جغرافیای تورم و احساس تورم

۱۴۰۲/۰۳/۱۰ - ۰۴:۱۶:۲۷
کد خبر: ۲۰۷۲۰۹

هادی حق شناس

اخیرا اعداد و ارقام تازه‌ای در خصوص نرخ تورم مطرح می‌شود که مبتنی بر آن، ابهاماتی میان خانواده‌های ایرانی شکل گرفته است. بانک مرکزی در گزارشی نرخ تورم فروردین ماه۱۴۰۲را در یک قدمی ۷۰درصد (۶۸.۷) اعلام کرد. ضمن اینکه مرکز پژوهش‌های مجلس هم اعلام کرد بر اساس افکار سنجی‌های صورت‌گرفته احساس تورم در ایران بالای ۸۰درصد و حتی در برخی موارد حول و حوش اعداد سه رقمی است. احساس تورم و خود تورم، 2مفهوم جدا از هم دارد.

در محاسبه نرخ تورم که بانک مرکزی مبتنی بر سنجش 75 شهر صورت می‌دهد و نرخ تورمی مرکز آمار که از سنجش هم شهرها و هم روستاها احصا می‌شود، یک عدد برای کل کشور اعلام می‌شود. به عنوان مثال وقتی مرکز آمار اعلام کرد که در پایان اردیبهشت ماه تورم حدود 50درصد است برای ساکنان شهرها و ساکنان روستاها دو معنای متفاوت دارد. به عبارت دیگر در جغرافیای ایران با این وسعت یک عدد تورم مشخص، نمی‌تواند همه واقعیت‌های اقتصادی و معیشتی را بازتاب دهد. 

با زبان تمثیل بهتر می‌توان این مفهوم را شرح داد؛ در تهران میانگین اجاره مسکن تقریبا 250هزار تومان در هر متر است؛ یعنی یک مسکن 100متری به‌طور میانگین ماهانه 25میلیون تومان اجاره‌بها دارد؛ سوال این است که کدام قشر توانایی این پول را دارند؟ وقتی نگاه می‌کنیم به حداقل دستمزد کارگران از یک سمت و میانگین دریافتی کارکنان دولت و بازنشستگان که زیر 15میلیون تومان است؛ طبیعی است که یک شاغل یا بازنشسته توانایی پرداخت این مبالغ را ندارد. طبیعی است یا باید یک فرد چند شغل داشته باشد یا تعداد افراد شاغل در خانوار بالا برود. اما نرخ اجاره‌بها در شهرهای کوچک این عدد نیست و بسیار کمتر است.

به این دلیل از مثال اجاره‌بهای مسکن استفاده کردم، چرا که در سبد مصرفی خانوار دوسوم هزینه‌ها اجاره مسکن به علاوه خورد و خوراک است. بنابراین خانواده‌ای که هزینه مسکن ندارد، می‌تواند کالری بیشتری مصرف کند. اما خانواده‌ای که هزینه اجاره مسکن را دارد، باید کالری کمتری استفاده کند.

همین مثال که در خصوص جغرافیای اجاره مسکن طرح شد درباره  اقشار مختلف حرفه‌ای و کسب و کار هم قابل طرح است. برای پزشکان، مهندسان، وکلا و...یعنی افرادی که دستمزد آنها متناسب با نرخ اقتصادی روز و نرخ تورم است، نرخ تورم مشکلی ایجاد نمی‌کند، اما همین نرخ برای بیشتر خانواده‌های ایرانی که دستمزد ثابت دارند یا دستمزد آنها از میانگین نوسانات پایین‌تر است، تکانه‌های بیشتری دارد. لذا وقتی تورم میانگین برای کل کشور مطرح می‌شود، باید توجه داشت، احساس تورم برای دهک‌های مختلف متفاوت است. اینکه اشخاص در کلانشهرها یا شهرهای کوچک باشند، احساس متفاوتی از تورم دارند. حتی شرایط جغرافیایی و اقلیمی متفاوت هم برداشت‌های متفاوتی از تورم ایجاد می‌کند. به دلیل تورم میانگین 40درصدی طی 5سال گذشته که دستمزدها متناسب با آن افزایش نیافته، افراد دهک متوسط هم به دهک‌های محروم سقوط کرده و تورم برای این اقشار بسیار بیشتر از تورم رسمی معنا و مفهوم دارد.

از سوی دیگر نرخ تورم برای دهک‌های برخوردار جامعه، بسیار کمتر از نرخ میانگین اعلام شده است. این گزاره‌ها را می‌توان به جغرافیای ایران و گروه‌های درآمدی مختلف کشور تعمیم داد. ضمن اینکه باید دید دریافتی اقشار مختلف چه شرایطی دارد. بنابراین هم تورم و هم احساس تورم را باید 2مفهوم جدا از هم تلقی کرد. برای برخی اقشار جامعه نرخ تورم و تاثیر آن بسیار بالاست و حتی به حول و حوش تورم‌های 3رقمی می‌رسد و برای برخی گروه‌های دیگر احساس تورم به اندازه‌ای اندک است که اساسا آن را حس نمی‌کنند. این شکافی است که در دو سوی آن تضاد شگرفی شکل گرفته است. تضادهایی که آسیب‌های فراوانی به اقشار محروم وارد ساخته است.