سرگردانی سدسازی بین اقتصاد و محیطزیست
جو مسموم و غیرعلمی کنونی در مقابل بحران آب نتیجه محافظهکاری مسوولان مرتبط است
اقتصاد و محیطزیست، دعوای میان این دو بخش به قدمت دنیای مدرن میرسد. کشورهای توسعهیافته جهان از زمانی به بعد در کنار فاکتورهای اقتصادی و فنی که برای یک طرح درنظر میگرفتند، توجه به فاکتورهای زیستمحیطی را با شدت بیشتری دنبال کردند. این نگاه اکنون در دنیا ترویج یافته است و انجی اوهای محیطزیستی در اغلب نقاط جهان در برابر برخی از طرحها با توجیهپذیری فنی و اقتصادی، موضع میگیرند. اما درمقابل برخی اعتقاد دارند کشورهای توسعهیافته خود زمانی مسیر فعلی کشورهای درحال توسعه را طی کردهاند و حالا هزینههای زیستمحیطی برخلاف میل کشورهای درحال توسعه به آنها تحمیل میشود. «ایران» نیز از این قاعده مستثنی نیست. بسیاری از پروژههای حوزه انرژی درکشور به تضادهای مختلف با فاکتورهای زیستمحیطی برمیخورند. از پروژههای نفتی در غرب کارون گرفته تا سد ماجراساز «گتوند». گتوند سدی است که بعضی آن را به اتهام شورکردن آب رود کارون بدون پایه و اساس علمی تلقی میکنند. اما در مقابل انجمن دانشآموختگان دانشگاه صنعت آب و برق 16تیرماه امسال در بیانیهیی موضع منتقدان گتوند را به چالش کشیدند. این انجمن در بیانیه خود نوشته بود: «برخی
ارگانها نظیر سازمان حفاظت محیطزیست، پا را از حدود اختیارات قانونی خود فراتر گذاشته و وارد مباحث و حوزههایی شدهاند که به هیچوجه حیطه تخصصیشان نیست.»
نشست خبری روز گذشته محمدرضا رضازاده مدیرعامل شرکت مهندسی توسعه منابع آب و نیرو کشور موقعیتی بود تا بتوانیم مرز بین «صرفه اقتصادی» و «تبعات زیستمحیطی» یک طرح در این حوزه، از دیدگاه شرکت آب نیرو را جویا شویم.
«شرکت توسعه منابع آب نیرو» را شاید بتوان یکی از زیر ذرهبینترین شرکتهای فعلی در ساختار وزارت نیرو تلقی کرد. «بحران آب» و مشکلات زنجیرهوار مرتبط با این بحران، سبب شد بسیاری از طرحهای توسعهیی این حوزه، یکی از متهمان وضع فعلی تلقی شوند. هرچند هیچوقت چنین اتهامهایی به صورت علمی توسط هیچیک از طرفین مناقشه بررسی نشد و هنوز نمیتوان با قطعیت کامل به هیچ گروهی حق کامل داد. یکی از اساسیترین مشکلات مدیریت بحران آب در وضع فعلی را شاید بتوان همین ابهام در دلایل ایجاد شرایط تلقی کرد.
مدیرعامل شرکت توسعه منابع آب و نیروی کشور که اساسا لحن صحبت آرامی دارد، در نشست خبری روز گذشته خود زمانی که بحث از «گتوند» پیش آمد، احساساتی شد. رضازاده که مشخص بود این صحبتها را برای مدت طولانی مطرح نکرده است، معتقد بود شوری آب کارون بعد از خروج از گتوند 2 تا 3برابر اضافه میشود. «شوری»ای که به گفته رضازاده هیچکس به دنبال عامل اصلی آن نیست و همه متهمها پشت سد «گتوند» پنهان شدهاند. اما از تمام اینها مهمتر، درک نگاهی است که در این شرکت برای پیشبرد طرحها وجود دارد. «تعادل» به همین واسطه سوالهایی را در این زمینه با مدیرعامل شرکت توسعه منابع آب و نیروی کشور مطرح کرد. این سوالها که «حق» دخالت معیارها و سازمانهای زیستمحیطی در یک طرح فنی درحوزه آب، از دید متولیان توسعه این بخش درکشور تا چه اندازه است؟ این مرز توسط چه نهادی مشخص میشود؟ اختیارات قانونی سازمانهای محیطزیستی در این میان تا چه اندازه گسترده است؟ رضازاده اما پاسخ به این سوالها را بااشاره به «اهمیت دستگاه محیطزیستی» آغاز کرد. اهمیتی که البته بیانکننده و شفافساز سوال مطرح شده توسط «تعادل» نبود. در واقع همواره زمانی که نگاههای «صرف»
اجتماعی و محیطزیستی وارد یک طرح فنی و اقتصادی میشوند، خطر افتادن از طرف دیگر بام و از دست رفتن فرصتی که میتوانسته در نهایت درحوزه انرژی به نفع کشور شود نیز به وجود میآید. مساله با اهمیت شناخت مرز میان این فاکتورهاست. رضازاده در هرحال معتقد است وظیقه این شرکت به صورت ماهیتی «دست بردن در طبیعت» است و همین مساله چالشهایی را پیشروی آنها قرار میدهد.
البته در اینجا تعریف از «طبیعت» نیز اهمیت پیدا میکند. برخی اعتقاد دارند «طبیعت» نه فقط شامل زمین و منابع، بلکه شامل بشر و تکنولوژیهای بشری نیز میشود، در این حالت است که در واقع میتوان نگاههای تندوتیز نسبت به طرحهای مخالف با محیطزیست را تا حدودی به چالش کشید. مدیرعامل شرکت توسعه منابع آب و نیرو اعتقاد دارد که مساله اصلی بر سر حق اظهارنظر سازمانهای محیطزیستی نیست. او میگوید: « ما در ابتدای هرکاری باید یکی از مهمترین مجوزها که مجوز محیطزیستی است را اخذ کنیم، اما بعد از اخذ مجوز چالش اصلی اظهارنظرهای انجی اوها و سازمانهای مختلف است که در برخی از موارد با نظام اجرایی تعیین شده درکشور همخوانی ندارد» رضازاده میگوید: «برخی بهطور کلی با سدسازی مخالف هستند، در برخی از موارد اصل اجرای یک پروژه و تبعات آن به چالش کشیده میشود اما در مواقعی حتی اظهارنظرهایی راجع به شیوی اجرای یک طرح بیان میشود.»
رضازاده هرچند بهطور دقیق بیان نمیکند که در تصویب یک طرح در این شرکت تا چه اندازه صرفههای اقتصادی و تا چه اندازه صرفههای زیستمحیطی درنظر گرفته شده؛ اما میگوید: «در جلساتی که برای تصویب طرحها برگزار میشود، تبعات مختلف اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی درنظر گرفته شده و از مقایسه این فاکتورها به نتیجه دست پیدا میکنیم.» پاسخی که نشان نمیدهد کفه ترازو درچنین طرحهایی به کدام سمت سنگینی خواهد کرد؟ چراکه بهطور قطع استراتژیهای کلی یک سازمان سمت و سو و جهتگیری خاصی به سمت اهداف کلان دارند و بیان این استراتژیها اتفاقا برخلاف تصور مدیران و مسوولان، با شفافسازی مواضع و اهداف، از گمراه شدن اذهان عمومی نسبت به تبعات یک طرح جلوگیری خواهد کرد. روزنامه تعادل پیش از این گزارشهای مختلفی از اظهارنظرهای مخالفان سد گتوند منتشر کرده بود. اما به جهت حفظ رویه متعادل بودن، اظهارنظرهایی که احداث این سد را با فایده میدانند نیز مستحق تخصیص تریبون هستند. هرچند نبودن نتیجهیی مشخص و ملموس در زمینه تبعات این طرح، آسیبی جدی برای کشور تلقی میشود اما مدیرعامل شرکت توسعه منابع آب و نیرو روز گذشته از فواید سد گتوند نیز سخن گفت. رضازاده بیان کرد که پیش از احداث گتوند، آب حاصل از مخازن بالادستی این سد در کارون، راهی خلیجفارس میشد درحالی که کشاورزان در پاییز به این آب احتیاج داشتند، حالا با راهی شدن این آب به مخزن، وضعیت کشاورزان در پاییز بهبود یافته است. او حتی از طرحی برای سپردن «نمک» گتوند به پتروشیمیهای محدوده که نیاز به نمک دارند نیز سخن گفت. هرچند که مدیرعامل شرکت توسعه منابع آب و نیرو روز گذشته اظهار کرد که وجود گنبد نمکی در کارون از ابتدا برای طراحان سد مشخص بوده و آنها راهکارهایی کوتاهمدت؛ میانمدت و درازمدت برای مقابله با آن درنظر گرفتهاند. جدا از قابل باوربودن یا نبودن این اظهارنظر، رضازاده اعلام کرد که موسسه تحقیقات آب دانشگاه تهران که توسط سازمان برنامه و بودجه برای تحقیق و بررسی روی سد گتوند انتخاب شده است، راهکار کوتاهمدت آب نیرو برای مقابله با شوری را تایید و روی راهکار بلندمدت این شرکت تغییراتی را اعمال کرده است. یکی از نکاتی که در این میان قابل اهمیت است، این نکته است که اگر اتهامهای وارد شده به «گتوند» از اساس، صحیح نبوده است، نیاز به تعریف طرحی مطالعاتی برای موسسه تحقیقات آب که طبق اظهارنظر رضازاده، سازمان برنامه و بودجه هزینه آن را خواهد پرداخت چه فایدهیی دارد؟ از اساس اگر این طرح از ابتدا دارای مجوزهای زیستمحیطی بوده است؛ چرا صرفا به واسطه یک موج رسانهیی کشور متحمل هزینههای نهچندان لازم شده است؟ تمام اینها در کنار یکدیگر الزام مدیریت منابع آب در سازمانی که تمامی ذینفعان و ذیمدخلان را درکنار یکدیگر ببیند، بیش از پیش آشکار میکند. در واقع در وضعیت فعلی تمام ارگانها، نهادها و افراد در سمتهای با ربط و بیربط به خود این حق را میدهند که راجع به سیاستهای حوزه آب کشور اظهارنظر کنند. بهطور قطع وجود فضایی برای تکثر آرا در یک کشور مفید است، اما آرایی که هرکدام با سازهای مختلف بتوانند به نوعی در پیشبرد اهداف کلان خدشه وارد کنند بهطور قطع نیازمند بازنگری در بیان هستند. شرکت توسعه منابع آب و نیرو که اکنون خود را قربانی هجمههای سد گتوند میداند، در درجه اول به واسطه نبود فضای باز اطلاعرسانی ضربه خورده است، فضایی که در خفقان موجود و در موقعیتی که گزینههای اصلی و مسوولان به سختی در دسترس برای پاسخگویی قرار میگیرند، به افراد و سمتهای نهچندان مرتبط ختم شده و ابهام در مدیریت منابع آب، توسعه بخش آب و برق کشور را بیش از پیش تشدید میکند. تمام این فاکتورها کنار یکدیگر لزوم بازنگری در فضای بسته این حوزه را آشکار میکند، فضایی که امید است کسی به فکر گشایش آن بیفتد.