اقتصاد میتواند تالابهای ایران را نجات دهد
محسن سلیمانی: حداقل ارزش اقتصادی تالاب هامون به اندازه هزینه ایجاد 70هزار فرصت شغلی است
گروه اقتصاد اجتماعی|محمد مهدی حاتمی|
تالابها برای ایران آن قدر مهم بودهاند که نخستین و مهمترین کنوانسیون بینالمللی با موضوع تالابها، به همت و محوریت ایران و در ایران تشکیل شود. کنوانسیون مربوط به تالابهای مهم بینالمللی به ویژه تالابهای زیستگاه پرندگان آبزی یا به اختصار «کنوانسیون رامسر»، در 13 بهمن ماه 1349 در رامسر برگزار شد و از آن پس این روز به عنوان «روز جهانی تالابها» نامیده میشود. با این همه اما گویا ما که از پی تصویبکنندگان این کنوانسیون آمدهایم و در 45سالگی این رویداد مهم، کارنامهیی از خود به جا نگذاشتهایم که بتوانیم به آن افتخار کنیم: دست کم 75درصد از تالابهای ایران یا در وضعیت خطر قرار دارند یا در وضعیت بحرانی و کیست که نداند این 75درصد، شامل بزرگترین تالابها و دریاچههای ایرانی هم میشوند، از جمله دریاچه ارومیه و تالابهای انزلی، هامون، جازموریان، شادگان، هورالعظیم و گاوخونی و این فهرست را شاید بشود به همین ترتیب ادامه داد و افسوس بر افسوس انباشت.
با محسن سلیمانی، مدیر ملی طرح حفاظت از تالابهای ایران همکلام شدیم تا بدانیم برای این سرمایههای بهشتی در سرزمین خشک ایران اصولا چه میتوان کرد تا فردا روزی نباشد که ایران تالابی نداشته باشد. سلیمانی معتقد است در طول چند دهه اخیر تالابهای ایران مورد غفلت واقع شدهاند و هر چه زودتر باید برای آنها کاری کرد. او از بخشینگری سازمانها و نهادهای مختلف که آن را در عبارت «توسعه ناپایدار» خلاصه میکند به عنوان یکی از دلایل اصلی مشکل یاد میکند و البته میگوید میتوان با اهرم «اقتصاد» هم به نجات تالابها رفت.
آقای سلیمانی، کنوانسیون رامسر در سال 1971 به ابتکار ایران برگزار شد، اما این برای تالابهای ایرانی تنها خبر خوشی بود که البته دوامی هم نداشت. تالابهای ایران این روزها در چه وضعیتی هستند؟
همانطور که میدانید، کنوانسیون رامسر نخستین و مهمترین کنوانسیون جهانی در مورد تالابهاست که با محوریت و تلاش ایران برگزار شد. ایران در آن زمان از کشورهای علاقهمند دعوت به حضور در این گردهمایی کرد و بعد از گفتوگوهایی که صورت گرفت، شهر رامسر به این منظور انتخاب شد. ایران از نظر تنوع و تعداد تالابها، یکی از مهمترین کشورها در منطقه خاورمیانه است و اگر بخواهیم تعاریف کنوانسیون رامسر را هم مورد استفاده قرار دهیم، با درنظر گرفتن همه دریاچههای داخل کشور، تالابهای ساحلی و دریاچههای پشت سدها، ایران حدود 1000 تالاب دارد که 24 تالاب از میان آنها در همان کنوانسیون رامسر به ثبت رسیدند و دستکم 84 تالاب نیز از آن زمان ثبت بینالمللی شدهاند.
با وجود همه این سوابق خوب اما اوضاع تالابهای ایران چندان مناسب نیست. حداقل 75درصد از تالابهای کشور ما امروز یا در وضعیت خطرند یا در وضعیت بحران و علت اصلی این مساله را هم باید در توسعه لجامگسیخته و ناپایداری جستوجو کرد که برای دههها در حوزه آبریز تالابها دنبال شده و حقابه تالابها را از آنها سلب کرده است. این مسائل همگی باعث شدهاند که مشکلات دیگری هم برای تالابها پیش بیاید، از جمله انباشت زبالهها و حضور گونههای مهاجم جانوری.
به نظر شما آیا صرف اعلام اینکه تالابها مناطق حفاظت شده محیطزیستی هستند، میتواند آنها را نجات دهد؟ این پرسش را میتوان کنار این واقعیت گذاشت که در بسیاری از موارد این تنها سازمان حفاظت محیطزیست است که جلودار مسائل زیستمحیطی است، در حالی که ممکن است دستگاهها یا نهادهای دیگر اقداماتی انجام دهند که به اکوسیستم تالابها ضربه وارد کند.
بله، متاسفانه در طول چند دهه گذشته نگاههای بخشی به وضعیت تالابها حاکم بوده و هر نهاد و دستگاهی با سهمخواهی تنها به فکر منافع خودش بوده است، بدون آنکه به اثرات فعالیتهایش بر زیست بوم آگاه باشد. در واقع اینکه ما تنها به فکر خود تالاب باشیم و کاری به این نداشته باشیم که در بالادست تالاب، در رودخانهها و سفرههای آبهای زیرزمینی چه اتفاقاتی میافتد، نمیتوان گرهی از کار ما بگشاید. سازمان محیطزیست و خود ما در تلاش بودهایم که به نوعی دست سازمان و قانون را بازتر بگذاریم تا عملا همه سازمانها و نهادها، نقش خودشان در مورد تالابها را بهتر در نظر بگیرند.
آقای سلیمانی به نظر شما نقش سازوکارهای اقتصادی در حفاظت از تالابها چیست؟ آیا میتوان از اقتصاد برای نجات تالابها کمک گرفت؟
بله و اتفاقا یکی از دلایلی که ما نتوانستهایم در طول سالیان گذشته، آن طور که باید از تالابها محافظت کنیم، همین نادیده گرفتن عنصر اقتصاد در بحثهای محیطزیستی است و در سیاستهایی که ما برای آینده تدوین میکنیم، نقش اقتصادی تالابها باید حتما دیده شود. ببینید، برای مثال تالاب هامون برای حدود 70هزار نفر از مردم زابل فرصت شغلی ایجاد کرده بود و خشک شدن این تالاب عملا مردم این منطقه را به کوچ اجباری واداشت. دریاچه ارومیه برای حدود 5میلیون نفر در حوزه آبریز خودش کار ایجاد میکرد و میتوان تصور کرد که خشک شدن آن چه تبعاتی به دنبال خواهد داشت. همین مساله را میتوانید در مورد تالابهای شادگان و هورالعظیم هم ببینید که تخمین زده میشود هریک از آنها بتوانند برای حدود 12هزار نفر فرصت شغلی ایجاد کنند. نکته مهم دیگر در این ارتباط در نظر گرفتن جنبه اقتصادی در مورد خود تالابهاست. وقتی یک تالاب میتواند برای 70هزار نفر شغل ایجاد کند، از نظر اقتصادی یعنی دستکم به میزان هزینهیی که برای ایجاد همین تعداد شغل مورد نیاز است، ارزش دارد.
این موارد در طرح حفاظت از تالابها که در حال تدوین است، دیده شدهاند و ما امیدواریم، بتوانیم با رویکرد مدیریت جامع و مدیریت زیست بومی، دستکم برای 12 تالاب مهم کشور کاری بکنیم. در عین حال مهم است توجه داشته باشیم که نباید صرفا به خود تالاب توجه کرد، بلکه باید همه پروژههای توسعهیی در کل حوزه آبریز تالاب هم مورد توجه قرار بگیرد. در کنار همه اینها عنصر بسیار مهم دیگری هم هست که باید برای حفاظت از تالابها مورد توجه قرار بگیرد و آن هم در نظر گرفتن نقش کلیدی برای جوامع محلی است. در واقع ما معتقدیم تا مردم محلی که از قبل این تالابها امرار معاش میکنند، دست به یک انتخاب اجتماعی برای حفاظت از این تالابها نزنند، نمیتوان به حفظ آنها امیدوار بود. در واقع ما در تلاش هستیم که این آگاهی را برای همه مردم کشور و مخصوصا برای محلیهایی که در نزدیکی این تالابها زندگی میکنند به وجود بیاوریم که اگر تالابها برای آنها انتفاع ایجاد میکنند، باید برای نگهداری و محافظت از آنها هم فکری کرد. این بحث در مورد محافظت از تالابها واقعا کلیدی است که جامعه محلی بداند معیشت او با تالاب گره خورده و دستکم به همین دلیل باید طرفدار
حفظ آن هم باشد. این معیشت هم میتواند اشکال متفاوتی داشته باشد، از توریسم گرفته تا کشاورزی که برای کشت برنج و گندم در مزرعهاش از تالاب آب برداشت میکند و به نظر من باید بداند، نمیتواند اهمیت کشت در مزرعهاش را با وجود آن تالاب معامله کند.
در کنار این مساله البته باید به معضل بنیادیتری هم در کشور اشاره کرد و آن هم این است که اقتصاد آب، هیچگاه آنچنان که باید جدی گرفته نشده است. در واقع تا زمانی که آب به عنوان یک کالای رایگان در کشور شناخته میشود، نمیتوان امیدوار بود که مشکلات مختلفی مانند مشکل معیشتی کشاورزان و مشکل خشک شدن رودخانهها و تالابها هم مرتفع شود.
در مورد تالابهای مرزی مانند هامون یا هورالعظیم چه کار میتوان کرد؟ مشکلی که در مورد این تالابها وجود دارد، این است که طرف ایرانی شاید به فکر حفاظت یا احیای تالاب باشد، اما عملا بدون مشارکت طرف دیگر نمیتوان کاری از پیش برد.
اکوسیستمهای تالابی حد و مرز نمیشناسند، ولی مشکلی که شما به آن اشاره کردید واقعا مشکلی جدی است. در واقع ما تنها زمانی میتوانیم اکوسیستم را مدیریت کنیم که تمام کشورهای ذینفع در تالابهای مرزی، قائل به همکاری در مورد مشکلات باشند. ما برای این مورد هم هماهنگیهایی با کشورهای همسایه انجام دادهایم و این مورد هم جزو اصلیترین بخشهایی است که در طرح حفاظت از تالابهای کشور مورد توجه قرار گرفته است. برای مثال ما با پاکستان در مورد خلیج گواتر وارد مذاکره شدهایم و در مورد تالاب هامون هم همکاریهایی با افغانستان داشتهایم و این همکاریها با طرف عراقی در مورد تالاب هورالعظیم هم وجود داشته است.
در واقع بهطور کلی ما در طرح ملی حفاظت از تالابهای ایران تلاش داشتهایم بسترهای قانونی لازم برای حفاظت از تالابها را که تا به حال به آنها توجه نشده بود را در نظر بگیریم. برای مثال قوانینی مانند قانون حفاظت و مدیریت تالابها و استراتژی ملی حفاظت از تالابها، اسنادی هستند که مواردی مانند سازوکارهای اقتصادی برای حفاظت از تالابها و اهمیت نقش جوامع محلی در حفاظت از تالابها در آنها به خوبی لحاظ شده است.