رکود بازار تا اواسط سال 95 ادامه خواهد داشت
در سال 91 قیمت دلار بهعلت تحریمها بهصورت جهشی بالا رفت درحالی که توان خرید مردم افزایش نداشت. بههمین دلیل در مورد اقتصاد مسکن، نیاز بود قدرت خرید مردم بالا رود تا اقتصاد مسکن مجددا دچار تحرک شود.
با بالا رفتن قیمت دلار، اجرتها و کارمزد افزایش داشت، اما مردم نتوانستند پسانداز کافی برای خرید مسکن داشته باشند. اوایل انقلاب قیمت خانه حتی متری محاسبه نمیشد، بلکه ارزش خانه بهطور کلی محاسبه میشد، اما الان با قیمتهای فعلی برای هر متر مسکن و زمین، مردم نمیتوانند خانهیی که میخواهند بخرند. تغییر این وضعیت هم به این زودیها امکانپذیر نیست و چند سال زمان میبرد. بهنظر من در خوشبینانهترین حالت، اوضاع راکد در بازار مسکن تا اواسط سال 95 ادامه خواهد داشت.
باید توجه داشت که حدود 174شغل کلیدی بهوضعیت مسکن بستگی دارد، چون ساختوساز در واقع صنعت مادر است. در سالهای ابتدای انقلاب مثلا میانگین حقوق یک کارمند 600تومان بود و به ندرت حتی به هزار تومان میرسید که با پولی که از آن حقوق پسانداز میشد، مردم میتوانستند خانه بخرند. اما الان با توجه به افزایش نجومی قیمت مسکن، از 800هزار تومان حقوق در ماه و بالاتر از آن هم دیگر پساندازی نمیماند که بتوان با آن حتی یک خانه کوچک خرید. حالا برای کمک به مردم برای خرید مسکن، در دولت صحبت از وام 80میلیون تومانی است. البته این طرح خوب است، اما کافی نیست.
وقتی قیمت دلار افزایش سه برابری دارد، میزان تسهیلات خرید مسکن هم باید به همین اندازه افزایش داشته باشد. اما برای افزایش این تسهیلات دولت از مشکل تامین اعتبارات شکایت میکند و این البته درست است. الان در کشورهای پیشرفته بهطور معمول، وام خرید مسکن حدود 80درصد ارزش مسکن است. یعنی مثلا برای خرید یک خانه 100میلیونی، اگر متقاضی فقط 20میلیون داشته باشد کفایت میکند. اما این اعتبار از کجا تامین میشود؟ در این سیستم 80میلیون وام به 20میلیون آورده متقاضی تعلق میگیرد. اما در این روش دقت متقاضی در زمان پرداخت اقساط بسیار مهم است. یعنی اگر قسط دو ماه را بپردازد و ماه سوم نتواند قسط خود را پرداخت کند، بانک به سرعت خانه را حراج میکند و سرمایه به بانک برمیگردد. درواقع برگشت این پول باید سرعت داشته باشد که همه مردم بتوانند از آن استفاده کنند و در اینصورت کسانی وام میگیرند که توان بازپرداخت اقساط وام را در زمانهای مقرر داشته باشند. مسلما ادامه پیدا کردن این رکود در بازار مسکن به نفع اقتصاد کشور نیست، اما نمیتوان مردم را به زور مجبور به خرید خانه کرد چون سرمایه لازم برای خرید مسکن را ندارند. میدانیم که دولت برنامه و
سیاستهایی برای برون رفت بازار مسکن از وضعیت رکود، تحت عنوان طرح جامع مسکن را بهزودی ارایه میکند، اما مسایل دیگری در کنار این برنامهها هست که توجه به آنها میتواند کمک شایانی به بهبود اوضاع بازار محسوب شود. برای مثال بهنظر من قیمت فروش تراکم باید کاهش پیدا کند یا قیمت سیمان، آهن و... که توسط دولت تعیین میشود باید کم شود. فرقی نمیکند کدام دولت باشد. این راه بسیار موثر خواهد بود. باید توجه داشت که اخیرا در یک نظرسنجی از مردم در یکی از مناظرههای تلویزیونی در رابطه با تسهیلات مسکن، رای بیشتر مردم اول به ارزان شدن قیمت مسکن بود و بعد از آن ارایه تسهیلات. یعنی خواست مردم این است که قیمتها توسط دولت کاهش داشته باشد که این تسهیلات به خانهدار شدن مردم کمک کند. البته من معتقدم که وام تسهیلات مسکن باید به سازنده تعلق گیرد، چون ارایه وام به متقاضیان قبلا تجربه شده و نتایج آن هم دیده شده است. یعنی افرادی هستند که مثلا 70میلیون تومان سرمایه لازم برای دریافت وام 80میلیونی را در بانک سرمایهگذاری میکنند و بعد از دریافت وام، آن را به متقاضیانی که برای گرفتن وام عجله دارند میفروشند و دلالی میکنند که خود این
ماجرا مشکلات زیادی ایجاد میکند.
ضمن اینکه ارایه وام به متقاضی خرید مسکن میتواند باعث ایجاد تورم شود، درحالی که اگر این تسهیلات به سازنده تعلق گیرد، احتمال ایجاد تورم کاهش مییابد و در عین حال سازندگان هم تشویق میشوند. اساسا یک مشکل در برنامهریزیهای بخش مسکن این است که برنامهها معمولا چهار یا پنج ساله ریخته میشود، درحالی که برنامهها باید چشمانداز بالای 100سال داشته باشد که تحرکها قابل کنترل و کم باشد.