منتظر تبعات جدید خشک شدن دریاچه ارومیه باشیم
همواره ارتباط تنگاتنگی میان انسان و طبیعت بوده است. تحقیقات اخیر نشان میدهند که مکانهای طبیعی آبی به بیان دیگر دریاها، رودخانهها، دریاچهها و حتی آبهای به کار رفته در طراحی فضاهای شهری تاثیری شگرف بر سلامت بدنی و ذهنی مردمان اطراف آنها دارند. بهنظر میرسد که رنگ آبی این مکانها میتواند بطور موثری کاهشدهنده میزان استرس افراد باشد. از دیرباز شهرها در کنار منابع آبی احداث شدهاند نه فقط از آن جهت که بقای انسان بدانها وابسته بوده بلکه ارتباط نزدیکی بین دسترسی به منابع آبی و سلامتی وجود دارد. متاسفانه این روند طی دویست سال اخیر بهشدت تغییر یافته و شاهد جدایی انسانها از طبیعت هستیم.
حال شهرها و روستاهایی را در نظر بگیرید که از دیرباز این موقعیت ممتاز را دارا بودهاند تا در جوار بزرگترین دریاچه خاورمیانه و سومین دریاچه بزرگ آب شور دنیا یعنی دریاچه ارومیه واقع شوند. چه اتفاقی برای سلامت روانی مردمی رخ میدهد که زندگی در جوار این دریاچه استثنایی بخشی از فرهنگ و سرنوشت آنها شده است و ناگاه طی یک روند سریع که از حدود بیست سال پیش شروع شده است حدود شصت درصد آب دریاچه ارومیه خشک شود و به ناگاه این دریاچه شروع به محو شدن بنماید.
تحقیقات نشان میدهند که یک چرخه معیوب بین چنین تغییرات زیست محیطی در مقیاس بزرگ و مشکلات روانی مردم آن ناحیه وجود دارد. بحران و کمبود آب و به تبع آن خشکسالی، به گفته روانشناسان و جامعهشناسان، بر اخلاقیات و بروز رفتارهای خشونتآمیز موثر است. این شرایط به دو شکل بر روح و روان مردم اثر میگذارد یکی ایجاد اضطراب و نگرانی نسبت به آینده و وحشت از کمبودها و کاستیها در زندگی پیش رو و دیگری اضطراب و نگرانی و وحشت از فقر و تهی دستی و از دست دادن استعدادهای کشاورزی و باغداری و اجبار به مهاجرت از سرزمین مادری. چنین مهاجرتهای اجباری تبعات جبرانناپذیر خود را نه تنها روی نسل مهاجرتکننده بلکه روی نسلهای بعدی نیز خواهد گذاشت. واضح است که خشکسالی در مناطق شهری و روستایی اثرات متفاوتی بر جا گذاشته و میگذارد و تاثیرات آن بر جوامع روستایی بسیار شدیدتر از جوامع شهری است که آنهم به خاطر تاثیر مستقیم عامل خشکسالی بر منابع درآمد اغلب روستاییان است. کاهش درآمد روستاییان باعث مهاجرت آنها به شهرها به امید اینکه بتوانند به درآمد انتظار خود دست پیدا کنند شده است. علاوه بر موارد ذکر شده در بالا، محققان با سند و مدرک به رابطه بین رخدادهای ناشی از خشک شدن منابع آبی و تغییرات آب و هوایی شدید یک منطقه با درجات بالای رفتارهای تهاجمی پی بردهاند. نتایج به دست آمده از این تحقیقات نشان میدهد که خشکسالی، افزایش دما و تغییرات زیست محیطی مشابه با وضعیتی که تعدادی از دریاچههای در حال محو شدن دنیا با آن درگیرند، با افزایش میزان کشمکش بین افراد و گروهها و میزان بروز بیماریهای روحی مانند اضطراب و افسردگی در ارتباط است. به نظر میرسد که چنین شرایط استرس زایی میتواند میزان آدرنالین بدن را افزایش دهد که خود عاملی در بروز خشم است. از طرف دیگر بیماریهای فیزیکی حاصل از خشک شدن دریاچه از جمله سرطان، بیماریهای پوستی، گوارشی، قلبی-عروقی و سایر بیماریهای مرتبط نیز خود میتوانند همراه با مشکلات روانشناختی باشند. گزارشهایی طی سالهای گذشته و همراه با تسریع روند خشک شدن دریاچه ارومیه، درباره افزایش بیماریهای تنفسی، ریوی، پوستی و سرطان در منطقه آذربایجان و دیگر استانهای همجوار رسیده است که در دست بررسی هستند. افزون بر این ریزگردهای حاصل از خشک شدن بخشهای وسیعی از دریاچه را نمیتوان نادیده گرفت. بطور کلی ریزگردها میتوانند یکی از دلایل افزایش بیماریهای ریوی باشند. همچنین ریزگردهای کریستالی به دلیل وجود نمک میتوانند از طریق دستگاه ریوی و گوارش و به صورت نمک موجود در گرد و غبار جذب آب در بدن شده و باعث بالا رفتن فشار خون شوند. همه موارد ذکر شده در بالا تنها بخش محدودی از تاثیرات منفی و جبرانناپذیر از دست رفتن مکانهای آبی بر سلامت عمومی مردم اطراف این مناطق هستند. بالطبع چنین تاثیراتی در آینده بیشتر روی خود را نشان خواهند داد و نیازمند تحقیقات گسترده برای شناسایی و مقابله با آنها هستند.