مایکرو فاینانس چیست؟
مایکرو فاینانس یا تامین مالی خُرد در سادهترین شکل ممکن خود خدمات مالی پایه را ارایه میکند. خدماتی نظیر ارایه اعتبارات و امکان ایجاد سپرده اعتباری در ابعاد کوچک. این خدمات اغلب بهجوامع حاشیهیی ارایه میشود که استانداردهای مورد نیاز برای همکاری با موسسات اعتباری و بانکهای سنتی را ندارند، طبقاتی که فاقد دسترسی بهوثیقه هستند و بهطریق اولی نمیتوانند اعتبارات سنتی را دریافت کنند میتوانند از طریق مایکروفاینانس اعتبار دریافت کنند. بدینترتیب مایکروفاینانس قادر است تمامی افراد فقیر جهان را که جمعیتی قریب بر یک میلیارد نفر را تشکیل میدهند و روزانه رقمی حدود 1.25دلار درآمد دارند را وارد سیستم اعتباری کند. مایکروفاینانس همچنین ثبات اقتصادی را نه از طریق اعطای کمک هزینه یا اعانه، بلکه از طریق افزایش میزان در آمد افزایش میدهد. راهی که در دراز مدت ثبات اقتصادی و رشد پایاتری را رقم میزند. یک معضل در خصوص موسسات خیریه این است که تعداد موسسات خیریه هرگز و در هیچ جامعهیی بهاندازهیی نخواهد بود که بتواند تمامی مشکلات مربوط بهفقر را حل کند، خیریه قادر نیست به تنهایی مشکلات مربوط بهفقر مزمن را حل کند. مایکروفاینس با ارایه اعتبارات برای کسب وکارهای کوچک راهی برای توانمند کردن مردم فقیر است، راهی که میتواند به آنها کمک کند خود را از چرخه فقر خارج کنند. راهی از پایین به بالا و مبتنی بر توانمند کردن اقشار حاشیهیی. بر اساس گزارش «مطالعه جامع تاثیرات مایکروفاینانس» که توسط مرکز گسترش سرمایه سازمان ملل انجام شده است:
مایکروفاینانس به خانوارهای بسیار فقیر کمک میکند تا نیازهای اولیهشان را برآورده کنند و در برابر خطرات اقتصادی ایمن بمانند.
- میزان استفاده از اعتبارات مالی توسط خانوارهای با درآمد پایین با میزان رفاه اقتصادی و ثبات و رشد اقتصادی خانوارها دارای همبستگی است.
- مایکروفاینانس با حمایت از مشارکت زنان در اقتصاد، به تقویت نقش زنان در ساختار جامعه کمک میکند. این مساله سبب افزایش برابری جنسیتی در جامعه و در نتیجه بهبود وضع خانوارها میشود. مایکروفاینانس یک سرمایهگذاری بلند مدت در زمینه پتانسیلهای انسانی است که دارای قدرت احیای اقتصادی در درازمدت است. تاثیرات مایکروفاینانس بر مشارکت اجتماعی و سیاسی شهروندان کم درآمد نیز مثبت است و بهعنوان عاملی محرک برای این دست مشارکتها عمل میکند. تجربه تاریخی ثابت کرده است که موسسات طرف سومی که تلاش میکنند توسعه را در جوامع توسعه یافته از بالا بهپایین دیکته کنند، با شکست مواجهه خواهند شد. مایکروفاینانس در مقابل توسعهیی از پایین به بالا را مدنظر دارد. کلید اساسی مایکروفاینانس تمرکز بر افزایش ظرفیتهای جوامع محلی، فقیر یا حاشیهنشینی است که دارای انگیزههای رشد اقتصادی هستند. این جمعیت هدفی است که گستردهترین نقش را در افزایش بهبود اقتصادی درازمدت و پایا در سطح خانوارها و کشور ایفا میکند.
مدلهای موجود: تمامی ارایهدهندگان مایکروفاینانس مانند هم نیستند. WMI (سازمان توانمندسازی زنان جهان) یکی از نهادهای غیرانتفاعی ارایهکننده چنین خدماتی است. البته نهادهای غیرانتفاعی زیادی هم خدماتی از این دست را ارایه میدهند. شرکتهایی مانند MFI با نرخ بهره مشخصی وامهایی را به این بخش اختصاص دادهاند. البته نرخ بهره به گونهیی است که بازگشت سرمایه تضمین شده است.
نهادهای واسطه: سازمانهای مایکروفاینانس مانند KIVA که در واقع بزرگترین وامدهندگان در این زمینه به کشورهای جهان سوم هستند، خودشان بهرهیی در زمینه مایکروفاینانس قرار نمیدهند. این بهره در واقع از آنِ شرکتهای همکار چنین نهادهایی در کشورهای جهان سوم است. این شرکای تجاری در وضع نرخ بهره آزاد هستند و قواعدی برای تعیین نرخ بهره کف و سقف برای آنان وجود ندارد. لذا خود آنان مسوول وضع نرخ و تلاش برای تسویه آن هستند.
گروههای روستایی: هیچ معیار و استاندارد مشخصی برای تحویل خدمات مایکروفاینانس به فقرا وجود ندارد. برخی از سازمانهای مایکروفاینانس مانند FINCA بهگروههایی از 2تا 40نفر در روستاها خدمات ارایه میدهند. حدود این وامها بین 50 تا 100دلار است که زمان بازپرداخت آن تا 6 ماه است. نرخ بهره سالانه چنین وامهایی تا 48درصد هم میرسد. این وامها شامل بیمه حوادث و بیمه عمر برای وامگیرنده و اعضای خانوادهاش است. اگر وام در موعد مقرر بازپرداخت شود، وامگیرنده بلافاصله میتواند وام جدیدی دریافت کند. گروههای کوچکی مانند بانک گرامین بنگلادش با همین سیستم خدمات مایکروفاینانس ارایه میدهد. حدود 40مرکز ارایه خدمات مایکروفاینانسِ این بانک به گروههای پنجتا 8نفره خدمات ارایه میدهند. در ابتدا به دو نفر از اعضای گروه وام تعلق میگیرد اگر آنان توانستند وام خود را بازپرداخت کنند آن گاه به بقیه اعضای گروه (سه یا پنجنفر باقیمانده) نیز وام تعلق میگیرد. بنابراین همه اعضای گروه خود را متعهد به بازپرداخت وام میدانند. هر هفته بانک بازپرداختهایی که زمان تسویه آنها فرارسیده را جمعآوری میکند. با توجه به بازپرداخت وام، افراد میتوانند تقاضای مبالغ بیشتری برای وام کنند. هیچ سند و وثیقهیی از افراد برای دریافت وام گرفته نمیشود و کل فرایند مبتنی بر اعتماد دو طرفه است. بانکهایی روستایی مانند بانک کریکر در بولیوی، وامدهندگان را در گروههای 15 تا 30نفره دستهبندی میکنند که تقریبا هشت نفر از اعضای این گروهها را زنها تشکیل میدهند. وامهای 70دلاری، با نرخ بهره ماهانه 3.5درصدی که بر پایه نرخ بهره سالانه 40درصدی است پرداخت میشود. جلسات هفتگی یا ماهانه برگزار میشود تا افراد قسط وام خود را پرداخت کرده یا احیانا برای وام جدید درخواست دهند. زمان کلی بازپرداخت وام 6 ماه است.
قوانین وامها : همه شرکتهای مایکروفاینانس در برخی از قوانین و رویهها با یکدیگر اشتراک دارند. برای مثال ابتدا وام کم و در دوره زمان کوتاه داده میشود. پس از اینکه فرد توانست وام را در موعد مقرر پرداخت کند، هم مبلغ وام افزایش پیدا میکند و همزمان بازپرداخت بیشتر میشود. این فرایند پیوسته میتواند ادامه پیدا کند.
تمرکز بر زنان: بر اساس آمار منتشره توسط سازمان ملل، بیشتر فقیران جهان، زنان هستند. نرخ بیکاری در میان زنان بسیار بالاتر از مردان است و درعینحال دستمزد زنان شاغل نیز کمتر از مردان است. آنان عموما از دسترسی بهخدمات مالی محروم هستند. آنان از نظر اجتماعی از هم گسیخته و از نظر جغرافیایی پراکنده هستند. همه اینها باعث بهوجود آمدن پدیدهیی شده است که آن را زنانه شدن فقر مینامند. اما با توجه به این شرایط، زنان در بازپرداخت وام نسبت به مردان تعهد بیشتری دارند. عموما آنان وامهای خود را در زمان موعود تسویه میکنند. در یک آمارگیری کوچک در یکی از روستاهای غنا مشخص شد که نرخ بهره وامهای معوق و پرداختنشده مردان، 250درصد بیشتر از زنان است. از طرف دیگر زنان به نسبت مردان، وامهای پرداختی را کمتر خرج هزینههای جاری، کوتاه مدت و غیرتولیدی میکنند. اولویت زنان در خرج کردن وامها بهترتیب: فرزندان، هزینههای بهداشتی و درمانی، تغذیه، شهریههای مدارس و وسایل خانه است. علاقه اصلی آنان استفاده از وامها برای بهبود کلی وضع خانوار است. بنابراین وام دادن بهزنان باعث بهبود اوضاع در بخش آموزش، درمان و کودکان میشود. با توجه به همه این واقعیتها، شرکتهای فاینانس تمایل بیشتری برای وام دادن بهزنان دارند. زنان در جلسات هفتگی بازپرداخت وام، فعالانه شرکت میکنند، با وامهای پرداختی دست بهکسب وکارهای پرخطر نمیزنند، در زمینه امور مالی بسیار محتاط هستند و متعهد به بازپرداخت وامها هستند. از سوی دیگر زنان نسبت به اعتمادی که وامدهندگان به آنان میکنند، بسیار خود را متعهد میدانند و سعی میکنند برای حفظ اعتماد وامدهنده، تا آنجا که میتوانند وامگیرندگان خوشقولی باشند. دریافت وامهایی از این دست باعث توانا شدن زنان میشود. آنان وارد فعالیتهای اقتصادی و مالی میشوند و توانایی بالقوه خود را فعال میکنند. اعتمادبهنفس آنان افزایش پیدا میکند و میتوانند تا اندازهیی به استقلال اقتصادی دست پیدا کنند. همین موفقیتها میتواند جایگاه زنان را در جامعه ارتقا ببخشد.
موفقیت : بیشتر موسسات موجود مایکروفاینانس، نظیر CRECER یا Grameen و FINCA نرخ بازپردخت وامی معادل 95- 98درصد را از جانب مشتریانشان تجربه میکنند. این حتی از نرخ پرداخت وامی که موسسات اعتباری تجاری تجربه میکنند نیز بیشتر است، این مساله نشان میدهد که مردم فقیر نه تنها بهدریافت خدمات مالی و اعتباری و دریافت وام علاقهمند هستند، بلکه آنها عمیقا به این خدمات نیاز دارند و از آنها سود میبرند. هرچند که مایکروفاینانس در مقیاسی بسیار کوچک عمل میکند اما موسسات مایکروفاینانس اغلب نرخ بازگشت سرمایه و بازپرداخت وام بالایی از جانب مشتریان فقیر خود دارند. قرضکنندگان میتوانند بهصورت مرتب وامهایشان را باز پرداخت کنند و سود نیز ببرند. هدف نهایی از طرح مایکروفاینانس این است که مشارکتکنندگان کوچک را بهجریان خدمات مالی و اعتباری جهانی متصل کند. موسسات اعتباری بزرگ از لحاط ساختاری برای ارایه کمک در زمینه آموزش یا حمایت از طرح مایکروفاینانس مناسب نیستند. بیش از همه به این دلیل که نمیتوانند هزینههای معاملاتی بالا و سود کمی را که از وامهای کوچک و متعدد در مناطق روستایی مختلف ناشی میشود با ساختار خود هماهنگ کنند.
موسسات اعتباری مایکروفاینانس با ساختار کوچک و پراکنده خود بهمشارکت فقرا در موسسات تجاری کمک خواهند کرد، بدینترتیب هم مشتریان فقیر سود خواهند برد، هم موسسات تجاری و هم موسسات مایکروفاینانس. بانکهای محلی کوچکی که توسط موسسات مایکروفاینسس تاسیس میشود، قادر خواهند بود با ارایه مجموعهیی از خدمات مالی، بهجذب کارکنان محلی بپردازند. در مجموع میتوان گفت مایکروفاینانس قادر است که مجموعهیی از خدمات حیاتی و متنوع را ارایه دهد، خدماتی که ریسک روزبهروز زندگی افراد فقیر را کاهش میدهد و بهبود اقتصادی آنها را تضمین و تثبیت میکند.