شانس کلینتون در انتخابات امریکا
هیلاری کلینتون رسما به کارزار انتخابات ریاستجمهوری 2016 وارد شد. این انتخابات در نوامبر 2016 برگزار خواهد شد و رییسجمهور جدید از ابتدای سال 2017 سکان قدرت را در دست خواهد گرفت.
هیلاری کلینتون درحالی انتخابات درون حزبی سال2008 را به اوباما واگذار کرد که اگر او هم نامزد نهایی دموکراتها بود احتمالا میتوانست جمهوریخواهان را ببرد. او از شانس بالایی برای یدک کشیدن عنوان رییسجمهوری آینده امریکا نیز برخوردار است. این امر نه فقط به واسطه شخص خود کلینتون که شاید به واسطه ساختارهای سیاسی و جمعیتی درون امریکا بهوجود آمده که شانس بیشتری به دموکراتها نسبت به جمهوریخواهان میدهد. دلیل این گمانهزنی را میتوان اولا در ساختار انتخابات درون حزبی، ثانیا در نقش فزاینده مناطق شهری در انتخابات ریاستجمهوری و ثالثا در تغییرات جمعیتی و نقش فزاینده جوانان، زنان و اقلیتها در انتخاباتهای ملی در امریکا یافت.
1- ساختار انتخابات درون حزبی امریکا
انتخابات ریاستجمهوری امریکا در دو مرحله برگزار میشود؛ در مرحله اول، نامزدهای هر دو حزب معرفی میشوند و بهنوعی رقابت درون جناحی شکل میگیرد. معمولا بسیاری از نامزدها تا قبل از رایگیری نهایی انصراف میدهند و دو یا سه نفر به رایگیری میرسند. در این رایگیری درون حزبی فردی که بیشترین رای را بیاورد بهعنوان نامزد نهایی آن حزب به مرحله دوم میرود تا با رقیب از حزب دیگر رقابت کند. این ساختار باعث شده تا نامزدهای جمهوریخواه در انتخاباتهای درون حزبی مواضع بهاصطلاح بسیار «دست راستی» بگیرند. مواضعی که خصوصا در حوزههای اجتماعی و نیز روابط بینالملل اختلاف بسیار زیادی با متوسط امریکاییها دارد ولی طرفداران بسیاری در میان هواداران فعال جمهوریخواه. این شکاف میان هویت اجتماعی جمهوریخواهان و متوسط امریکاییها هر روز در حال بیشتر شدن است. از 10سال پیش که بوش توانست با اختلافی بسیار اندک و با استفاده از احساسات پس از یازده سپتامبر و نیز با تقلبی که بعدها اثبات شد، جان کری را شکست دهد، جامعه امریکا تغییرات زیرپوستی زیادی داشته است. این رادیکالیسم اجتماعی درون حزبی، شانس جمهوریخواهان معتدلتر نظیر کریس کریستی که هم
عقاید اجتماعی بازی دارند و هم از مقبولیت خوبی در جامعه امریکا برخوردارند را برای انتخاب شدن بهعنوان نامزد نهایی این حزب بسیار کاهش میدهد. با این روند، کسانی نامزد نهایی جمهوریخواهان خواهند بود که در مرحله درون حزبی موضعگیریهای بسیار سختگیرانه در مواضعی نظیر سقط جنین، همجنس بازی و نیز در مسایل بینالمللی بگیرند؛ مواضع رادیکالی که در مرحله نهایی انتخابات وبال گردنشان خواهد شد. این مواضع رادیکال دست راستی، چندان خوشایند متوسط امریکاییها نیست و نامزدهای جمهوریخواه را از بدنه اصلی جامعه رایدهنده دور میکند.
2- انتخابات مجلس نمایندگان و سنا در امریکا بهنوعی طراحی شده که نقش و جایگاه مناطق روستایی و برخی مناطق خاص جمهوریخواه در نتایج آن بسیار پررنگتر است. این نقش هم البته با دخالت جمهوریخواهان قدیمی که مسوول طراحی حوزههای انتخاباتی بودند ایجاد شده است. در فضای سیاسی امریکا، به تغییر حوزهها بهنحوی که نتایج را تحتتاثیر قرار دهد «جری ماندرینگ» (Gerrymandering) میگویند. این جری ماندرینگ حوزههای انتخاباتی باعث شده که شانس جمهوریخواهان در انتخابات مجلس نمایندگان و مجلس سنا بسیار بیشتر از وزن اصلی آنها در جامعه باشد.