
حسین یکی دیگر از اهالی خوی است که خانهشان در زلزله بیش از 50 درصد تخریب شده است، او نیز در حیاط خانه ویران شده شان به همراه مادر، خواهر، همسر خواهر و سه فرزند او در یک چادر هلال احمر ساکن شدهاند.
او به «تعادل» میگوید: آن شبی که زلزله آمد و همهچیز خراب شد، کسی به داد ما نرسید یعنی تا نیروهای امداد و... بیایند نزدیکیهای صبح بود، اول صبح هم که مسوولان آمدند و دستورهایی را صادر کردند و رفتند. آنها دستور میدهند اما نه امکاناتی برای اجرایی شدن این دستورها هست نه ارادهای. مادر من ناراحتی قلبی دارد، دارو مصرف میکند، داروهایش زیر آوار مانده و دو روز تمام است که من به همراه همسر خواهرم در به در پیدا کردن قرصهای قلب مادرم هستیم. چند بار به هلال احمر مراجعه کردهایم اما آنها جواب سربالا میدهند، میگویند ما مسوول تامین داروی شما نیستیم. کسی نگفته آنها مسوولند، وقتی در داروخانه دارو پیدا نمیشود، باید کسی باشد که به داد ما برسد. همین که یک چادر و دو تا پتو میدهند، هزار منت به سرمان میگذارند، در حالی که ما تمام عمر کار کردهایم و مالیات دادهایم که در این وقتها به دردمان بخورد و دولت آن را خرج امداد رسانی درست به ما بکند.
حسین در مورد تامین مایحتاج خوراکی نیز میگوید: بستههایی که کنسرو لوبیا و... در آن است به ما دادهاند، آب به سختی پیدا میشود، نان نیست، خلاصه اینکه اگر کمکهای مردمی نرسد وضعیت مردم در خوی بسیار بدتر از چیزی است که در اخبار میبینید و میخوانید. بعضی از خانهها در پسلرزههای بعد از زلزله اصلی شدت خرابیشان افزایش پیدا کرده است، به هرحال خیلی از مردم شرایط سختی دارند و سرمای استخوانسوز هم مزید بر علت شده و اصلا ممکن است همین سرما تعداد تلفات را افزایش دهد.
امدادرسانی از دستور تا وظیفه
این اولینبار نیست که افراد زلزلهزده در شرایط سخت گرفتار میشوند، زلزله به خصوص اگر در نیمه شب اتفاق بیفتد میتواند تلفات بیشماری به جای بگذارد، که البته در مورد زلزله خوی این اتفاق خوشبختانه رخ نداد، اما کابوس دیگر وقوع زلزله در زمستان است آن هم در مناطقی که سردسیر هستند، چند سال پیش که در اهر و ورزقان زلزله رخ داد و خانههای روستایی بیشتر از همه آسیب دیدند، امدادرسانیهای مردم تا حد زیادی توانست کم و کسریهای امدادرسانی دولتی را پوشش دهد.
اینبار در خوی نیز باید امداد رسانی مردمی صورت بگیرد، امدادرسانی دستوری دولت نمیتواند تمامی خواستههای مردم زلزلهزده را برآورده کند، حداقل امکانات کافی برای تامین نیازهای اولیه هم وجود ندارد.
به همین خاطر است که باز هم این مردم هستند که باید دست یاری به سوی هموطنان خود دراز کنند و تحمل این شرایط سخت را تا حدودی برایشان فراهم سازند. شب را به صبح رساندن در دمای منفی 6 درجه و زیر بارش برف اصلا کار سادهای نیست، به خصوص برای سالمندان و کودکان که بسیار آسیبپذیرتر هستند.
در این شرایط بد اقتصادی اوضاع سختتر هم میشود، بسیاری از این افراد دیگر توان تامین معاش خود را هم ندارند. بسیاری از آنها کسب و کارشان را از دست دادهاند، به تمامی این کمبودها باید توجه شود. دولت اگر نمیتواند که قطعا نمیتواند، مردم باید دست یاری به سوی هممیهنانشان دراز کنند.