تبدیل کودکان بازمانده از تحصیل به کودک کار

۱۴۰۳/۰۸/۱۸ - ۱۷:۱۵:۰۱
کد خبر: ۳۲۵۱۸۸

تایسز احمدلو- چندین گروه دانش‌آموزی وجود دارد که برای همه‌ آن‌ها یک مدل کتاب، تصویر، مفهوم و شیوه‌ آموزش در نظر گرفته شده است. آموزش و پرورش برای تمام کودکان ایران یک مسیر آموزشی دارد و فرقی نمی‌کند که این کودک، ساکن سیستان و بلوچستان باشد یا تهران، یا هر منطقه‌ دیگری. اهمیتی ندارد که مناسبات زندگی این کودک چیست.

تبدیل کودکان بازمانده از تحصیل به کودک کار

به گزارش تجارت نیوز، آخرین آمارها از سال تحصیلی 1402- 1403 نشان می دهد که بیش از 216 هزار کودک بازمانده از تحصیل در کشور شناسایی شده اند. این آمار تنها مربوط به دانش آموزان دوره ابتدایی است. این آمار اما در سال تحصیلی 1403-1404 به 790 هزار نفر رسیده است. رقمی که کارشناسان آن را بخشی از «بازماندگان از تحصیل» سال تحصیلی جدید می‌دانند و معتقدند حتی همین رقم هم در جمعیت 16 میلیون نفری دانش‌آموزی کشور فاجعه‌بار است.

آموزش و پرورش و چالش بازماندگی از تحصیل

بازماندگی از تحصیل یکی از چالش‌های مهم نظام آموزش و پرورش ایران است. آموزش نقش محوری در توسعه کشورها دارد و به دلیل آثار بسیار در عرصه‌های اقتصادی و اجتماعی، بهبود وضعیت آن همواره از اهداف سیاست‌گذاری بوده است.

 بازماندگی از تحصیل وضعیتی است که در آن افراد مشمول خارج از چرخه‌ آموزش و پرورش قرار می‌گیرند. این امر آسیب‌های اجتماعی و هزینه‌های اقتصادی قابل اجتناب را در پی دارد. نرخ ناچیز جذب کودکان بازمانده از تحصیل و نرخ ترک تحصیل بالا نشان می‌دهد که روند بازماندگی از تحصیل در ایران رو به رشد است.

تجارت‌نیوز با آصفه کامرانی، رییس هیات مدیره‌ ارفک (نهادی مردمی که به حمایت، توانمندسازی و آموزش کودکان در معرض آسیب و کم‌برخوردار به‌ویژه در منطقه‌ دروازه غار می‌پردازد)، درباره‌ کودکان بازمانده از تحصیل به گفت‌وگو پرداخته است.

آموزش و پرورش شیوه زندگی دانش آموزان را در نظر نمی‌گیرد

آصفه کامرانی یکی از دلایل جذب نشدن بچه‌ها به سیستم آموزش و پرورش را در نظر نگرفتن مناسبات‌های زندگی بچه‌ها توسط این نظام می‌داند.

او در ادامه می‌افزاید: «به شیوه‌ زندگی و نیازهای خاص هر گروه توجه نمی‌شود. چندین گروه دانش‌آموزی داریم که برای همه‌ آن‌ها یک مدل کتاب، تصویر، مفهوم و شیوه‌ آموزش در نظر گرفته شده است. آموزش و پرورش برای تمام کودکان ایران یک مسیر آموزشی دارد و فرقی نمی‌کند که این کودک ساکن سیستان و بلوچستان باشد یا تهران، یا هر منطقه‌ دیگری. اهمیتی ندارد که مناسبات زندگی این کودک چیست.»

آن‌جا که آموزش و پرورش می‌ماند، سمن‌ها کودکان را به تحصیل بازمی‌گردانند

سازمان‌های مردم‌نهاد با شیوه‌های تعاملی و مشارکتی می‌توانند گروهی از این کودکان را به تحصیل بازگردانند. آصفه کامرانی درباره‌ این سازوکار گفت: «مثلاً در تعامل با کودکان آسیب‌دیده اجتماعی و در معرض آسیب‌ باید نیازهای زندگی و مناسبات این گروه را ببینیم. معمولاً کودک و خانواده‌اش با مشاهده‌ نادیده گرفته شدن مناسبات زندگی‌شان توسط آموزش و پرورش، و یا بی‌اهمیت بودن برای این سیستم، از تحصیل پس زده می‌شوند. بازگرداندن کودکی که به دلیل فقر از تحصیل بازمانده بسیار راحت‌تر از بازگرداندن کودکی‌ است که از آموزش پس زده شده است؛ چون این کودک یک بار آموزش را تجربه کرده و اعتمادش را از دست داده است. این فاجعه‌ می‌تواند بسیار عمیق باشد. بازسازی و درونی‌سازی اعتماد این کودکان و خوانواده‌های آن‌ها بسیار دشوار است.»

او درباره‌ تجربه‌ ارفک (نهادی مردمی که به حمایت، توانمندسازی و آموزش کودکان در معرض آسیب و کم‌برخوردار به‌ویژه در منطقه‌ دروازه غار می‌پردازد) چنین گفت: «سال اول تأسیس ارفک ما به صورت میدانی بچه‌هایی را که به مدرسه نمی‌رفتند، شناسایی کردیم و گفتیم که می‌توانند با ثبت نام در ارفک به تحصیل بپردازند و حتی به چرخه‌ رسمی آموزش و پرورش برگردند. بعد از سال اول کودکان و خانواده‌ها خودشان به سراغ ما می‌آیند و روند ثبت نام را طی می‌کنند. اکثر بچه‌هایی که در ارفک درس می‌خوانند بازمانده از تحصیل هستند و پس از فراهم شدن تطابق پایه و سن این امکان وجود دارد که با مشارکت خانواده‌ها و طی کردن مراحل اداری در مدارس دولتی به تحصیلشان ادامه دهند و به چرخه‌ رسمی آموزش و پرورش بپیوندند. ناگفته نماند که این اتفاق همیشه میسر نیست؛ مثلاً به دلیل تراکم زیاد جمعیت دانش‌آموزان یک منطقه و اتمام ظرفیت مدارس دولتی، همه بچه‌ها نمی‌توانند از آموزش رسمی منتفع شوند.»

آموزش و پرورش، کودکان کار، کودکان بازمانده از تحصیل

آصفه کامرانی با اشاره به این مطلب که دلایل بازماندن کودکان از تحصیل متفاوت است، به‌عنوان نمونه از وضعیت کودکان دست‌فروش صحبت می‌کند: «گروهی از کودکان کار به دست‌فروشی مشغولند. این بچه‌ها بعد از دست‌فروشی و زمانی که خیابان‌ها خلوت‌تر می‌شوند به بازی با یک‌دیگر می‌پردازند و در واقع با گروه هم‌سن خودشان کودکی می‌کنند و به همین دلیل دیرتر می‌خوابند. معلم، والد و سیستم آموزشی باید در نظر بگیرند که این گروه از کودکان قادر نیستند که هفت و نیم یا هشت صبح در مدرسه حضور داشته باشند و به علت تاخیرهای پیاپی و تکرارپذیرشان به بی‌انضباطی محکوم و در نهایت اخراج می‌شوند. این کودک از آموزش پس زده می‌شود چون شرایط زندگی‌اش در نظر گرفته نشده است. بازگرداندن این کودکان به تحصیل بسیار دشوار است و یکی از کارهایی که سمن‌ها انجام می‌دهند همین است.اما این موارد سبب می‌شوند انرژی و توان لازم برای به تحصیل پرداختن مثلاً 10 نفر، صرف بازگشت به تحصیل دو یا سه نفر شود.»

دختران بیش از پسران مجبور به ترک تحصیل می‌شوند

آصفه کامرانی در مورد تفاوت میان جنسیت‌ها در سن ترک تحصیل به تجارت‌نیوز می‌گوید: «ترک تحصیل دختران معمولاً در سنین پایین‌تری نسبت به پسران رخ می‌دهد. پسران زمانی که به شکل جدی‌تری درگیر تأمین معاش خانواده می‌شوند و باید کاری را انجام بدهند که نسبت به دست‌فروشی آزادی عمل کمتری برای‌شان باقی می‌گذارد، ساعت کاری انعطاف‌ناپذیری دارد و باید به کارفرما پاسخ‌گو باشند، تحصیل را رها می‌کنند. در مورد پسران این اتفاق می‌تواند تا شانزده یا هفده سالگی به تعویق بیافتد ولی دختران متأسفانه به دلایلی نظیر کودک‌همسری زودتر ناگزیر به ترک تحصیل هستند.»

فعالیت سمن ها در راستای بهبود وضعیت بازماندگان از تحصیل

سمن‌ها (سازمان مردم‌نهاد) سازمان‌هایی غیردولتی هستند که به صورت مستقل به فعالیت در حوزه‌های متفاوت اجتماعی می‌پردازند و رفع آسیب‌های اجتماعی دنبال می‌کنند در واقع آنها بازوی پرتوان رفع مشکلات و معضلات اجتماعی در جامعه به شمار می روند. بازماندگی از تحصیل نیز یکی از مسائلی است که این سازمان‌ها در راستای بهبود آن فعالیت می‌کنند.

آصفه کامرانی درباره‌ نقش سازمان‌های مردم‌نهاد در بهبود بازماندگی از تحصیل می‌گوید: «نهادهای مردمی می‌توانند مستقل‌تر با رویکردهای آموزشی برخورد کنند و درگیر زمان‌ نباشند. درگیری با زمان در آموزش و پرورش به این صورت است که طی سال تحصیلی و در ساعات مشخصی باید اتفاقات مد نظر رخ دهند و تنها در صورت تطابق با جدول زمانی و پس از آن، کسب نمره‌ قبولی دانش‌آموز به مقاطع بالاتر می‌رود و فارغ‌التحصیل می‌شود. سمن‌ها این الزام زمانی را ندارند و با آزادی عمل بیشتر می‌توانند آموزش را در زمان‌های متفاوتی پیش ببرند. حتی زمانی که مدارس تعطیل هستند، سمن‌ها فعالیت می‌کنند، معلمان و مربی‌ها و نیروهای داوطلب حضور دارند و فعالیت‌های آموزشی را پیش می‌برند.»

او می افزاید: «علاوه بر این، به دلیل مطلع بودن از وضعیت زندگی بچه‌ها اقدام ریشه‌ای‌تر این نهادهای مردم‌نهاد می‌تواند مبتنی بر اطلاع‌رسانی و مطالبه‌گری از مسیر قانونی باشد تا مناسبات زندگی بچه‌ها وارد برنامه‌ریزی و طرح‌نویسی‌های درسی شود. آموزش و پرورش می‌تواند از تجارب و همکاری سمن‌ها برخوردار شود.»