چالش اصلي شركت‌هاي دانش‌بنيان در كشور چيست؟

۱۴۰۲/۰۸/۱۸ - ۰۰:۰۴:۵۲
کد خبر: ۳۰۰۷۶۵
چالش اصلي شركت‌هاي دانش‌بنيان در كشور چيست؟

طي سال‌هاي اخير شركت‌هاي دانش‌بنيان به بخش مهمي از اقتصاد ايران تبديل شده‌اند و نقش مهمي در رشد و توسعه اقتصادي دارند اما اين حوزه هم همانند ساير حوزه‌ها با موانع و مشكلاتي روبه‌رو است. در يك تعريف، شركت دانش‌بنيان يعني نيروي فكر و خلاقيت فرد يا گروهي و نبايد معادل يك ساختار كارخانه‌اي قرار گيرد. شركت‌هاي بزرگ و دانش‌بنيان دنيا هيچ‌وقت كارخانه و خط توليد ندارند ولي متاسفانه در كشور ما هنوز به مقوله دانش بنيان به عنوان توليد و خط توليد نگاه مي‌شود.

طي سال‌هاي اخير شركت‌هاي دانش‌بنيان به بخش مهمي از اقتصاد ايران تبديل شده‌اند و نقش مهمي در رشد و توسعه اقتصادي دارند اما اين حوزه هم همانند ساير حوزه‌ها با موانع و مشكلاتي روبه‌رو است. در يك تعريف، شركت دانش‌بنيان يعني نيروي فكر و خلاقيت فرد يا گروهي و نبايد معادل يك ساختار كارخانه‌اي قرار گيرد. شركت‌هاي بزرگ و دانش‌بنيان دنيا هيچ‌وقت كارخانه و خط توليد ندارند ولي متاسفانه در كشور ما هنوز به مقوله دانش بنيان به عنوان توليد و خط توليد نگاه مي‌شود. دانش‌بنيان بودن يعني توليد خلاقيت بيشتر و ايجاد مدل‌هاي كسب‌و كاري كه تا پيش از اين وجود نداشته‌اند. يكي از اركان اقتصاد دانش بنيان، تشكيل شركت‌هاي دانش بنيان يا نهادهاي واسط تجاري‌سازي است كه به وسيله آنها بتوان اقتصاد 
دانش بنيان را در كشور نهادينه كرد. نكته قابل توجه اين است شركت‌هاي دانش‌بنيان بر پايه نوآوري و خلاقيت ساخته شده‌اند و نقش مهمي در رشد و توسعه اقتصادي دارند. اهميت و حمايت از شركت‌هاي دانش بنيان و به صورت كلي اين حوزه مورد توجه دولت‌ها طي سال‌هاي گذشته قرار گرفته است. شناسايي، ايجاد و حمايت از شركت‌هاي دانش‌بنيان به عنوان يكي از سياست‌گذاري‌هاي حوزه علم و فناوري محسوب مي‌شود، به‌طوري‌كه اين نوع از شركت‌ها با استفاده از دانش خود مي‌توانند با توليد محصول جديد و افزايش كيفيت محصول فعلي ارزش افزوده فراواني ايجاد كنند.

گامي موثر در توسعه پايدار

بنابراين با ايجاد شركت‌هاي دانش‌بنيان و استفاده از دانش نيروي انساني و مهارت در تجاري‌سازي ايده‌ها، در فرآيندي دانشي و با بهره‌وري بالا مي‌توان به ارايه محصولات تجاري و رقابت‌پذير پرداخت و اقتصادي دانش‌بنيان كه مزيت رقابتي هر اقتصاد ‌باشد را پايه‌ريزي كرد. بدين‌ترتيب بايد با پرورش اقتصاد دانش‌بنيان به عنوان يكي از مهم‌ترين مولفه‌هاي اثرگذار در توسعه پايدار اقتصادي گامي موثر در دستيابي به اين مهم برداشت. شركت‌هاي دانش‌بنيان با كاربردي كردن دانش و استفاده‌ موثرتر از آن در گسترش ظرفيت‌ها و ارتقاي درجه بهره‌برداري از منابع سعي در به حداكثر رساندن ميزان بهره‌وري دارند؛ در اين ميان آنچه بيش از پيش مورد توجه قرار مي‌گيرد بهره‌وري نيروي انساني است. توسعه بخش خصوصي و كوچك شدن بدنه دولت، اشتغال‌زايي گسترده، تقويت پيوند بين آموزش عالي و بازار كار، افزايش درآمدهاي دولت، از بين رفتن وابستگي به خارج از كشور و ... همگي از مزاياي اقتصاد دانش بنيان است و از طرفي اقتصاد مبتني بر دانش به دليل متكي بودن به توانمندي‌هاي فكري افراد از سازگاري و انعطاف‌پذيري بالايي برخوردار بوده و اين نوع اقتصاد، كمتر دچار تهديدات داخلي و خارجي مي‌شود و در صورت تحقق، بسياري از مشكلات كشور حل مي‌شود.

فاصله كشور با اقتصاد دانش بنيان

اما در كنار مزاياي گفته شده اين حوزه هم مانند ساير حوزه‌ها با چالش‌ها و موانعي روبرو است. به‌طور مثال چندي پيش مديركل دفتر فناوري وزارت صمت اعلام كرد پس از تصويب اولين نسخه قانون شركت‌هاي دانش‌بنيان مصوب سال ۱۳۸۹ تاكنون، تقريبا دو دهه است كه گذشته اما همچنان با اقتصاد دانش بنيان به‌ معناي واقعي، به سه دليل فاصله بسياري داريم. او تأكيد كرد: در وهله اول، بايد گفت كه طي دو دهه اخير بيشتر تمركز بر كميت بوده و سياست‌گذاران بر اين تمركز و تاكيد داشته كه تعداد شركت‌هاي دانش‌بنيان را افزايش دهيم، گفتمان‌هايي فراهم شود كه دانشگاه‌ها، شركت‌هاي زايشي تاسيس كنند و هدف چندان بر اين نبود كه بخشي از اين شركت‌ها رشد پيدا كنند و در جايگاه شركت‌هاي بزرگ صادراتي قرار گيرند. چندان به دنبال اين نبوده‌ايم كه اين شركت‌ها توسعه پيدا كرده و بين‌المللي شوند تا بتوانند صنعت‌سازي كنند.
طبق گفته اين مقام مسوول اولين مشكلي كه اكثر اين شركت‌ها به عنوان يكي از موانع اعلام مي‌كنند، بحث تعرفه واردات محصولات مشابه است؛ به‌طور مثال خيلي از محصولات دانش‌بنيان، تعرفه يك درصدي دارند كه فاجعه است و به‌نفع صادركننده خارجي است. همچنين بسياري از شركت‌هاي دانش‌بنيان، مشكل تامين ارز دارند و تخصيص ارز به آنها صورت نمي‌گيرد. بسياري از مواقع ثبت سفارش واردات مواد دچار مشكل است و اين اطمينان را ندارند كه وارد اين فضا شده به‌طور مثال تا پنج سال آينده مشكل تامين مواداوليه و قطعات حداقلي دارند علاوه بر موارد ذكر شده در بحث صادرات محصولات، در اكثر مواقع در تبادل ارز دچار مشكلات جدي هستند براي اينها بايد يك بسته ويژه حمايتي در نظر گرفت.

 چالش توزيع مواد اوليه

بحث توزيع مواد اوليه از ديگر موانع شركت‌هاي دانش‌بنيان است. بسياري از مواقع شركت‌ها بايد از بورس كالا تهيه كنند، بورس كالا سهميه‌اي خاص به آنها تخصيص مي‌دهد و بعد از آن، ماده اوليه‌اي ندارند. از سوي ديگر بحث تأمين مالي متوسط مقياس از ديگر موارد مطرح شده در اين حوزه است؛ طبق گفته مديركل دفتر فناوري و نوآوري وزارت صمت در كشور براي شركت‌هاي دانش‌بنيان به‌طور مثال صندوق‌هاي نوآوري و شكوفايي تامين مالي مي‌كنند، رقم‌هاي تامين مالي حدود پنج تا نهايت ۵۰ ميليارد تومان است كه در مقايسه با مثلا شركت‌هاي حمل‌ونقل هوايي در كشور خارجي كه تنها يك ميليارد دلار صرف تحقيق و توسعه مي‌كند.  علاوه بر موارد گفته شده اين شركت‌ها براي آنكه عموما رشد كنند، منابع داخلي، كفاف‌شان را نخواهد داد، بنابراين بايد ابزارهاي مالي ديگري را براي آنها در نظر گرفته شود. موضوع تقاضا از جمله مشكلات شركت‌هاي دانش‌بنيان است. در واقع بسياري از مواقع شركت‌هاي دانش‌بنيان در ايران به دلايل مختلف، تقاضاي متفاوتي ندارند و بازار تثبيت شده است؛ يك محصول توليد مي‌شود، رقابت هم وجود ندارد و بنابراين به‌دنبال به‌روزآوري نيستند.  بنابراين چنانچه بخواهيم بر رشد شركت‌هاي دانش بنيان تمركز شود تا اين شركت‌هاي كوچك به شركت‌هاي متوسط و سپس به شركت‌هاي بزرگ تبديل شوند، چند دستگاه مختلف بايد پاي كار بيايند و هماهنگ با هم، دستورها را تعريف كنند.