زنان کشاورز جنوب؛ از دستمزد پایین تا مشکلات سلامت

زنان کشاورز جنوب؛ از دستمزد پایین تا مشکلات سلامت

۱۴۰۳/۰۷/۱۴ - ۱۱:۱۵:۰۱
|
کد خبر: ۳۲۲۱۳۲

سال‌ها است که زنان کشاورز در مناطق جنوبی کشور با مشکلات متفاوتی از جمله دستمزد پایین، ناامنی راه‌ها و بحران آب مواجه هستند.

سال‌ها است که زنان کشاورز در مناطق جنوبی کشور با مشکلات متفاوتی از جمله دستمزد پایین، ناامنی راه‌ها و بحران آب مواجه هستند که مورد آخر بسیاری از خانواده‌های روستایی را به حاشیه شهرها رانده و این مسئله هم تبعاتی برای زنان به دنبال داشته است.

به گزارش خبرآنلاین، زنان کشاورز جنوب عموما کمتر از مردان دستمزد می‌گیرند، به دلیل کار طاقت‌فرسا زیر نور آفتاب با مشکلات سلامتی درد کمر و گردن و بیماری‌های پوستی مبتلا می‌شوند و در برخی مناطق ممکن است در راه رسیدن به زمین‌های کشاورزی که مسیر شوتی‌ها نیز هست، جانشان را از دست بدهند.

این‌ها بخشی از صحبت‌های رویا، یکی از زنان گوجه‌چین در بندر دیر واقع در استان بوشهر است. او همچنین می‌گوید: «هیچ کاری سخت‌تر از کشاورزی نیست و حقوق‌ها هم کم است، به‌خصوص برای کسانی که باید خرج خانه بدهند».

طبق گفته‌های او، زنان معمولا به عنوان کمک هزینه خانواده کشاورزی می‌کنند و درآمد آن‌ها برای زنی که سرپرست خانواده باشد، کافی نیست. بنابراین اکثر زنان کشاورز، زنان خانه‌داری هستند که درآمد همسرانشان کفاف زندگی را نمی‌دهد.

رویا همچنین می‌گوید که در سال‌های اخیر کارگران افغان هم به آن‌ها اضافه شدند، اما کارگران ایرانی مشکلی با آن‌ها ندارند. چراکه کار زیاد است و نمی‌توان گفت کارگران افغان کار را از ایرانی‌ها گرفته‌اند: «اطراف اینجا کارگر بومی و افغان با هم کار می‌کنن و حقوقشون هم یکیه. کار هم زیاده و نمی‌شه گفت کار ما رو افغان‌ها گرفتن».

آقای ملت، یکی از سرکارگران در منطقه کنگان نیز در رابطه با حضور کارگران افغان به خبرآنلاین می‌گوید: در حال حاضر ایرانی‌ها کمتر کار گوجه چینی انجام می‌دهند و اگر افغان‌ها کار نکنند، کار ما لنگ می‌ماند.

طبق گفته‌های او، امسال دستمزد کشاورزان گوجه‌چین، روزانه ۴۰۰ هزار تومان برای هشت ساعت کار است. البته کارگران از این نرخ راضی نیستند. از طرف دیگر امسال کاشت گوجه کمتر شده، چراکه پارسال بازار  داخلی خوب نبود و بیشتر گوجه‌ها از سوی کارخانجات رب به قیمت پایین خریداری شد. لب مرز هم تعرفه گذاشتند و بنابراین خیلی از کشاورزان ضرر کردند. گرانی وسایلی مثل کود یا اجاره زمین‌های کشاورزی هم برای زمین‌داران مشکل ایجاد کرده و این در شرایطی است که واسطه‌ها محصول را به قیمت پایین می‌خرند و خودشان گران می‌فروشند. به طور کلی هم در برخی مناطق به دلیل کم‌آبی دیگر گوجه کشت نمی‌شود.

ملت به وضعیت جاده‌ها هم اشاره می‌کند: «تصادف‌ها بیشتر در مسیر زاهدان به شیراز است، چون شوتی‌ها از زاهدان می‌آیند. در جاده‌های اطراف اینجا هم افرادی که با موتور رفت و آمد می‌کند بعضا تصادف می‌کنند و سال گذشته هم دو نفر به همین دلیل کشته شدند».

برای بررسی بیشتر وضعیت زنان گوجه‌چین در جنوب ایران به سراغ یک جامعه شناس رفتیم. مهتا بذرافکن، پژوهشگر جامعه‌شناسی توسعه، درباره وضعیت زنان کشاورز در استان بوشهر می‌گوید: درگذشته بیشتر زنان کشاورز در مزارع گوجه فرنگی کار می‌کردند و همیشه دستمزد زنان از مردان کمتر بوده است. اما در حال حاضر تعداد اتباع افغان در این منطقه زیاد شده و بخشی از این مشاغل روزمزد به اتباع واگذار شده است. البته دستمزد کارگران افغان و ایرانی تفاوتی ندارد، اما برخی کشاورزان معتقدند اتباع بهتر و بیشتر کار می‌کنند و توقع زیادی هم ندارند. در این منطقه بیشتر مزارع میگو و گوجه فرنگی وجود دارد که در هر دو تعداد کارگران افغان زیاد است‌. با توجه به کار سخت مزارع میگو و نیاز به حضور شیفتی کارگران در شبانه روز، کارفرمایان ترجیح می‌دهند اتباع غیرمجاز را استخدام کنند و جای کوچکی به آنها بدهند تا با دستمزد خیلی کم این کار را انجام دهند. تا جایی که برای ۱۵ ساعت کار روزانه به آن‌ها ماهانه ۱۲ میلیون تومان پرداخت می‌شود. البته در حوزه شیلات بیشتر مردان فعالیت دارند و کار زنان بیشتر در حوزه بسته بندی در کارخانه‌های فرآوری است.

او همچنین معتقد است مسئله مهاجران به درستی فهمیده نشده است؛ چرا که برای مهاجرت و پناهجویی پروتکل‌های جهانی وجود دارد. باید با پناهجویان انسانی برخورد شود، اما باید پروتکل‌های مشخصی هم برای سیاست‌گذاری نسبت به مسئله مهاجران در نظر گرفته شود. برای مثال مهاجرت در دنیا بر اساس مدارک هویتی مشخص و توانمندی‌های مشخص انجام می‌شود، اما در ایران چنین سیاستی وجود ندارد و بعضا شاهد هستیم به دلیل بی‌برنامه بودن مسئله مهاجران، مشاغل افراد بومی آسیب می‌بیند.

تاثیر بحران آب بر زنان کشاورز

از طرف دیگر به گفته او وضعیت کم آبی و خشکسالی به طور کلی بر کشاورزی اثر داشته است؛ هرچند مالکیت منابع آب دست زن‌ها نیست و زن‌ها به طور مستقیم نه مالک زمین هستند و نه مالک آب که بخواهند تاثیر مستقیم از این موضوع بگیرند، اما وقتی بحران کم آبی و خشکسالی در کشور وجود داشته باشد، زنان هم از آن آسیب می‌بینند و بخشی از درآمد خود را از دست می‌دهند. زنان عموماً این درآمد را برای فرزندان، سلامت و آموزش هزینه می‌کنند که با کاهش فعالیت زنان، این هزینه‌ها هم قطع می‌شود. در بخشی از استان بوشهر وضعیت وخیمی از نظر آب حاکم است که این باعث افزایش پناهجویان کمیته امداد و حاشیه‌نشینان شده و حاشیه نشینانی که به شهرهای دیگر می‌روند در مواردی به مشاغلی مثل فروشندگی روی می‌آورند و مجبورند با کرایه‌های سنگین اجاره نشین شوند. هر اتفاقی که برای خانواده بیفتد منجر به آسیب دیدن کل اعضای خانواده می‌شود. اما بار زنان که بار عاطفی خانواده و بار فقر را به دوش می‌کشند و باید پاسخگوی نیازهای کودکان باشند، سنگین‌تر است.

بذرافکن با بیان اینکه مطالعات نشان می‌دهد بحران آب، خشونت‌های روانی و خشونت‌های فیزیکی و آسیب‌دیدگی زنان را بیشتر می‌کند، درباره راه‌های نامناسب عبور و مرور زنان برای رسیدن به زمین‌های کشاورزی نیز می‌گوید: مشکل راه بیشتر سمت عسلویه و راه‌های روستایی است و عمده تصادفات هم در جاده‌های ساحلی اتفاق می‌افتاد که علت اصلی آن حضور شوتی‌ها بود. در حال حاضر می‌توان گفت به دلیل دو بانده شدن برخی جاده‌ها و بیشتر شدن نظارت‌ها، تا حدودی تصادف‌ها کمتر شده است.

او همچنین در پاسخ به اینکه آیا زنان کشاورز این منطقه اتحادیه‌ای دارند یا نه، می‌گوید: من به عنوان عضو کمیته آب و کشاورزی بنیاد نخبان، مرتب به روستاهای مختلف سر می‌زنم و می‌توانم بگویم حداقل در استان بوشهر تاکنون نهادی برای زنان در حوزه کشاورزی یا کارگری شکل نگرفته است. در حوزه کشاورزی زنان صرفاً کارگر فصلی هستند و الآن هم که میزان کار آنها کمتر شده، به نظر می‌رسد انگیزه‌ای برای ایجاد اتحادیه یا انجمن وجود ندارد.

کشاورزان به حاشیه شهرها رانده شدند

زینب محمدآوی، کارآفرین و فعال اجتماعی حوزه زنان عرب در خوزستان، نیز در رابطه با وضعیت زنان کشاورز در مناطق جنوبی می‌گوید: در خوزستان خیلی از زمین‌های کشاورزی به صورت خانوادگی اداره می‌شود و زنانی که در این زمین‌ها فعالیت می‌کنند یا فامیل درجه دو یا همسایگان صاحبان زمین‌ها هستند. زنان کشاورز به عنوان کارگر بیشتر در شوش و ایذه فعالیت می‌کنند و سمت سوسنگرد، اهواز و آبادان بیشتر کشاورزی خانوادگی اداره می‌شود. در مجموع هم این زنان با اجرت کم فعالیت می‌کنند. همچنین اکثر کشاورزان باغ‌های صیفی‌جات زنان هستند، اما در زمین‌های گندم، برنج و خرما که درصد بالایی از کشاورزی استان را در برمی‌گیرد خیلی کم از زنان استفاده می‌شود. البته در حوزه جداسازی و بسته بندی خرما زنان در شادگان و آبادان مشارکت دارند که اجرت خیلی کمی دارد. بنابراین وضعیت زنان کشاورز خوزستان شهر به شهر متفاوت است و نمی‌توان کلی صحبت کرد.

او همچنین با بیان اینکه اطلاعات دقیقی از تاثیر مستقیم مهاجران افغان بر وضعیت کشاورزان وجود ندارد، می‌گوید: آنچه مشخص است، اثر بی‌آبی و خشکسالی بر وضعیت زنان کشاورز است. خشکسالی به جان مردم افتاده و مردمی که با سبک خاص خودشان زندگی می‌کردند و درآمدشان از کشاورزی بوده، مجبور به مهاجرت از روستا به حاشیه شهرها شده‌اند؛ چون مردم نمی‌توانستند در روستا کشاورزی و کسب درآمد کنند. وقتی هم کل خانواده مهاجرت می‌کنند، زنان آسیب زیادی می‌بینند، چون روال زندگی آنها در روستا بوده و مستقیم از نخل‌هایی درآمد داشتند که حالا میلیون‌ها نفر از آن‌ها مرده‌اند. خیلی از زنان به دلیل بی‌آبی و خشکسالی کارشان را از دست می‌دهند یا افراد زیادی در مناطق روستایی بخاطر آب آلوده دچار بیماری‌های کلیوی می‌شوند. همه این‌ها مستقیم و غیرمستقیم روی زندگی زنان روستایی اثر می‌گذارد. از طرف دیگر طبق قانون دولت می‌گوید چون ما حاشیه شهرها را به وجود نیاوردیم، مسئولتی در قبال ارائه خدمات هم نداریم و مناطق حاشیه‌ای هم با آسیب‌های بساری مواجه است. بنابراین خیلی مهم است که به موضوع مهاجرت از روستا به حاشیه شهر پرداخته شود.