آب و محیطزیست
در این دهه برخوردهای نوینی در ارتباط با انواع طرحهای توسعه براساس شناسایی بیشتر محدودیتها و عواقب زیستمحیطی شکل گرفته است. در پایداری سیستمهای منابع آب مفهوم ملاحظات زیست محیطی و توجه به نیازهای نسل آتی باید در نظر گرفته شود. طرحهای انتقال آب بین حوضهیی باید با رعایت حقوق ذینفعان (انتقالدهنده و انتقالگیرنده) و برای تامین نیازهای مختلف مصرف مشروط به توجیهات و مطالعات لازم فنی، اقتصادیـ اجتماعی، زیستمحیطی و منابع ملی صورت گیرد. با توجه به پیچیده بودن این طرحها به علت افزایش تعداد عوامل درگیر نظیر اجتماعی، اقتصادی، فنی، زیستمحیطی و... اجرای این طرحها با مشکلات بیشتری مواجه است. تجارب مثبت و منفی جهانی انتقال آب بین حوضهیی نشان میدهد که دید جامعنگر سیستمی با در نظر گرفتن اصول توسعه پایدار مبتنی بر درآمدها و هزینههای کل طول عمر لازمه اجرای اینگونه طرحهاست. در این رابطه باید مسائلی مانند آسیبهای وارد شده به محیطزیست، نشست زمین در اثر کاهش سطح آب زیرزمینی، شوری اراضی، تغییر فرهنگ مصرف آب، تغییر کیفیت آب، حساسیتهای اجتماعی، نیازهای آتی هر حوضه آبریز در درازمدت مزیتهای نسبی هر حوضه مسائلی مانند خشکسالیهای شدید، مسائل اقتصادی در هر حوضه، حقوق حقابهبران، مقایسه همهجانبه روشهای تامین نیاز و... مبنای تصمیمگیری باشد. در فرآیند تصمیم به انتقال بین حوضهیی آب هریک از سازمانها و گروههای ذینفع و درگیر به دنبال منافع خاص خود هستند که این موارد از منافع و قدرت سیاسی تا حق مالکیت و رفاه معیشتی در تغییر است. مسوول تصمیمگیری برای انجام چنین پروژههایی نهایتا دولت است و ریسک اقتصادی این پروژهها معمولا بر دوش بودجه عمومی است. به همین علت به طور سنتی مخالفتهایی در قبال اجرای چنین طرحهایی وجود داشته است. لذا از نظر اجتماعی و فرهنگی باید اقداماتی انجام گیرد تا این اثرات در منطقه مبدأ برطرف و جبران شود و منطقه به این باور برسد که با تخصیص آب برای انتقال خطری از نظر منابع آب و نیازهای منطقه ایجاد نخواهد شد. جدا از اثرات زیستمحیطی که شامل فرار آب، تغییرات احتمالی اقلیم منطقه و تغییر در کیفیت آب است، موانع سیاسی و حقوقی متعددی در برابر پروژههای انتقال آب بین حوضهیی وجود دارد. علاوه بر این گزینههای بسیار دیگری در مقابل انتقال آب بین حوضهیی قرار دارند که معمولا مورد توجه قرار نمیگیرند. این موارد مانند استفاده کارآتر از آب موجود، استفاده مجدد از فاضلاب، مدیریت مناسبتر حوضههای آبریز، تلفیق مناسبتر آبهای سطحی و زیرزمینی و تغییر در الگوی کشت است. همچنین بخش کشاورزی معمولا بیشترین ذینفع در انتقال آب بین حوضهیی است. از سوی دیگر مخالفت با انتقالهای بزرگ آب بین حوضهیی در کشورهای توسعهیافته به خصوص برای پروژههای بین استانی و بینالمللی بیشتر و بیشتر میشود و علت اصلی این امر نیازهای روزافزون در خود حوضه دهنده به منابع آب است. از موارد مهم دیگر جنبههای حقوقی اجرای پروژههای انتقال آب بین حوضهیی بین استانی و بینالمللی است که بسیار پیچیده هستند. انتقال ارگانیسمهای بین حوضههایی که به شکل تاریخی از یکدیگر جدا بودهاند، زمینهساز تهدیدات بالقوه برای حفاظت از تنوع زیستی میشود. اختلاط ژنتیکی، جهشهای ژنی و انتقال صفات نامناسب از مهمترین این مباحث است. اثرات انتقال آب بین حوضهیی باید در 3منطقه جغرافیایی مورد بررسی قرار گیرد. منطقه صادرکننده آب (دهنده)، منطقه انتقال (واسط) و منطقه واردکننده آب (گیرنده). گزارشهای متعددی که تاکنون تهیه شده دلالت بر این امر دارد که پروژههای انتقال آب بین حوضهیی از طرق مختلف بر این 3منطقه تاثیر میگذارد. مطالعات متعدد انجام شده همگی موید ایجاد آثار منفی اکولوژیکی در صورت انجام انتقال بین حوضهیی هستند. اثرات ایجادی عمدتا در 4 بخش اصلی تغییر در جریان، تغییر در کیفیت آب، تغییر در زیستگاهها و معرفی گونههای غیربومی است. بدیهی است که لازمه انجام هرگونه پروژه انتقال آب بین حوضهیی مطالعه دقیق طرح از جنبه آثار و تبعات مختلف طرح روی محیطزیست منطقه اجرای طرح است و انجام هر طرحی بدون بررسی و مطالعات کامل میتواند صدمات جدی و جبرانناپذیری را در پی داشته باشد.