دست بسته اسراييل در افكار عمومي
روز و روزگاري وقتي از من به عنوان استاد روابط بينالملل درباره نحوه واكنش كشورها به تجاوزات، تهديدات و دشمنيها سوال ميشد، بدون لحظهاي ترديد پاسخ ميدادم بايد از ظرفيت نظام بينالملل براي حل مشكلات و نارساييها و تهديدات بهره برد.
روز و روزگاري وقتي از من به عنوان استاد روابط بينالملل درباره نحوه واكنش كشورها به تجاوزات، تهديدات و دشمنيها سوال ميشد، بدون لحظهاي ترديد پاسخ ميدادم بايد از ظرفيت نظام بينالملل براي حل مشكلات و نارساييها و تهديدات بهره برد. اما تجربيات دهههاي گذشته و رفتارهاي اسراييل به گونهاي است كه ديگر نميتوان ظرفيتهاي نظام بينالملل را به عنوان يگانه راه مقابله با تجاوزات و تهديدات معرفي كرد. اسراييل بدون توجه به قطعنامهها، قوانين و بيانيههاي سازمان ملل راه خود را ميرود و تجاوزات خود را صورت ميدهد، بدون اينكه توجهي به نظام بينالملل و حقوق حقه كشورها كند. يكي از مهمترين اسناد بينالمللي در خصوص عدم تجاوز به اماكن ديپلماتيك «كنوانسيون وين درباره روابط ديپلماتيك» مصوب سال 1961 است. كنوانسيون سال 1963 و كنوانسيون تهران هم در اين زمينه رويكرد مشخصي دارد.بند يك ماده 2 كنوانسيون 1961 وين ميگويد: «همه اماكن ديپلماتيك بايد از هر نوع تعرض و تهديدي مصون بمانند.» اين در حالي است كه اسراييل در روز روشن در برابر ديدگان جهانيان به كنسولگري كشوري كه عضو سازمان ملل متحد است حمله ميكند بدون اينكه نگراني خاصي از تبعات آن داشته باشد. متاسفانه قوانين جهاني در خصوص واكنش به حمله احتمالي كشورها به اماكن ديپلماتيك رويكرد مشخصي ندارد و مشخص نيست در يك چنين شرايطي چه بايد كرد؟ زماني كه قوانين بينالمللي در خصوص شرايط خاصي سكوت كرده باشد، كشورها ميتوانند در راستاي منافع ملي خود دست به اقدامات مورد نظر بزنند. البته ايران نشان داده كه مدبرانه در خصوص موضوعات راهبردي تصميمگيري ميكند و حاضر نيست در دامي كه سايرين پهن كردهاند، ورود كند. به نظرم ايران مجموعهاي از راهبردهاي مختلف را در مواجهه با تجاوزات اسراييل در پيش گرفته است. از يك طرف بايد تلاش كند از ظرفيتهاي نظام بينالملل براي محكومسازي اسراييل استفاده كند و از طرف ديگر با تكيه به ظرفيتهاي دروني و منطقهاي براي خود بازدارندگي ايجاد كند. در سطح نهادهاي بينالمللي هرچند اظهارنظرهايي انجام شد و برخي كشورها چون روسيه و چين و... اسراييل را محكوم كردند اما با حمايت امريكا از اسراييل عملا اقدام قابل توجهي نميتوان در سطح بينالملل متصور شد. نتانياهو به خوبي ميداند كه فرصت چنداني براي تكيه بر صندلي قدرت در اسراييل ندارد و بايد به زودي مهياي ترك صندلي نخستوزيري و احتمالا حضور در دادگاه باشد. به همين دليل است كه به هر دستاويزي چنگ ميزند تا كمي اين پروسه ترك قدرت را براي خود و حزبش به تاخير بيندازد. حمله اسراييل به كنسولگري ايران در راستاي يك چنين روندي قابل تحليل است. نتانياهو كه در افكار عمومي جهاني قافيه را باخته و از اروپا و امريكا تا استراليا و نيوزیلند و فرانسه مردم بر عليه جناياتش تظاهرات ميكنند، تلاش كرده با حمله به كنسولگري ايران، و پيشبيني پاسخ ايران به اين حمله، كمي براي خود فرصت دست و پا كند. ايران اما با شناسايي رويكرد اسراييل فعلا دست به يك چنين اقدامي نزده است. البته اين حق براي ايران محفوظ است و ميتواند در راستاي مصالح و منافع خود، پاسخ مناسب را بدهد، پاسخي كه در بخشهاي مختلف ميتواند عينيت پيدا كند.