افزایش مصرف از تولید پیشی گرفت
همزمان با افزایش چشمگیر تولید گاز ایران، گزارشها حاکی است که شتاب افزایش مصرف از تولید نیز بیشتر بوده است. براساس گفتههای روز پنجشنبه بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت ایران هماکنون روزانه ۶۶۰ میلیون متر مکعب گاز غنی در کشور تولید میشود. گاز غنی گاز خامی است که استخراج میشود و بعد از پالایش به گاز سبک قابل استفاده برای سوخت تبدیل میشود. آنچه که آمارهای رسمی ایران نشان میدهد هماکنون ظرفیت تولید گاز سبک خشک فرآوری شده در ایران حدود ۵۷۰ تا ۵۷۵ میلیون متر مکعب است. اگر این میزان را از میزان گاز غنی کسر کنیم تقریبا روزی ۹۰میلیون متر مکعب گاز خام باقی میماند که دو مصرف عمده دارد: تزریق به میادین کهنه نفتی برای بالا بردن میزان تولید نفت همچنین ارایه به واحدهای پتروشیمی برای تولید محصولات.
قبل از بررسی قیمتهای انرژی در ایران بد نیست بهطور خلاصه به دو موضوع خارج از بحث اشاره کنم. اولا بیش از ۸۰ درصد میادین نفتی ایران در نیمه دوم عمر خود هستند و سالانه ۸ تا ۱۳درصد از تولید آنها کم میشود. ایران نیاز به تزریق ۲۶۰میلیون متر مکعب گاز خام به این میادین دارد اما این رقم هماکنون به ۷۵میلیون متر مکعب هم نمیرسد. از طرفی ظرفیتهای تولید در واحدهای پتروشیمی ایران سالانه ۶۰ میلیون تن است اما عملا ایران بهخاطر برخی مشکلات ازجمله کمبود گاز تنها سالانه ۴۰میلیون تن محصولات پتروشیمی تولید میکند. ایران روزانه ۳۵میلیون متر مکعب گاز به پتروشیمیها تحویل میدهد.
مجید بوجارزاده، سخنگوی شرکت ملی گاز ایران دوشنبه اول دی ماه در گفتوگو با شانا گفت که طی ۲۴ ساعت منتهی به این روز ٥٦٩ میلیون متر مکعب گاز در بخشهای خانگی، تجاری، صنایع و نیروگاههای کشور مصرف شده است. معنی ارقام ذکر شده این است که ایران اگرچه نسبت به اول دی ماه پارسال، تولید گاز خود را روزانه تا ۸۰ میلیون متر مکعب افزایش داده با این حال شتاب مصرف گاز تا حدی بوده است که هماکنون تولید و مصرف گاز در ایران به نقطه سربهسر رسیده است. یعنی به زبان ساده، ایران هنوز هم گاز مازادی برای صادرات ندارد.
این کشور سالهاست که روزانه ۲۵میلیون متر مکعب گاز از ترکمنستان دریافت و به همین میزان گاز به ترکیه صادر میکند.
ایران از سال ۲۰۰۹ تا زمستان پارسال عملا هیچ میدان جدید گازی را نتوانست راهاندازی کند و تنها از اواخر سال گذشته تاکنون بوده که پنج فاز جدید پارسجنوبی بهصورت زودهنگام به بهرهبرداری رسیده است یعنی تولید گاز از این فازها (۱۲، ۱۵، ۱۶، ۱۷ و ۱۸) بهصورت نصف و نیمه انجام میشود.
ذکر این نکته خالی از لطف نیست که مصرف گاز در ایران از سال ۱۹۸۰ تاکنون ۶۰ برابر افزایش یافته است. بد نیست نیم نگاهی به قیمتهای انرژی در ایران و بورس تجاری نیویورک امریکا داشته باشیم:
آنچه که در جدول نشان میدهد نه تنها مصرف انرژی در ایران نسبت به جمعیت همچنین تولید ناخالص ملی بسیار چشمگیر است بلکه اصولا ایرانیها هزینه چندانی برای انرژی مصرفی خود پرداخت نمیکنند. شاید مقایسه قیمتهای انرژی در ایران و امریکا باتوجه به اینکه متوسط درآمد هر خانواده امریکایی سالانه ۵۴ هزاردلار یعنی ۱۰برابر خانوادههای ایرانی است، چندان خوشایند نباشد اما ذکر این نکته خالی از لطف نیست که ایرانیها سالانه معادل یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون بشکه نفتخام، انرژی مصرف میکنند. از طرفی قیمت حاملهای انرژی در برخی همسایههای ایران حتی از خود امریکا نیز بیشتر است.
آقای زنگنه تابستان سال جاری اعلام کرد که سالانه حدود ۹۰میلیارد دلار سوخت در کشور مصرف میشود که ۸۰میلیارد دلار آن را دولت در قالب پرداخت یارانهها بهدوش میکشد. این رقم برابر با کل صادرات ایران اعم از نفت و کالاهای غیرنفتی در شرایط حاضر است.
اما مشکل انرژی در ایران، تنها مربوط به مردم نیست و برخلاف ادعاهایی که میشود، مردم عادی ایران نقش چندان زیادی در هدر رفتن انرژی ندارند بلکه خود قربانی این وضعیت هستند.
شاید در سخنان مسوولان و متولیان امور، همیشه مردم مقصر اصلی مصرف چشمگیر انرژی در کشور عنوان شوند اما آمارهای رسمی خود دولت که معمولا به مردم عادی تبیین نمیشود، حاکی است که یک چهارم انرژی تولیدی کشور بدون اینکه بهدست هیچ مصرفکنندهیی برسد، هدر میرود. این رقم معادل سالانه چهارصد میلیون بشکه نفتخام است.
بد نیست نیمنگاهی به تولید برق در ایران بیندازیم. حدود ۸۲ درصد از برق کشور در نیروگاههای حرارتی تولید میشود که بازده آنها حدود ۳۷درصد است. از طرفی حدود ۱۴درصد از برق تولیدی کشور در مسیر انتقال و رساندن بهدست مصرفکننده هدر میرود. ظرفیت استفاده نیروگاههای حرارتی از گاز حدود ۲۰۰میلیون متر مکعب در روز است که ایران تنها قادر به تامین نیمی از این رقم است و بقیه سوخت مورد نیاز از گازوییل و نفت کوره تامین میشود. ایران در سال گذشته ۲۸میلیارد لیتر گازوییل و نفت کوره در این بخش مصرف کرد. باتوجه به بازدهی بسیار نازل نیروگاهها و هدر شدن بخش عظیمی از برق تولید شده در پروسه انتقال عملا تولید برق در ایران صرفه اقتصادی ندارد. از طرفی حدود ۴۰درصد از آلودگی هوا در ایران زاییده فعالیت نیروگاههای برقی بهخصوص استفاده آنها از سوختهای مایع بهجای گاز است. زیان ناشی از آلودگی هوا در ایران سالانه حدود ۱۶میلیارد دلار تخمین زده میشود.
هزینههایی که در بالا ذکر شد برای کشوری با اقتصادی حدود ۳۶۰میلیارد دلاری بسیار چشمگیر است.
برای نمونه ترکیه با اقتصادی بهبزرگی دو برابر اقتصاد ایران، نصف همسایه شرقی خود انرژی مصرف میکند.
از سال ۲۰۱۰ تاکنون ایران قیمت حاملهای انرژی را در دو مرحله و بهصورت چشمگیری افزایش داده اما ارزش پول ایران در مقابل دلار طی این دوران سه ونیم برابر کمتر شده است. اگر قیمت هر دلار در آن سال حدود ۱۰۰۰تومان بود هماکنون بیش از ۳۵۰۰تومان است. بهعبارتی قیمت انرژی در ایران طی این سالها نهتنها بیشتر نشده، بلکه کمتر نیز شده است. از طرفی دولت سالانه مجبور به پرداخت 12میلیارد دلار پول بهحساب مردم در قالب یارانههای نقدی است.
البته دست دولت برای افزایش قیمت حاملهای انرژی بسته است. اولا کشور چند ماهی است که از رکود اقتصادی که بیش از دو سال به طول انجامید و اقتصاد کشور را حدود ۹درصد کوچکتر کرد، خارج شده و از طرفی دولت بعد از یک ونیم سال تلاش، نرخ تورم را از بالای ۳۵درصد به زیر ۱۸درصد رسانده است. لایحه بودجه سال آینده نیز نشان میدهد که دولت قصد ندارد تا پایان سال ۹۴ افزایشی در قیمت حاملهای انرژی بدهد.