جستوجو برای حل معمای نقدینگی
ادامه از صفحه اول: 1) بانکها برای جذب سپردههای مردم صف میکشند. شاهد این امر، تاکید مستمر تبلیغات بانکها برای جذب سپردهها و فشار آنها به بانک مرکزی برای ایجاد شعب است. بهنظر میرسد علت شکلگیری و ماندگاری این صف آن است هزینهیی که بانکها برای منابع سپردهیی پرداخت میکنند از هزینه تامین منابع جایگزین کمتر است.
2) در مقابل متقاضیان اعتبار برای دریافت وام از بانکها صف میکشند و هزینههای مالی و غیرمالی برخورداری از اعتبارات بانکی را متحمل میشوند. دلیل چنین پدیدهیی را نیز میتوان بیشتر بودن هزینه سایر منابع مالی در مقایسه با اعتبارات دریافتی از بانکها عنوان کرد.
3) بهنظر میرسد شمار زیادی از کارآفرینان برای آنکه از دریافت تسهیلات بانکی در زمان موردنیاز و به میزان موردنیاز مطمئن شوند، بهجای انتظار در صف دریافت تسهیلات بانکی، ترجیح میدهند خود به تاسیس بانک مبادرت کنند. گواه این مدعا فشار برای اخذ مجوز از بانک مرکزی باوجود سرمایه موردنیاز و سایر هزینههای مالی و غیرمالی تاسیس بانک است.
در هر سه محل تقابل مورد اشاره، هزینه دسترسی به کالای عرضه شده از هزینه فرصت آن کمتر است. در چنین وضعیتی، انگیزه زیادی برای استفاده از کالای جایگزین توسط متقاضی و بهبود کیفیت کالا توسط عرضهکننده وجود ندارد. تفوق مستمر تقاضا برای اعتبار در مقایسه با عرضه هر چند براساس مبانی اقتصاد خرد، دلیلی جز کمتر بودن هزینه تامین مالی از طریق وام از هزینه فرصت آن ندارد، مستلزم اتخاذ مجموعه سیاستها و اقداماتی به شرح زیر است که با افزایش عرضه اعتبار و کاهش تقاضا، بازار اعتبارات را به تعادل برساند.
راهکارهای مدیریت تقاضا
در شرایطی که رابطه بین بنگاه و تامینکنندگان مالی بهخصوص بانکها دچار اصطکاک مالی باشد، اعتبارات بانکی از طریق تامین سرمایه در گردش نقش کالای مکمل نهادههای تولید را ایفا میکنند. در این شرایط سیاستهای تجاری و صنعتی ناظر بر افزایش بهرهوری بنگاههای اقتصادی، با بهبود نسبت ستانده به نهادههای تولید، تقاضای بنگاه برای منابع مالی را در سطح فعلی تولید کاهش میدهند.
راهکار مکمل، استفاده از سازوکار ورشکستگی، ادغام و تملیک برای تسهیل و اجبار خروج بنگاههای ناسالم از بازار از یک سو و غربال کردن تقاضای بنگاهها و پایش اهلیت آنها به اتکای سامانههای اعتبارسنجی ازسوی دیگر است. در غیر این صورت انباشت داراییهای مسموم در ترازنامه بانکها، همزاد اعتبارات بانکی خواهد بود. درواقع درصورتی میتوان بانکها را به حمایت از تولید ترغیب کرد که سازوکار غربال تولیدکنندگان، از طریق تسهیل ورشکستگی، ادغام و تملیک و تشدید رقابت و حفظ حقوق مصرفکننده ازسوی دیگر، خروج مستمر بنگاههایی که صلاحیت ماندن در بازار را ندارند، تسهیل و تشدید کند. ازسوی دیگر لازم است تمرکز اعتبارات بانکی در بنگاههای بسیار بزرگ، از طریق انتقال تقاضای این بنگاهها به بازار سرمایه همچنین کم کردن ریسک اعتباری بانکها در تامین مالی بنگاههای کوچک و متوسط از طریق ایجاد نهادی برای ارزیابی اعتباری این بنگاهها کاهش یابد.
راهکارهای افزایش عرضه
معرفی ابزارها بهخصوص سازوکارهای انگیزشی که بتوانند پساندازهای خانوارها و نهادهای اقتصادی دارای وجوه مازاد را به سمت سپردههای بانکی و بازارهای مالی هدایت کنند، سبب افزایش منابع بانکی میشود. به موازات این اقدام، استفاده از شیوههای اوراق بهادارسازی، با تبدیل داراییهای غیرنقد به نقد، قدرت وامدهی بانکها را زیاد میکند. در اقدام مکمل، افزایش سرمایه بانکها این امکان را فراهم میکند که بانکها بتوانند بدون افزایش ریسک، به اعطای وام به متقاضیان بپردازند، درصورت عدم افزایش سرمایه بانکها متناسب با داراییهای بهرهیی آنها، بالا بردن نسبت تسهیلات به سپرده، ریسک سپردهگذاران از عملیات بانکی را افزایش میدهد.
با کوتاه کردن دوره زمانی وامها نیز میتوان عرضه اعتبارات بانکی و تامین سرمایه در گردش موردنیاز بنگاهها را افزایش داد. همچنین از آنجا که مطالبات غیرجاری نیز منابع دراختیار بانک برای اعطای تسهیلات را کاهش میدهند، سازوکارهای تعیین تکلیف و تسویه این اقلام نیز وجوه وامدادنی بانکها را شفاف و مدیریتپذیر میکند. بهعلاوه ورود سرمایه خارجی به بازارهای مالی ایران میتواند بهصورت مستقیم (افزایش وجوه وامدادنی) و غیرمستقیم (تزریق دانش بهروز مرتبط با کسبوکار بانکی) سبب افزایش عرضه تسهیلات شود. باتوجه به فاصله قابلتوجه دانش بانکی ایران و کشورهای توسعه یافته، بهنظر میرسد بهروزآوری تکنولوژی تامین مالی در ایران براساس ابزارها و روشهای جدید، مدیریت بهتر عرضه وجوه را فراهم کند.
راهکارهای توسعه بازار
مهمترین راهکار توسعه بازار پول، ایجاد بازار بین بانکی متشکل و دارای عمق کافی است. چنین بازاری از یک سو با کشف قیمت در هر مقطع از زمان، شاخصی برای ارزیابی کمیابی پول پرقدرت به فعالان بازار ارایه داده و ازسوی دیگر با شناسایی قیمت عینی پول، بانکها را در تجهیز و تخصیص مناسب پول هدایت میکند. تعمیق و افزایش گستره این بازار به اثرگذاری سیاستهای پولی در بازار پول نیز کمک میکند. اقدام دیگر اتخاذ راهکارهای افزایش رقابت بین بانکها ازسوی رگولاتور پولی و فضاسازی برای تعیین نرخ(های) سود بانکی در رقابت بین بانکهاست.