برجام و اقتصاد؛ پلن A پلن B
علی بیگدلی| باید قبول کرد که سفر گروسی به تهران مستقیما در احیای مذاکرات و برجام اثر گذار است. پس از اینکه خبرگزاری بلومبرگ اعلام کرد که ایران غنی سازی 84درصدی را در دستور کار قرار داده است؛ ایران اصل موضوع را ابتدا تکذیب کرد، بنابراین هیاتی از آژانس تحت ریاست معاونت آژانس سهشنبه قبل به تهران آمدند تا ابعاد پنهان موضوع را روشن کنند.
در مرحله بعد هم گروسی اعلام کرد، خودش راهی تهران میشود تا ابهامات را روشن کند. در این میان محمد اسلامی رییس سازمان انرژی اتمی اعلام کرد که گروسی ابتدا باید اهدافش از سفر به تهران را اعلام کند تا این دیدار برنامهریزی شود. اخباری که نشان دهنده وجود اتمسفر پر ابهام میان دو طرف است. نهایتا با عبور از این فضای پر فراز و نشیب، قرار شد تا جمعه هفته جاری گروسی راهی تهران شود. اهمیت این سفر بسیار بالاست، چرا که تصویری از چشمانداز پیش روی مذاکرات احتمالی در آینده را نمایان می کند. ایران هم پذیرفته که غنیسازی 84 درصدی در اثر یک حرکت فنی رخ داده و ارتباطی با فعالیتهای نهایی هستهای ایران ندارد. هرچند این موضوع کارشناسان آژانس را آرام کرده است، اما به هر حال حضور گروسی در تهران اهمیت خاصی پیدا کرده است.
با توجه به اینکه در روزهای ابتدایی ماه مارس قرار است چهارمین نشست شورای حکام برگزار شود و طی سه نشست قبلی 3قطعنامه اخطاری علیه ایران صادر شده است، همه طرفها می خواهند بدانند نتایج سفر گروسی به تهران چه خواهد بود؟اگر ایران نتواند مطالبات و انتظارات آژانس را برآورده کند و برنامههای هستهای خود را کنترل شده و مبتنی بر قرارداد 2231 ادامه دهد، ممکن است در نشست شورای حکام قطعنامه های تنبیهی علیه ایران صادر شود. همانطور که اشاره شد قطعنامههای سهگانه قبلی اخطاری بود و تبعاتی برای ایران نداشت؛ اما اگر قطعنامه اخطاری و تنبیهی علیه ایران صادر شود، پرونده ایران باید به شورای امنیت ارسال برود و مشکلات بعدی از راه میرسد. البته ایران می داند که این مسیر بر خلاف منافع کلان اقتصادی و راهبردیاش است. مساله مهم دیگر عملکرد آمریکا در مواجهه با رخدادهای ایران است.
مقامات آمریکایی بر خلاف اروپاییها در جریان رخدادهای اعتراضی داخلی ایران واکنش های تندی علیه ایران از خود نشان ندادند و ترجیح دادند از فاصله دورتر از اروپا به رخدادهای ایران نگاه کنند. این روند نشان میدهد که آمریکا مایل نیست ارتباطات برجامیاش را با ایران قطع کند و مایل است به یک توافق با ایران دست پیدا کند.
البته برای آمریکا رضایت آژانس بسیار مهم است و آمریکا فقط در صورتی تن به توافق میدهد که گزارشهای آژانس منفی نباشد. آمریکا در واقع پرونده هستهای ایران را گروگان گرفته است و حاضر نیست آنرا در روند طبیعی خود قرار دهد. علیرغم اینکه امیر عبدالهیان اعلام کرد که پیامی از آمریکاییها برای تداوم گفتگوها دریافت کرده و مقامات آمریکایی هم این موضوع را تکذیب کردند، اما در حال حاضر همه طرفها میدانند که شاه کلید ادامه گفتگوها گزارش مثبت آژانس است.
در نقطه مقابل هیچ راهی به جز توافق برای ایران و آمریکا باقی نمانده است. ایران خطر مشکلات اقتصادیاش نیازمند توافق است و آمریکا هم نیازمند توافقی است که از طریق آن بتواند کارنامه حوزه ساست خارجی خود را پربارتر کند. اما اختلافاتی هم در این میان جود دارد. آمریکایی ها معتقد به پلان a هستند که سطح غنیسازی ایران را به 3.6 درصد برساند. امروز اما امیرعبدالهیان صحبت از پلن b می کند و خواستار از میان رفتن بیشتر دامنه تحریم های غیر هستهای است.
آمریکا اما حاضر نیست که به خواستههای ایران پاسخ مثبت دهد و خواستار افزودن دامنه گفتگوها به موضوعات منطقهای و موشکی است. این گزارههای اختلافی سفر گروسی به تهران را بسیار حساستر میسازد و ضرورت رسیدن به یک نقطه اشتراکی را یادآور میسازد.باید دید آیا یک چنین توافقی ممکن می شود یا نه؟