عدالت آموزشی را به پول باختیم
مریم شاهسمندی
از وقتی که مدارس غیر انتفاعی و نمونه مردمی و نمونه دولتی و هیات امنایی و ... در کشور شروع به کار کردند عدالت آموزشی را به پول باختیم. در واقع سالهاست که دیگر اصل 30 قانون اساسی در کشور اجرایی نمیشود و این مساله نه تنها در نحوه آموزش که در آینده فرزندان این سرزمین هم تاثیرمستقیم و غیر مستقیم داشته است. در واقع از زمانی که آموزش پولی در کشور به یک فضیلت تبدیل شد، کیفیت تحصیلات در مدارسی که با هزینههای گزاف دریافتی از اولیای دانشآموزان اداره میشد
به پایگاهی برای افرادی تبدیل شد که بضاعت پرداخت این هزینهها را داشتند تا بتوانند فرزندان خود را در فضایی مناسبتر در کلاسهایی با تعداد مناسب دانشآموز و البته با آموزشهایی بهتر برای آینده آماده کنند. آیندهای که قرار است چالشی به نام کنکور بر سر راه آنها قرار بگیرد و بدون توجه به تمام تلاشهایی که کردهاند، در بازه زمانی مشخصی سنگ محک وارد شدن به دروازههایی تازه برای زندگی شان باشد. همان کنکوری که هر سال تعدادی از این دانشآموزان را قربانی میکند..
یکی بر اثر فشار ناشی از استرس قلبش از کار میایستد و دیگری با دریافت لیست قبولیها و ندیدن نام خود در آن لیست دست به خودکشی میزند و ... همان کنکوری که سالهای سال مافیای کلاسهای کنکور آن را سر پا نگه داشت و از سال 90 که زمزمههای برداشتن کنکور به گوش رسید کاری کرد که این طرح هیچگاه اجرایی نشود. کلاسهای کنکوری که برخی افراد را در مدت زمان کوتاهی از فرش به عرش رساندند و چنان ثروت باد آوردهای را برایشان به ارمغان آوردند که دیگر گذشتن از آن کار سادهای نبود. مافیای کنکور سالها تلاش کرد تا این سد همچنان استوار باقی بماند تا بسیاری از دانشآموزان و اولیای آنها با ترس از آیندهای که دورنمایی جز قبولی در کنکور نداشتند، تا میتوانند در این کلاسهای هزینه کنند بلکه این سد را بشکنند و از آن عبور کنند.
البته با راهاندازی دانشگاه آزاد این سد شکستنیتر شد، اما همچنان با توجه به میزان متقاضیان هر سال باز هم کنکور برای خیلیهای سخت و ترسناک باقی ماند. اما حالا هم که قرار است 40 درصد از سهم قبولی در دانشگاه به نمره آزمونهایی نهایی در مدارس اختصاص یابد، یک بار دیگر غول تبعیض در عرصه آموزش توان خود را به چالش میکشد. اینکه دانشآموزان مدارس غیر انتفاعی و ... برای بالا بردن آمارهای قبولی خود ممکن است دست به چه کارهایی بزنند و البته دانشآموزان مدارس دولتی در این رقابت نابرابر است قرار است در کجای ماجرا بیاستند خود داستان دیگری است که باید ماند و شاهد بود و دید که باختن عدالت آموزشی به پول میتواند چه عواقبی را در پی داشته باشد. از فروش سوالات کنکور گرفته تا نهادینه شدن تقلب در آزمونهایی نهایی و هزار اما و اگر دیگر که میتواند صحت و سلامت این آزمونها را زیر سوال ببرد.
هر چند مسوولان سعی میکنند با اجرا کردن طرحهای ناقصی مثل قطع اینترنت یا قرنطینه کردن طراحان سوالات امتحانی و آزمون کنکور مانع از نشت سوالات به بیرون شوند اما تجربه ثابت کرده که هیچ یک از این تلاشها نتیجه قطعی و درستی نداشته و همیشه شک و شبهههایی در این رابطه وجود داشته است. به هر حال وقتی تحصیلی که در قانون اساسی به عنوان حق تمامی فرزندان ایران شناخته شده و بر این مساله که همه بچهها باید از حق تحصیل برابر برخوردار باشند، تاکید شده است، اما اجرای آن زیر سایه ترویج تحصیل پولی رنگ باخته دیگر نمیتوان انتظار داشت که آزمونهای نهایی و کنکور بدون هیچ تقلب و... برگزار شود.