اعتیاد صادرات گاز ایران به خط لوله
گروه انرژی حمید مظفر
صنعت گاز ایران در حوزه صادرات با علامت سوالها و ابهامات زیادی روبهرو است که پاسخ به آنها ساده نیست. پیچیدگیهای فنی این مساله در کنار درهم آمیختگی صادرات گاز با مسائل سیاسی و ژئوپلیتیکی سبب شده تا اختلاف نظرهای زیادی در مورد گذشته و آینده صادرات گاز ایران به وجود آید. تمرکز اصلی ایران در صادرات گاز بر کشورهای منطقه و همسایگان خود است. اما شوربختانه اکثر کشورهای اطراف ایران از وضعیت باثبات سیاسی و امنیتی برخوردار نیستند و احداث خط لوله برای صادرات گاز به آنها امری به غایت خطرپذیر است. از این رو بیشتر کارشناسان انرژی متفقالقول راهحل را حرکت ایران به سمت راهاندازی و توسعه الانجی برای صادرات گاز میدانند. گفتن این حرف روی کاغذ ساده است اما در عمل دست یافتن به این تکنولوژی کاری بسیار سخت است و شاید تا سالهای سال صنعت الانجی در ایران گسترش پیدا نکند. از سوی دیگر ایران نمیخواهد به هیچوجه بازار کشورهای همسایه را به رقبای خود واگذار کند. از سوی دیگر واضح است که بدون داشتن صنعت الانجی بازارهای دیگر مناطق ارتباطی به ایران پیدا نمیکند. برای همین این کشور سعی دارد تا کماکان مویرگهای گازی خود را به
هر قیمتی به کشورهای همسایه خود برساند تا هم درآمدهای ارزی حاصل از صادرات گاز خود را افزایش دهد و هم امنیت منطقهیی خود را بالاتر ببرد. اما تجربه ناموفق خط لوله موسوم به صلح خاطره بدی در ذهن همه ایجاد کرده و منجر به این شده تا هر گونه خط لوله جدید برای صادرات گاز حساسیتبرانگیز باشد. روز گذشته مدیرعامل شرکت صادرات گاز ایران خبر از برنامه ایران برای صادرات گاز به افغانستان داد که طبق معمول گزینه اول برای این کار احداث خط لوله انتقال گاز است. به گزارش «تعادل» به نقل از ایرنا علیرضا کاملی با بیان اینکه دو سناریو برای صادرات گاز به افغانستان به شکل خط لوله و CNG وجود دارد، گفت:«طرف افغان باید طرح خود را برای هر دو گزینه ارائه کند و بر این اساس منتظر دریافت طرح طرف مقابل هستیم». وی افزود: «بخش خصوصی افغانستان تمایل خود برای واردات گاز از ایران را اعلام کرد و مذاکرههایی انجام داده است. براساس طرحی که طرف افغان ارائه میکند، مشخص خواهد شد که این کشور قصد دارد چه میزان گاز از ایران خریداری کند و در گام بعدی درباره قیمت آن مذاکره خواهد شد». کاملی گفت:«پس از دریافت گزینههای طرف افغان درباره میزان، مسیر و مبلغ و
در مرحله بعد درباره صادرات به شکل خط لوله یا CNG تصمیمگیری خواهد شد.»
نگاهی به وضعیت امنیتی و اقتصادی افغانستان مجددا این سوال را مطرح میکند که چرا با وجود تجربه صادرات گاز ایران به پاکستان باز هم ایرانیها اصرار دارند که به روش قدیمی و پرریسک خود ادامه دهند. چرا ایران میخواهد شتاب خامفروشی گاز خود را افزایش دهد و چرا از گاز خود برای تزریق بیشتر به پالایشگاهها و نیروگاهها و دیگر صنایع استفاده نمیکند.
اهمیت موضوع صادرات گاز و جلوگیری از تکرار اشتباهات گذشته سبب شد تا «تعادل» برای سومین روز متوالی گزارش خود را به این موضوع اختصاص دهد. در همین راستا «تعادل» این بار به سراغ مرتضی بهروزیفر، کارشناس مسائل انرژی رفته و دیدگاه او را جویا شد.
بهروزیفر معتقد است در موضوع صادرات گاز، مقاصد را باید به دو دسته کوتاهمدت و بلندمدت تقسیمبندی کرد. این کارشناس حوزه انرژی اظهار میکند:«بنده به عنوان کارشناس انرژی ترجیح میدهم صادرات ما به صورت الانجی باشد که بتوانیم بازارهای مناطق دیگر را نیز پوشش دهیم. ولی چه بخواهیم و چه نخواهیم این مساله در کوتاهمدت امکانپذیر نیست. ما برنامه داریم که ظرفیت تولید الانجی خود را به 170میلیون تن برسانیم ولی تولید فعلی الانجی ما حتی به 100هزار تن هم نمیرسد و عملا هیچ پلنت تولید انرژی نداریم.»
بهروزیفر در وهله اول معتقد است که احداث خط لوله به کشورهای همسایه پروژههای کوتاهمدت به حساب میآیند و ایران در کمتر از یک سال میتواند این کار را انجام دهد درحالی که احداث خط لوله انتقال گاز به اروپا پروژه بلندمدت محسوب میشود.
از طرفی وی معتقد است که در نزدیکی همسایگانی مانند پاکستان و افغانستان خط لوله داخلی ایران موجود است و تنها کافی است که این شبکه به پاکستان و افغانستان متصل شود. اما در وهله دوم به دلیل امنیت بسیار متزلزل، مشکلات مالی و اقتصادی که با آن دست و پنجه نرم میکنند و نیز مصرف پایین گاز توجیه فنی و اقتصادی برای صادرات گاز به این کشورها وجود ندارد. هر چند ممکن است توجیهات سیاسی و امنیتی در جهت وابسته کردن این کشورها به ایران وجود داشته باشد. وی اظهار میکند:« از روز اول با احداث خط لوله صادرات گاز به پاکستان مخالف بودم چراکه با توجه به رابطهیی که هند و پاکستان با یکدیگر دارند، امکان ندارد که پاکستان به هند گاز بدهد. افغانستان نیز چنین وضعیتی دارد.»
وضعیت متفاوت کشورهای حاشیه خلیج فارس
بهروزیفر البته وضعیت همسایگان جنوبی ایران را متفاوت دانسته و معتقد است، احداث خط لوله در کوتاهمدت برای انتقال گاز به کشورهایی مثل کویت و عمان توجیهپذیر است چراکه این کشورها از پایداری اقتصادی و سیاسی برخوردارند. لذا ایران باید گاز خود را به این کشورها صادر کند که هم درآمد ارزی کسب کند هم این کشورها را به ایران وابسته میکند. اگر مشکلاتی بین ایران و عربستان که بر روابط ایران با دیگر کشورهای عربی منطقه سایه افکنده حل و فصل شودف ایران به کشورهای دیگر منطقه نیز میتواند گاز صادر کند.
دیدگاه این کارشناس بر این پایه استوار است که ایران نباید تا زمانی که صنعت الانجی خود را توسعه دهد در امر صادرات صبر و تانی کند چراکه در این صورت این کشورها گاز خود را از منابع دیگر تامین میکنند.
وی ادامه میدهد: «مثال کویت نمونه بارز این مساله است. کشوری که در منطقهیی قرار دارد که 40درصد گاز دنیا در آن واقع است و کشورهای قطر و ایران در نزدیکی آن هستند با توجه به مشکلاتی که کویتیها با ایران و نیز اختلافات مرزی که کشورهای حوزه خلیجفارس با یکدیگر دارند، نتوانستند پروژه خط لوله دلفین که قرار بود از قطر آغاز شود و حتی به عراق برسد را به سرانجام برسانند چراکه این خط لوله در امارات به مشکل برخورد. به همین دلیل کویتیها ترجیح دادند، گاز خود را به صورت الانجی و خارج از منطقه وارد کند بنابراین اگر بازارهای منطقه را برای خود جذب نکنیم از طرق دیگر نیاز آنها تامین میشود. درحال حاضر عمان نیاز به گاز دارد. اگر ایران گاز این کشور را تامین نکند مسقط به سراغ دیگران میرود.»
خام فروشی به مثابه یک شعار
از سوی دیگر عدهیی معتقدند که ایران نباید روندی که در خامفروشی نفت در پیش گرفته در صادرات گاز نیز دنبال کند. اما بهروزیفر جلوگیری از خامفروشی را بیشتر یک شعار میداند و بیان میکند: «بعضی از دوستان اصرار دارند که به جای صادرات گاز برق را صادر کنیم تا بدین ترتیب از خامفروشی جلوگیری کنیم. انتقال برق و صادرات برق در مسافتهای طولانی با افت فشار بسیار زیادی روبهرو میشود و نمیتوان برق را در مسافت 3هزار کیلومتری صادر کرد. از طرف دیگر مارجین یک پتروشیمی و پالایشگاهی که نفت وگاز را تبدیل به فرآورده میکند مگر چقدر است؟ همچنین اکثر کشورها ترجیح میدهند که نفت و گاز خام را وارد کنند و تمایلی به واردات فرآوردهها ندارند.»
وی به محدودیت مصرف گاز با توجه به ممنوعیت سرمایهگذاری در دولت در احداث پتروشیمی و نیز کمبود سرمایه بخش خصوصی و خصولتی ایران برای احداث مجتمعهای جدید اشاره کرده و میگوید:«آیا بخش خصوصی قوی در کشور وجود دارد که 50 میلیارد دلار سرمایهگذاری برای احداث مجتمعهای پتروشیمی انجام دهد و دولت به آن خوراک گازی بدهد. توسعه صنعت پتروشیمی بسیار بد و نامتوازن انجام شده و حلقههای اولیه که بسیار سرمایهبر است اما در عین حال اشتغال بسیار پایینی را ایجاد میکند، توسعه پیدا کرده ولی حلقههای پایینتر که سرمایه پایینتری نیاز دارد و اشتغال و ارزشافزوده بیشتری تولید میکند مورد کمتوجهی قرار گرفتهاند. بنابراین من معتقدم درحال حاضر صادرات گاز به صورت خام از دادن خوراک به این صنعتی که اسم آن را پتروشیمی گذاشتهایم بسیار مقرون بهصرفهتر است. صنعت پتروشیمی ما به شرطی ارزشافزوده تولید میکند که زنجیرههای پایین آن توسعه پیدا کنند وگرنه ارزشافزوده خامفروشی گاز از آن بیشتر است.»
توسعه الانجی در گرو بهبود روابط خارجی
بهروزیفر در پایان تاکید میکند که استفاده بهینه از ذخایر گاز کشور منوط به توسعه صنعت الانجی است و این موضوع به بهبود رابطه سیاسی ایران با دنیا مرتبط است چراکه لایسنسها و تکنولوژیهای اصلی این صنعت در اختیار کشورهای خاص و عمدتا ایالات متحده امریکاست بنابراین توسعه الانجی بدون ارتباط کاری خوب با امریکا امکانپذیر نیست. بنابراین تا زمانی که ثبات سیاسی در کشور برقرار نشود و یک صدای واحد از داخل شنیده نشود و همه به اتفاق به دنبال توسعه صنعت گاز نباشیم، صنعت الانجی توسعه پیدا نخواهد کرد.