در حداقل سه دهه گذشته جامعه ایرانی بهشدت مهندسزده و دکترزده شده و کار بهجایی رسید که از این دو عنوان نه تنها در جایگاه صحیح استفاده نمیشود بلکه در جایگاه بسیار نادرست و بعضا با توهین به این دو طبقه تحصیلکرده دانشگاهی استفاده میشود. فی المثل هر کار مورد نظر که قرار است قلب واقعیت شود ولی آن به نحو دیگری به مخاطبین ارایه میشود میگویند «مهندسی کنید» یا متاسفانه در سه دهه گذشته در سریالهای صدا و سیما و رسانههای عمومی از کلمه دکتر و مهندس برای رییس گروه خلافکارها استفاده میشد. چرا همه افراد جامعه ما به دنبال چسباندن این دو کلمه در کنار نام خود هستند؟ در این نوشتار تقدیمی تلاش میشود که این دو حوزه را با توضیحاتی بصورت مختصر واکاوی نموده و به بحث بگذاریم.
در کشور عزیز ما از سالیان گذشته از قبل و بعد از اسلام در ایران علوم مختلف مهندسی، طب، علوم اجتماعی، هنر، شعر و ادبیات در جایگاه ویژهای قرار دارد. شاید کمتر کشوری در دنیا وجود داشته باشد که تعداد شعرای تاثیرگذار در تاریخ ادبیات جهان به اندازه ایران عزیز ما وجود داشته باشد و کمتر جامعهای از عنوان بزرگانی چون مولوی، سعدی، حافظ، خیام، رودکی و..... حضور داشته باشد؟ حتی در سالهای گذشته در غرب بزرگانی در شعر و ادب از شعرای بزرگ ما الهام گرفتند. محمد زکریای رازی، حکیم ابوعلی سینای بزرگ و سایر نام اوران در علم طب نیز از جامعه ما برخاستند. در سه دهه گذشته چه اتفاقی در جامعه ما حادث شد که بختک مهندسزدگی و دکترزدگی به جان ما ایرانیان افتاد؟ معیار ارزشگذاری در جامعه ایرانی رفتن فرزندان ما به دانشگاهها و گرفتن مدارک بعضا بیمحتوای علمی و عملی از دانشگاه بوده است.
نگارنده در طول بیش از 55 سال که در حرفه مهندسی بوده است همواره یک فاصله بسیار بزرگ بین مهندس دانشگاهی و کارگر ماهر در این حرفه و صنعت مواجه بودهام. به تدریج که با جوامع غربی که صاحب صنعت و تکنولوژی به مراتب جلوتر از کشور ما بودند دیدم که از همان ابتدای ورود شخص به دبیرستان مسوولان مربوطه نسبت به دستهبندی کردن محصلین برای رشتههای مختلف و سطوح مختلف اقدام مینمایند و گروهی تحت عنوان تکنسینها در همه فنون حضور فعال دارند و اغلب از نظر مالی از کارشناسان دانشگاهی نیز جلوتر هستند در جامعه ایرانی چرا چنین نشده است؟
پارهای نظرات و دیدگاههای اولیه در این حوزه ذیلا تقدیم خوانندگان ارجمند شده است:
1. دانشگاهها و موسسات علمی ما به جد بایستی بر اساس قوانین و صلاح جامعه علمی کشور دادن مدرک مهندسی را قانونمند نمایند. امروز برای فرزندان و جوانان ما که در مسیر ورود به دانشگاه هستند این امر نهادینه شده که به هر حال با وجود فضای وسیع در دانشگاهها، حتما یکی از دانشگاهها برای آنها مدرک با پول یا پارتی وجود دارد و ورود مینمایند و بدون تردید بعد از چند سال با یک مدرک دانشگاهی به جامعه ورود میشوند. در صورتیکه بایستی ملاک لیاقت، سواد، پشتکار ملاک خروج از دانشگاه و دریافت مدرک ارزشی باشد.
2. ضمن اعلام احترام و خشوع به همه موسسات علمی، آموزشی و فرهنگی خدوم کشور بایستی اعلام نمایم که اینجانب در مدت حضور طولانی خود در اجرای پروژههای مهندسی کشور با مهندسین جوانی که این عنوان را با خود داشتند و درخواست کار (حداقل در بخش خصوصی) را داشتند به کرات با این امر مواجه شدم که متاسفانه اغلب این عزیزان از مبانی دروس اولیه مهندسی که قاعدتا در طول 4 سال دانشگاه بایستی فرا میگرفتند و از آنها برای ورود به بازار کار استفاده مینمودند بهطور کامل آگاه نبودند و ظاهرا فراگیری دروس مهندسی را تنها برای دریافت مدرک مورد نظر داشتند.
3. ما نیاز به مهندسین جوان، پرشور و علاقهمند به آینده داریم که با داشتن دانش لازم مهندسی برای ورود به بازار کار اماده بوده و با کسب تجربه جای نسل گذشته خود را به درستی پر نمایند. شرایط موجود بازار کار ما چنین تصویر روشنی را کاملا ارایه نمیدهد.رسیدن به شرایط نسبتا مطلوب نیاز به کار فرهنگی گسترده و عملی در این زمینه ابتدا از دانشگاهها و مراکز عملی داشته و علاوه بر ان در دوران حضور مهندسان جوان در بازار کار نیاز به ایجاد بستر و فرهنگسازی است.
4. در فضای فرهنگسازی و تربیت فرزندان برای ورود انها به دانشگاه شفاف عمل شود. اگر فی المثل فرزند من توان آمادگی رفتن به رشتههای مهندسی یا رشتههای طبابت و نظایر آن را ندارد سعی شود به هر طریق فرزندمان با مدرک از دانشگاه خارج شود. قطعا بدون درنگ این روش خدمت به آینده فرزندانمان و کمک به انها در ساخت و ساز زندگی اینده آنها نیست. هماکنون ما شاهد این هستیم که اغلب ما در حرفه خود غیر از مدرک دانشگاهی در بازار کار هستیم .
5. در مدارس متوسطه هماکنون در نظام آموزشی کمبودهایی در حوزه دادن شناخت و آمادگی جوانان برای انتخاب مسیر صحیح در اینده برای موفقیت کاری و زندگی آنها دیده نمیشود. این امر در مدیریت دانشگاهای نیز بسیار شفاف دیده میشود. بایستی برای این دو حوزه برنامهریزی روشن نمود و با اموزش جوانان و مهندسین تازه وارد به صحنه اجرای کار مسیر صحیح را برای انها مشخص نماییم. این تجربه سالها است که در غرب جاری است ایا ما ایرانیان میخواهیم در همه موارد چرخ چاه را مجددا اختراع کنیم؟
6. حداقل در فضای کار مهندسی ما تفاوتهای بسیار جدی بین سه صندلی کارفرما / مشاور و پیمانکار برای نشستن بر روی هریک از آنها وجود دارد. مهندس متقاضی برای این سه صندلی از نظر خصوصیات فردی، اجتماعی، روابط عمومی، توانمندی علمی، سطح دانش و اگاهی دارای تفاوتهای جدی هستند. حتی این تفاوتها برای ورود به انواع پروژههای صنعتی و عمرانی نیز به روشنی دیده میشود. به عنوان نمونه مهندسی که علاقهمند به نشستن بر روی صندلی هر یک از سه جایگاه کارفرما / مشاور و پیمانکار میباشد قطعا تفاوتهایی برای این کاربران برای ورود به همه پروژههای صنعت احداث از جمله صنعت نفت، سدسازی، راهسازی و ساختمان و نظایر آن نیز دیده میشود.
در یک جامعه سالم، هیچ عنوانی بهتنهایی برای کسی ارزش، احترام و اعتبار نمیآورد؛ بنابراین حواسمان به استفاده غیرقانونی از عناوین، ازجمله «دکتر» باشد تا ناخواسته باعث فریب افراد و تبعات آن نشویم.