فاجعه اقتصاد دستوری در بورس
رضا غنیپور
یکی از مشکلات جدی اقتصاد ایران، بخشنامههای دستوری و تصمیمات خلقالساعه است. تصمیماتی که بدون توجه به تبعات آن اتخاذ میشوند و نتایج زیانباری برای اقتصاد دارند. با ابلاغ بخشنامهای از سوی دولت که نرخ گاز را 7هزار تومان در نظر گرفته و با احتساب نرخ فعلی تسعیر ارز، قیمت هر مترمکعب گاز پتروشیمیها به ۲۵ سنت رسانده است، باید منتظر تحولات مخرب و پرنوسانی در اقتصاد ایران باشیم. شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید، قیمت هر مترمکعب گاز در «هنری هاب» امریکا 8 سنت و هاب «آلبرتا» کانادا ۶.۵ سنت است.
بخش فاجعهبار داستان آن است که ابلاغیهای که توسط دولت تصویب شده، دقیقا در روز ریزش اولیه بازار سهام صادر شده اما 55روز بعد منتشر شد تا آه و فغان دامنه زیاد از سرمایهگذاران به آسمان بلند شود. اما معنی و مفهوم این گزارههای تحلیلی چیست؟ یعنی اینکه مسوولان و متولیان در شاخص 2میلیون و 500هزاری بورس، نقدینگی زیادی ایجاد کردند و برخی افراد اقدام به فروش گسترده سهام خود کردند و امروز این بخشنامه را رسانهای کردهاند تا سرمایهگذاران و معاملهکنندگان بترسند و از ورود به بورس خودداری کنند. این روند باعث خواهد شد تا باز هم همین افراد و جریانات سوداگر، سهامهای عمومی را در قیمتهایی بسار پایینتر خریداری کنند.
از قدیمالایام گفتهاند اگر قصد دارید اقتصاد کشوری را از ریشه نابود کنید، با دستکاری در قیمتها، مکانیسم بازار کشور هدف را مخدوش کنید! دستکاری در قیمتها به گونهای اقتصادها را نابود میکند که پیشبینی آن برای بسیاری از تحلیلگران هم ممکن نیست. اُبِرون هربرت یکی از اقتصاددانهای بنام در این زمینه میگوید: «اگر نیمقرن پیش دولت شروع میکرد و شام و ناهار هر روز همه ما را فراهم میکرد، امروز این سخنی رایج و مقبول بود که غیرممکن است که ما بتوانیم خود شام و ناهارمان را تهیه کنیم.» متاسفانه بسیاری از افراد و جریانات در کشور از همین منطق دفاع میکنند و وقتی صحبت کشف قیمت کالاها در بازار میشود، از دخالت دولت در بازارها صحبت میکنند!
هایک در سخنرانی دریافت جایزه نوبل خود در خصوص «تظاهر به دانش» گفت: «ما صرفاً هیچ نظام اطلاعاتی دیگری راجع به اقتصاد نداریم جز نظام قیمتها» قیمتها صرفاً اعدادی نیستند که ما از خودمان در بیاوریم تا دنیای بهتری بسازیم. قیمتها اطلاعات حیاتی یک نظام اقتصادی هستند.
انسان راهی برای فهمیدن اینکه چهکسی دلش میخواد چه چیزی تولید کند، نداریم مگر اینکه اجازه دهیم کشف قیمتها صورت گیرد. همچنین راهی برای فهمیدن اینکه چه کسی قصد دارد چه کالایی مصرف کند را نداریم جز وقتی که هر فردی بدانن برای هر جنسی چقدر باید پول پرداخت کند!
نکته مورد نظر هایک همین است. قیمتها، اطلاعاتی هستند که افراد در اقتصادها به آنها نیاز دارند و تنها راه رسیدن به این اطلاعات و محاسبه قیمت، آن است که که اجازه داده شود بازار آن را محاسبه کند. پایین آوردن قیمت به شکل مصنوعی فقط باعث کمبود آن کالا میشود نه چیز دیگر. قیمتگذاری دستوری به اشکال مختلف در کشورهای کمونیستی آزمایش شد و شکست خورد. در نظام بازار اما گفته میشود افراد دنبال سود شخصی هستند و دوست دارند کالا و خدماتشان رو به بالاترین نرخ بفروشند، ولی وجود رقابت و حق انتخاب مصرفکننده، باعث ایجاد یک قیمت تعادلی در این میان میشود و این به نفع مصرفکننده است. این واقعیتی است که دولت از درک آن عاجز است و مدام با بخشنامههای دستوری به بازار، مصرفکننده و اقتصاد ضرر میرساند. ریزش اخیر بورس، فاجعهای است که نباید به سادگی از کنار آن عبور کرد؛ ما تخصص، علم و دانش را از دولت و تصمیمگیران طلبکاریم.