شاعر تهران و ایران رفت
محمدعلی سپانلو شاعر، روزنامهنگار، منتقد ادبی و مترجم سرشناس ایرانی زندگی را بدرود گفت.
این شاعر که مدتها بود رنج بیماری را چون کولهباری بر دوش داشت، از سهشنبه هفته پیش درپی ناراحتی ریوی و تنفسی در بخش آیسییو بستری شده بود و درپی انجام عمل جراحی در ریه، دیگر هرگز چشمهایش را نگشود.
سپانلو متولد 29 آبان 1319 بود. زاده تهران و حافظه درخشانش در تمام این سالها باعث شده بود تا جز فعالیتهای ادبی و هنری، منبعی دقیق برای مرور اتفاقات فرهنگی و هنری و نقش افراد در رویدادهای مختلف باشد.
توجه به اوزان نیمایی و استفاده از فضاهای مدرن شهری ازجمله ویژگیهای شعری این شاعر بود. توجه او به زادگاهش تهران باعث شده بود تا از او به عنوان شاعر تهران نام ببرند. او فارغالتحصیل دانشکده حقوق دانشگاه تهران و از نخستین اعضای کانون نویسندگان ایران بود. روایت او از شکلگیری کانون نویسندگان باعث شده بود تا در اینسالها مجادلات قلمی مختلفی با شاعران و نویسندگانی چون رضا براهنی پیدا کند. سپانلو با نگارش مقالات و کتابهای مختلف میکوشید تا ادبیات معاصر و پیشرو ایران را معرفی کند. کتاب «نویسندگان پیشرو ایران» یکی از آثار او بود که دربرگیرنده نمونههای درخشان داستاننویسی ایران از نگاه سپانلو همراه معرفی و بررسی آثار نویسندههای این داستانها بود.
او نشان شوالیه نخلِ آکادمی فرانسه و جایزه ماکس ژاکوب را در زمان حیاتش دریافت کرده بود.
«رگبارها»، «پیادهروها»، «سندباد غایب»، «هجوم»، «نبض وطنم را میگیرم»، «خانمزمان»، «تبعید در وطن»، «ساعت امید»، «خیابانها، بیابانها»، «فیروزه در غبار»، «پاییز در بزرگراه»، «ژالیزیانا»، «کاشف از یادرفتهها» و «قایقسواری در تهران» از مجموعه شعرهای این شاعرند. او چندین ترجمه نیز در کارنامهاش دارد که ترجمه «آنها به اسبها شلیک میکنند» نوشته هوراس مککوی، «مقلدها» نوشته گراهام گرین، «شهربندان» و «عادلها» نوشته آلبر کامو، «کودکی یک رییس» نوشته ژان پل سارتر، «دهلیز و پلکان»، شعرهای یانیس ریتسوس و «گیوم آپولینر در آیینه آثارش» - شعرها و زندگینامه گیوم آپولینر - ازجمله آنها هستند. وی خالق بیش از 50 عنوان کتاب است و بسیاری از آثارش به زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسه، هلندی، عربی و سوئدی ترجمه شدهاند.