اقتصاد محور مناقشات منطقه است
آيا با استفاده از نظم و نظامات بازارهاي منطقهاي و بينالمللي ميتوان تحليلي از چشمانداز مناقشه اسراييل و حماس ارائه كرد؟ اين پرسشي است كه اين روزها در بسياري از محافل مطرح ميشود. برخي تحليلگران با توجه به عدم نوسان در بازارهاي بينالمللي مانند بازار نفت، بازار طلا، بورسهاي جهاني و منطقهاي و... اين گونه تحليل ميكنند كه مناقشه بلندمدت نخواهد بود و به زودي شرارههاي بحران فروكش ميكند.
آيا با استفاده از نظم و نظامات بازارهاي منطقهاي و بينالمللي ميتوان تحليلي از چشمانداز مناقشه اسراييل و حماس ارائه كرد؟ اين پرسشي است كه اين روزها در بسياري از محافل مطرح ميشود. برخي تحليلگران با توجه به عدم نوسان در بازارهاي بينالمللي مانند بازار نفت، بازار طلا، بورسهاي جهاني و منطقهاي و... اين گونه تحليل ميكنند كه مناقشه بلندمدت نخواهد بود و به زودي شرارههاي بحران فروكش ميكند. بهرغم اين تحليلها اما بحران به محدوده بالاي 40 روز رسيده است. واقعيت آن است كه اقتصاد اسراييل به طور كلي وزن قابل توجهي نه در منطقه و نه در جهان ندارد كه بحران در آن باعث ايجاد تكانه در منطقه و جهان شود. نه فقط قيمت نفت كاهش پيدا كرد، بلكه بورسهاي كشورهاي منطقه (حتي بورس اسراييل) هم واكنش خاصي به اين مناقشه نشان ندادند. اما اگر مثلا ايران و عربستان وارد بحران و مناقشه ميشدند، بازارها واكنشهاي شديدي از خود نشان ميدادند، نفت صعودي ميشد و بازارهاي فلزات گرانبها همنوساني ميشدند. اما اقتصاد اسراييل به اندازهاي نيست كه حتي در منطقه اثرگذار باشد. البته مناقشه تبعات استراتژيك و ژئوپلتيك دارد اما نه به اين صورت كه بازارها با تكانه مواجه شوند. البته تبعات اين رخدادها در ميان مدت نمايان ميشود. امريكا به دنبال آن است كه پس از اين رخداد، خاورميانهاي جديد و جهان جديدي را خلق كند. اما نميتوان گفت كه بازارهاي جهاني دچار نوسان ميشود. اين مناقشه در حمل و نقل نفت خليج فارس يا كانال سوئز و... اثري نداشته است. اگر نشانههايي وجود داشت كه اين بحران به ساير كشورها از جمله ايران تسري پيدا کند، بازارها واكنش نشان ميدادند. اما نه ايران و نه ساير كشورها نشانهاي دال بر سرايت بحران را نمايان نكردند. اينجا پرسش ديگري مطرح ميشود و آن اينكه خاورميانه جديدي كه امريكا به دنبال آن است چه ويژگيهايي دارد؟ اسراييل معتقد است با يك هولوكاست تشكيل شدهاند، بنابراين مناقشه اخير را بدل به بهانهاي ميكند، تا تشريك شود. يعني شركاي تازهاي پيدا كند. اسراييل به دنبال آن است كه از طريق مظلومنمايي، توجه كشورهاي منطقهاي را جلب كند، ايده مطلوب براي آنها اين است كه پس از بحران، عاديسازي روابط با عربستان و ساير كشورهاي عربي را از سر بگيرند. البته ايران بازيگري است كه اجازه نميدهد يك چنين بردهاي تاكتيكي به نفع اسراييل ثبت شود. اسراييل ميخواهد محور خاورميانه باشد و خاورميانه را بدل به منطقهاي براي توسعه همكاري اقتصادي كند. يكي از دلايلي كه باعث شد چين از بحران اخير استقبال كند، هوا شدن كريدور شرق به غربي بود كه كشورهاي جي20 مطرح كرده بودند. چين سرمايهگذاري كلاني براي يك جاده يك كمربند برنامهريزي كرده و اجازه نميدهد، ايده ديگري در اين بخش از جهان اجرايي شود. يعني راهبردي كه اسراييل به دنبال تحقق آن است امكان اجرايي شدن پيدا نكرده است. اما اسراييل امنيت ميخواهد. 800 هزار نفر از اسراييليها همين امروز در اين كشور آواره شدهاند. اسراييل كشوري است كه نه عمق استراتژيك دارد و نه منابع طبيعي قابل توجهي. اين در حالي است كه ايران هم منابع دارد و هم عمق استراتژيك. به اين دليل است كه ايران اسراييل را هماورد خود ميداند و رقيب اسراييل را حماس و حزبالله معرفي ميكند. غرب اما به دنبال تامين امنيت اسراييل است. غرب تصور ميكند براي تامين امنيت اسراييل بايد لبنان و سوريه و... را درگير مناقشه كند. بدون ترديد هر برنامهريزي اقتصادي در منطقه نيازمند تامين كردن امنيت اسراييل است. غرب تصور ميكند خاورميانه ميتواند هاب جديد اقتصادي جهاني شود. منتها تلاش ميكنند اسراييل را محور اين دوران تازه اقتصادي در منطقه قرار بدهند. به طور كلي غرب اجازه نميدهد بدون مشاركت اسراييل، منطقه در مدار توسعه اقتصادي قرار بگيرد. حتي در خصوص طرحهاي بلندپروازانه بنسلمان هم گفته ميشود، بدون مشاركت اسراييل هرگز امكان تحقق پيدا نميكند. اگر عربستان روابط خود با اسراييل را عاديسازي كند، غرب اجازه ميدهد طرحهاي بن سلمان اجرايي شود در غير اين صورت اجازه عينيت پيدا كردن ايدههاي بن سلمان هم داده نميشود. با اين توضيحات تنها كشوري كه در برابر طرحهاي غرب ايستاده است، ايران است. اين ايران است كه اجازه نميدهد اسراييل در راس محور توسعه منطقهاي قرار بگيرد. ايران معتقد است، محور توسعه بايد با مشاركت كشورهاي مسلمان منطقه شكل بگيرد. اين دو قرائت در منطقه در حال تنازع است تا زماني كه سرنوشت اين مناقشه نهايتا روشن شود.