اقتصاد برتر دنیا پا به توپ میشود
گروه اقتصاد ورزش محمدحسین انصاری
چند سالی است که چین تقاضایی برای کالاهای خارجی ندارد و خود به صادرکننده برتر دنیا تبدیل شده است اما این قضیه در مورد فوتبال صدق نمیکند. در هفتههای ابتدایی سال 2016 باشگاههای فوتبال این کشور به شدت به پول خرج کردن مشغول بودند.
خرجهایی که در تاریخ ورزش چین و آسیا بیسابقه بوده و موجب بازماندن دهان تمامی اهالی فوتبال در سراسر دنیا شده است. روزنامهنگاری در چین در مطلبی نوشته بود که اگر این روزها کسی به فوتبال این کشور نگاهی بیندازد حتما سردمداران آن را دیوانه خطاب خواهد کرد.
باشگاه فوتبال جیانگسو سینتی در نقل و انتقالات ژانویه با پرداخت رقم 35میلیون دلار برای رامیرز، هافبک برزیلی تیم چلسی، رکوردی جدید را به جای گذاشت. این رقم، بیشترین پولی است که یک باشگاه آسیایی برای یک بازیکن پرداخت کرده است. هفت روز بعد تیم فوتبال گوانگژو اورگرند، جکسون مارتینز را از اتلتیکو مادرید با رقم 45میلیون دلار به خدمت گرفت، یک رکورد جدید دیگر! تنها چند روز بعد، تیم جیانگسو رکورد جدیدی را خلق کرد و آلکس تکسیرا، هافبک برزیلی شاختاردونتسک اوکراین را با 53 میلیون دلار استخدام کرد. در پنجره نقل و انتقالات زمستانی، باشگاههای بزرگ چینی حدود 300میلیون دلار به طور خالص، هزینه بازیکنان جدید کردند(هزینه خرید بازیکنان جدید منهای هزینه فروش بازیکنان)، که این رقم بیش از مجموع رقمی است که تیمهای اروپایی در پنج لیگ معتبر اروپا در این پنجره به طور خالص هزینه کردهاند. هزینه خالص باشگاهها در لیگ برتر انگلستان که دومین کشور پرخرج در نقل و انتقالات زمستانی بودند به 220میلیون دلار بالغ شد.
رییسجمهور شی جین پنگ، کمتر تمایل داشت که درباره این دیوانگی صحبت کند و این از کسی که نگرانیهای بزرگی درباره مسائل اقتصادی و رشد اقتصادی چین داشته و به دنبال اصلاحات اقتصادی در دوران رکود است، بعید به نظر میرسد. سال گذشته، کمیتهیی برای بازنگری وضعیت اقتصادی چین به ریاست رییسجمهور تشکیل شد تا درباره جوانب مختلف اقتصادی این کشور، بازنگری داشته باشد. در این بازنگریها توجه این کمیته به بخش مهمی از اقتصاد یعنی فوتبال جلب شد. ورزشی که مردم چین بسیار به آن توجه میکنند. این کمیته اصلاحات فوتبال را در دستور کار خود قرار داد. فوتبالی با شخصیت و ماهیت چینی. این طرح، یک رویای ورزشی بزرگ بود. طرحی که قصد دارد فوتبال، اقتصاد و سیاست را با هم به پیش ببرد. در این طرح آمده که تعداد مدارس فوتبال در چین تا سال 2025 باید به تعداد50 هزار مدرسه فوتبال رسیده و فوتبال در مدارس باید یک درس اجباری شود.
فوتبال برای آقای رییسجمهور بسیار مهم است. او از کودکی طرفدار این ورزش بوده است. زمانی که او به سمت ریاستجمهوری رسید در اتاق خود از تصاویر متفاوتی استفاده کرد که بین آنها و در صدر آنها، تصویری از ضربه زدن وی به توپ فوتبال در ایرلند در زمان معاونت ریاستجمهوری قرار داشت. طرح اصلاحات آقای رییسجمهور میگوید که فوتبال میتواند حس جمعی و میهنپرستی مردم چین را تقویت کند. آقای ژی مشتاق به تغییرات سریع اقتصادی در جامعه است و یکی از راهکارها را در فوتبال یافته است.
سرمایهگذاری چینیها در فوتبال از مرزهای این کشور نیز فراتر رفته است. یکی از شرکتهای رسانهیی چین به نام CMC که حق پخش تلویزیونی رقابتهای سوپرلیگ چین را نیز در اختیار دارد به تازگی 13درصد از سهام باشگاه منچسترسیتی را خریداری کرده است. همچنین آقای وانگ ژیان لین یکی از ثروتمندان بزرگ کشور چین اخیرا 20درصد از سهام باشگاه اتلتیکو مادرید را خریداری کرده است. شرکت دالیان واندا که تحت مدیریت آقای وانگ قرار دارد، میلیونها دلار برای آموزش 180بازیکن چینی در آکادمیهای کشور اسپانیا هزینه کرده است.
باشگاههای بزرگ سوپرلیگ چین اقدام به استخدام و به کارگیری مربیان پیشین تیمهای بزرگ اروپایی کردهاند. تیم گوانگژو اورگراند چندین مربی از باشگاه رئال مادرید را به خدمت گرفته تا 3000بازیکن جوان را در آکادمی باشگاه آموزش دهد. برای تیمهای کمتر شناخته شده نیز پرداخت پولهای کلان میتواند چارهساز باشد. همانطور که لاوتزی بازیکن تیم پی اس جی با قرارداد حقوق هفتگی معادل 300هزار دلار به تیم هبی چاینا پیوست. احتمالا زودتر از آنچه تصور میشود، لیگ چین میتواند به رقیبی جدی برای لیگ فوتبال امریکا در جذب بازیکنان بزرگ اروپایی تبدیل شود.
آقای رییسجمهور به این بازی به عنوان یک ابزار بسیار مطلوب اقتصادی و سیاسی نگاه میکند. وی حتی در سفرهای برونمرزی خود در رویدادهای فوتبالی حضور مییابد. وی حتی رویای قهرمانی چین در جام جهانی را در سر میپروراند. فوتبال چین، سالها در یک مسیر نزولی حرکت کرده بود و چندان هم توجهی به این ورزش در کشوری که همواره جزو کشورهای برتر در المپیک بوده است، نمیشد. اما بحرانهای اقتصادی به وجود آمده و کند شدن سرعت رشد اقتصادی چین و نیز قدرت فوتبال به عنوان یک عنصر مهم اقتصادی و سیاسی، مدیران سیاسی کشور چین را بر این داشت که از این پتانسیلهای آشکار و نهان موجود در ورزش فوتبال بهره بگیرند و از این ابزار برای به حرکت درآوردن و سرعت دادن مجدد به اقتصاد کمک بگیرند.
هر چند باید بپذیریم که بعد از تبدیل شدن چین به یک قدرت اقتصادی که تضمینکننده قدرت سیاسی بالاتر نیز برای این کشور است، مدیران دولتی و سیاسی کشور چین، چندان بیتمایل به رقابت سیاسی به واسطه فوتبال با کشورهای بزرگی نظیر امریکا، انگلستان، فرانسه، اسپانیا، ایتالیا و آلمان نیستند و میخواهند قدرت اقتصادی و سیاسی خود را به واسطه فوتبال بالاتر برده و بیشتر به رخ کشورهای توسعه یافته و بزرگ دنیا بکشند. البته به نظر میرسد چین هنوز راه زیادی تا تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ فوتبالی و استفاده از این قدرت نرم در مسیرهای سیاسی و اقتصادی دارد. راهی که البته با تجارب صنعتی و سخت کوشی تجاری چینیها چندان دو از دسترس بهنظر نمیرسد.