بیتوجهی به ظرفیتهای استانی در اقتصاد تکمحصولی
در برخورد با مساله شکاف توسعهیی استانهای کشور، ایراد کار اساسی را باید در اقتصاد تکمحصولی کشور جستوجو کرد. درحالیکه رشد اقتصادی ایران تکمحصولی و مبتنی بر نفت قرار داشته است، مفهوم آمایش سرزمین برای بهرهبرداری از ظرفیت شهرها و فتح قلههای تولید و بهرهوری کارآمد نخواهد بود. در همین راستا در برنامههای توسعهیی کشور نیز جای خالی توجه به ویژگیهای بالقوه و تنوع اقلیمی استانهای کشور احساس میشود. در این زمینه استانداران هم نقش چندانی در شناساندن ظرفیتهای تولید و توسعهیی به مسوولان و فعالان اقتصادی ایفا نکردند. در سطح کلان نیز برنامهریزیها با تکیه بر اقتصاد نفتی و براساس مدل متمرکز توزیع درآمدی بالا به پایین صورت گرفته است. به این ترتیب استانهای کشور نتوانستند بهطور مستقل نقشی در تولید ثروت و گردش چرخ اقتصاد ایران داشته باشند. درواقع طی این سالها دولتها نتوانستند مزیتهای نسبی شهرهای مختلف ایران را شناسایی کنند که به جرات میتوان گفت هیچ اقدام اساسی نیز در این زمینه صورت نگرفته است. درحالیکه اقتصاد تکمحصولی خود را بینیاز از شناخت ظرفیتهای استانهای کشور پنداشته و با تکیه بر نفت پیش
میرود، مراکز استانها نیز بهعنوان مراکز توزیع صنایع و تولید ارزشافزوده در نظر گرفته نشده و همچنان از توسعه محروم ماندند.
با این شرایط به نظر میرسد اگر در برنامه ششم توسعه بحث آمایش سرزمین محقق شود، با شناسایی ظرفیتهای سرمایهگذاری و بهرهبرداری صحیح از امکانات اقلیمی و زیستمحیطی استانهای مختلف کشور، امکان توزیع سرمایه در اقتصاد ملی فراهم شود. به این ترتیب سهم هر استان باتوجه به میزان توسعهیافتگی و سرمایهگذاریها در اقتصاد کشور مستقلا در نظر گرفته شده و شهرهای کوچک نیز از تنگنای عقبماندگی رها میشوند؛ چراکه نبود صنعت و تکنولوژی در شهرهای کوچک تنها به منفعل ماندن اقتصاد آن منطقه منتهی نخواهد شد و در سبک زندگی و رفاه افرد نیز ریشههایی از عقبماندگی ایجاد میکند که بهبود آن بیش از بهبود اقتصاد زمانبر است. بنابراین باید رویکرد نظام اقتصادی متمرکز از سوی دولت اصلاح شود تا با توزیع برابر سرمایه به نسبت کشش هر استان، گام بلندی درجهت توسعه زیرساختی اقتصاد کشور و کاهش شکاف مرکز پیرامونی برداشته شود.