سوءاستفاده عاطفی و آثار آن بر فرد
امینه جلالی
بسیاری از افراد ممکن است تا سالها مورد آزار و سوءاستفادههای عاطفی قرار بگیرند اما هیچوقت از آن با خبر نشوند و حتی به آن آگاه نباشند اما وقتی مساله برای افراد روشن میشود ضربهای که به آنها وارد میکند میتواند بسیار سخت باشد.
مساله اینجاست که وقتی سنتها با واقعیت عجین میشوند ما نمیتوانیم این دو را از هم تفکیک کنیم. یکی از مسائلی که باعث سوءاستفادههای عاطفی از افراد میشود پیوندهای خانوادگی است این در حالی اتفاق میافتد که ما در آموزشهای خود این را فرا گرفته ایم که نهاد خانواده از هر چیز و هر کسی مهمتر است. از همان ابتدا به ما آموزش دادهاند که فداکاری و گذشت در خانواده اصل بسیار مهمی است. اما آیا واقعا این باورها میتواند در تمامی زمینهها درست و منطقی باشد.
شما افراد خانوادهای را در نظر بگیرید که تنها یک نفر از آنها برای رفع نیاز دیگران تلاش میکند و سعی دارد همیشه خود را وقف افراد خانواده کند و در ناخودآگاه خود این مساله را پذیرفته که کوچکترین اعتراض و یا کم کاری در قبال آنها برایش عقوبت دارد و بر همین منوال ادامه میدهد و سالهای بسیاری از عمر خود را صرف افراد خانوادهاش میکند در حالی که وقتی او نیازمند یک کمک و یاری از سوی آنها میشود هیچ کدام برای این کار پیش قدم نمیشوند و آنجاست که ضربه اصلی به فرد وارد میشود.
به همین خاطر است که باید در تمامی رفتارهای خود چه با افراد خانواده و چه با دوستان و یا همکاران باید یاد بگیریم که تعادل را حفظ کنیم. برخی موارد بیمارانی به ما مراجعه میکنند که به میانسالی رسیدهاند وقتی شروع به صحبت میکنند اولین جملهای که به زبان میآورند این است که «از سرویس دادن به دیگران خسته شده ام» این بحث وقتی باز میشود میفهمیم بیشترین افرادی که از این فرد سوءاستفاده کردهاند نزدیکان و افراد خانوادهاش بودهاند.
متاسفانه در باور عموم سوءاستفاده عاطفی تنها وقتی اتفاق میافتد که شما فرد دیگری را دوست داشته باشید و در قبال خواستههای او سر تعظیم فرود بیاورید در حالی که سوءاستفاده عاطفی میتواند در بین اعضای خانواده، خواهران و برادران، فرزندان و والدین و ... هم اتفاق بیفتد. مساله اینجاست که آزار عاطفی هیچ زخم قابل مشاهدهای بر جای نمیگذارد که همین موضوع تشخیص و رسیدگی به آن را سختتر میکند. در حالی که تاثیر آن میتواند به همان اندازه مضر باشد و بر عزت نفس، رفاه ذهنی و کیفیت کلی زندگی فرد تاثیر بگذارد.
سوءاستفاده عاطفی به الگوی رفتاری اشاره دارد که هدف آن تضعیف ارزش خود، منزلت و ثبات عاطفی فرد است. این شامل دستکاری عاطفی، تحقیر، ارعاب و کنترل یک فرد توسط فرد دیگر است که باعث میشود فرد احساس ناتوانی، انزوا و گرفتار شدن کند. از سوی دیگر میتواند مسوولیت سنگینی را بر دوش فرد بیندازد که باعث شود او همیشه خود را بدهکار افرادی که دوستشان دارد اعم از خانواده و دوستان و ... بداند و با تمام فداکاریها و گذشتها و خدماتی که به آنها میدهد باز هم إحساس کند که در مقابل آنها به اندازه کافی نتوانسته از خودش مایه بگذارد. بسیاری از اوقات آدمها به شکلی پنهان و در جهت منافع خاصی، بدون توجه به نظر و اختیار طرف مقابل، احساسات او را تحریک و دستکاری میکنند.
این سوءاستفادهها از عجز در فهم تمایزهای ذهنی وشخصی، محدویتهای اجتماعی در ابراز خود و فقر مهارتهای احساسی و ارتباطی ناشی میشوند. از سوی دیگر سوءاستفاده کنندگان عاطفی از تاکنیکهای دستکاری برای به دست آوردن کنترل بر قربانیان خود استفاده میکنند. این میتواند شامل احساس گناه، بازی دادنهای فکری، باجگیری عاطفی یا سوءاستفاده از آسیبپذیریهای دیگران باشد. سوءاستفاده کننده ممکن است از تاکتیکهایی مانند تهدید، اجبار و اتمام حجت برای حفط قدرت و سلطه استفاده کند. همچنین این افراد ممکن است از عشق، محبت یا حمایت عاطفی به عنوان ابزاری برای تنبیه یا کنترل استفاده کند. آنها با ایجاد فضایی از عدم اطمینان و غیرقابل پیشبینی قربانی را در خطر نگه میدارند و از نظر عاطفی به تایید آنها وابسته هستند.