به خاطر آرزوهای شخصی بین جوانان اختلاف نیندازیم
گروه تشکلها|
ماجرای تاسیس اتاق جوانان عملا باعث شد که بسیاری از بحثهای مربوط به تشکلهای جوانان مجددا باز شود. در ابتدا قرار بود این تشکل به شکل یک اتاق تاسیس شود اما با انتشار اساسنامه آن مشخص شد تنها قرار است نام اتاق را یدک بکشد و در حقیقت در سطح انجمنهای استانی باقی بماند. انتقاد از این اساسنامه باعث شد که به جای دادن اختیارات بیشتر، نام آن به انجمن جوانان کارآفرین تغییر یابد. استان تهران نیز پیشتاز تاسیس این تشکل شد اما اتفاقاتی که رخ داد باعث بحثها و اختلافات نظر زیادی میان فعالان تشکلی شد. در نهایت شاید به این زودی نباید انتظار به ثمر رسیدن این تشکل را داشت اما لااقل این حسن وجود دارد که بسیاری از بحثها و مشکلات پیش روی این بحث مجددا باز شد. از سالها قبل همزمان با بحث تاسیس اتاق جوانان در خانههای صنعت نیز این موضوع مطرح شد و خانه صنعت، معدن و تجارت جوانان ۱۵ سال قبل تاسیس گشت. به بهانه ماجرای اتاق جوانان یا انجمن جوانان کارآفرین تهران پای صحبت علی صدری، رییس هیات امنای خانه صنعت، معدن و تجارت جوانان ایران نشستیم که خود سالها مدیریت این نهاد را عهدهدار بود.
بحث را از تاریخ تشکلهای جوانان در ایران شروع کنیم. داستان تشکلهای جوانان چه به شکل اتاق و چه به شکل خانه از کی آغاز شد؟
در دهه ۷۰ که خانههای صنعت شکل میگرفت این بحث در خانه صنعت تهران که من هم در کنار بزرگان آنجا حضور داشتم وجود داشت که باید تشکلهایی برای جوانان ایجاد شود که نسل جوانی که وارد عرصه میشود تربیت بشود برای اینکه جایگزین پیشکسوتها شوند. این بحث قبل از این بود که اصولا موضوع اتاق بازرگانی جوانان مطرح شود. در دهه ۸۰ مرحوم اخوان ائتلافهایی را برای انتخابات اتاق بازرگانی شکل داد که بعدا نام آن جریان تحول خواه شد. در آن جلسات من با آقای پدرام سلطانی آشنا شدم و ایشان بحث اتاق جوانان را مطرح میکرد و من هم بحث خانه صنعت جوانان را مطرح میکردم. ما در اوایل دهه ۸۰ خانه صنعت، معدن جوانان را تاسیس کردیم و این نهاد شروع به فعالیت کرد. اما در دوران مختلف و در ایام انتخابات آقای سلطانی بحث انتخابات را مطرح میکرد. الگوی بسیار خوب با ایدهیی بسیار عالی ولی خاطرم هست در آن دوران و در دولت هشتم یک منع قانونی برای تاسیس این تشکل به نام اتاق وجود داشت. زمانی که اتاق بازرگانی قانون خود را از مجلس گرفت دیگر اجازه نمیدادند نهادی با نام اتاق تاسیس شود حتی نام اتاق اصناف، در آن دوران شورا بود. تنها نهاد همنام دیگر اتاقهای مشترک بودند که به عنوان زیرمجموعه اتاق بازرگانی، قانون درباره آنها صراحت داشت. این یک مشکل قانونی بود مضاف بر اینکه ما هم جوانان را جمع کرده بودیم. هر زمان به ایام انتخابات نزدیک میشدیم بحث اتاق جوانان شروع میشد و با برگزاری انتخابات مجددا به فراموشی سپرده میشد.
زمانی که میخواستید خانه صنعت جوانان را تاسیس کنید آیا از سوی افراد مسن و قدیمیها مخالفتی صورت گرفت؟
با این ایده بهشدت مخالفت شد. یک سری مسخره میکردند و عدهیی دیگر قبولمان نداشتند. هنوز هم بعضیها میگویند تفکیک جنسیتی و سنی در تشکلها معنی ندارد در حالی که این الگو در اروپا و کشورهای توسعه یافته بارها امتحان شده و جواب داده است. ما هم عقبنشینی نکردیم و با حمایت افرادی همچون دکتر غنیمی فرد، مرحوم کشمیری، آقای هندویی و آقای خالقی حمایت کردند تا این کار انجام شود. به دلیل نوپا بودن آزمون و خطاهایی نیز رخ داد. برای مثال در اصفهان خانه جوانان آن عملکردی که انتظار داشتیم را نداشت. بحث اصلی ما این بود که افرادی به این تشکل بیایند که نه کارمند دولت باشند و نه کار سیاسی بکنند بلکه افراد جوانان در این تشکل برای جایگزینی افراد مسن تربیت شوند. در انتخابات دوره قبل اتاق بازرگانی از همین تشکل چند نفر در هیات نمایندگان حضور داشتند و حتی رییس کمیسیونهای اتاق بازرگانی ایران شدند مانند غلامحسین جمیلی و یلدا راهدار. خیلی از افراد مطرح اتاق از هیاتمدیرههای ما کار تشکلی را شروع کردند.
این دوره کمیسیون جوانان در اتاق بازرگانی ایران شکل گرفت. در اصفهان هم شورای جوانان عملکرد مناسبی داشت. چه شد که مجددا بحث اتاق جوانان مطرح گشت؟
این یکی از وعدههای انتخاباتی و شعارهای انتخاباتی آقای پدرام سلطانی است و کار بسیار خوبی است که وقتی فردی وعدهیی میدهد به آن عمل کند. چند ماه پیش در صفحه ایشان در فضای مجازی دیدم که نوشتند که بالاخره قرار است این مهم تحقق پیدا کند. ما هم خوشحال شدیم و من شخصا به ایشان تبریک گفتم. اما یک چیز را نباید فراموش کنیم. آنچه من دوست دارم و در گذشته جزو آرزوهای من بوده است نباید الزاما زمانی که توانستم و به دلیل کرسی که در اختیار دارم توانایی آن را دارم عملیاتی کنم بلکه باید ببینم آیا با شرایط امروز وفق دارد یا خیر. تاسیس اتاق جوانان جزو آرزوهای ایام جوانی آقای سلطانی بود، همه هم حمایت کردند حتی ما به عنوان تشکلی که ۱۵ سال در این خصوص فعالیت کردیم مخالفتی نداشتیم و گفتیم کمک میکنیم و تجربیات و اعضایمان را در اختیار آنها میگذاریم اما به جای تاسیس اتاق بحث تشکیل انجمن مطرح شد. هیچ ایرادی ندارد که یک نفر در دوران میانسالی به دنبال آرزوهای جوانیاش باشد اما نباید به خاطر تاسیس یک نهاد جدید بین جوانان اختلاف و تفرقه ایجاد کرد. یک بحث اساسی در این خصوص وجود دارد و آن ماده ۵ قانون بهبود مستمر محیط کسب و کار است. بر اساس این ماده وظیفه اتاق ساماندهی تشکلهای اقتصادی است. خانه جوانان مدتهاست که فعالیت میکند و تجربیات ارزشمندی دارد. با این ماده ما میتوانیم عضو اتاق بازرگانی باشیم. این مساله که به جای عضویت خانه نهاد موازی جدیدی تاسیس کنند خلاف ماده ۵ قانون بهبود مستمر است در حالی که خود اتاق وظیفه اجرای همین قانون را برعهده دارد.
این بحث را بسیاری داشتند که نام این تشکل اتاق جوانان گذاشته شده است اما ماهیت آن در حد یک تشکل استانی دیده شد و حتی نه یک تشکل ملی. آیا این مدل میتوانست جوابگو باشد؟
اگر قرار بود اینقدر سطح اتاق جوانان را پایین بیاوریم بهتر بود همان کمیسیون جوانان یا شورای جوانان که در اصفهان ۳ سال تجربه کسب کرده است در استانهای دیگر اجرایی میشد. وقتی میخواهیم تشکل جدید ایجاد کنیم باید اختیاراتی فراتر از قبلیها داشته باشد نه اینکه زیرنظر اتاقهای استانی باشد.
شما با تغییر نام از اتاق به انجمن موافق بودید یا مخالف؟
من وقتی شنیدم جا خوردم. اعتقادم این بود که ابعاد کار کوچک شد. اگر قرار بود انجمن باشد که همان ۱۵ سال قبل از طریق وزارت کار یا ماده ۱۰ احزاب در وزارت کشور به ثبت میرسید و تا امروز چندین سال تجربه کسب کرده بودند.
اگر دیدگاه شما این است پس چرا اعضای هیاتمدیره خانه صنعت جوانان تهران به عنوان هیات موسس فورا تقاضای تاسیس این انجمن را به اتاق تهران دادند؟
در کشور ما متاسفانه وقتی چیزی داریم قدرش را نمیدانیم و وقتی نهاد جدیدی قرار است شکل گیرد برای آن ولع داریم. زمانی که این اتفاق رخ داد من اطلاع نداشتم. چند ماه قبل حرف این موضوع که چنین تشکلی قرار است شکل گیرد مطرح شد و من گفته بودم همه آزاد به هر کاری هستند به جز اینکه وارد مباحث سیاسی شوند. این حق قانونی آنها بود که ثبت نام کنند و شاید این حس را داشتهاند که یک انجمن جوانانی که در اتاق در حال شکلگیری است با توجه به ارتباطات درونی اتاق و منابع مالی در اختیار اتاق بازرگانی امکانات بیشتر است. اما من تحلیلی روی این موضوع دارم، ما قرار بود اتاق جوانان داشته باشیم که به انجمن جوانان کارآفرین قناعت کردیم. اما کلمه کارآفرین بار معنای خاص خود را دارد. من میدانم در همین تشکل ما که افرادی که عضو هستند بسیاری کارفرما هم نیستند چه برسد به کارآفرین و بسیاری هنوز از پدر خود حقوق میگیرند. این افراد چطور میخواهند هیات موسس یا هیاتمدیره انجمن جوانان کارآفرین شوند. کارآفرین کسی است که کار جدیدی را خلق کند. اگر قبلا یک کارخانهیی وجود داشت و فردی مدیریت آن را عهدهدار میشود دیگر کارآفرین نیست بلکه کارفرما است. بسیاری از کسانی که تقاضای حضور در هیاتمدیره را داشتند حتی کارفرما هم نبودند و اسم آنها را کارآفرین گذاشتیم. باید یک معیاری باشد که افراد را مشخص کند. نداشتن متر و معیار مشکلات زیادی ایجاد خواهد کرد. وقتی چنین تشکلی میخواهد شکل گیرد باید هیات موسس هر کدام یک کسب و کار جدید خلق کرده باشند و هیاتمدیره نیز چنین شرایطی داشته باشند.
این مشکل در تشکلهای غیر جوانان نیز وجود دارد. چرا در تشکلهای ایرانی افرادی که حقوق بگیر دولت هستند و حتی امروز کنار رفته و در دولت بازنشسته شدهاند از سوی بخش خصوصی رای میآورند تا نمایندگی آنها را داشته باشد؟
متاسفانه این یک مریضی جمعی تشکلهای ما است. وقتی مدیری آن سوی میز است و بازنشسته میشود به اسم اینکه کهنه کار است و ارتباطات خوبی دارد وی را استخدام میکنیم و به وی شغل میدهیم در حالی که یک سمت بخش خصوصی را اشغال کردهایم. این افراد باید مشاور بخش خصوصی باشند نه مدیر. حتی در شرکتها هم همین است. در همین انجمن جوانان کارآفرینی یکی از هیات موسس خودش حقوق بگیر دولت است و با کارت عضویت در هیات موسس حضور دارد. اتفاقا قرار است این افراد از منافع بخش خصوصی دفاع کنند. هر کارمند دولت میتواند کارت عضویت بگیرد و در لیست برود و به عنوان نماینده بخش خصوصی در هیات نمایندگان حضور دارد.
آیا این مشکل نباید از قسمت جوان جامعه اقتصادی یعنی همین تشکل جوانان حل شود؟
دقیقا همین طور است. چون من یک خواستهیی داشتهام و دلم چیزی خواسته که به آن نرسیدهام میآیم یک تشکل به اسم دیگری راه میاندازم بدون آنکه نگاه کنیم چه کسی از طریق آن بر بخش خصوصی سوار میشود.
شما برای حل این مشکل در خانه صنعت جوانان چه کرده اید؟
ما همه رزومهها را بررسی میکنیم و درباره افراد تحقیق کردهایم. ما صد درصد موفق نبودیم ولی تلاشمان را کردهایم.
یعنی همه اعضای هیاتمدیره خودتان را تایید میکنید؟
شاید فردی بوده که با یک مقام دولتی نسب فامیلی داشته است ولی تا جایی که توانستهایم اصلاح کردهایم.
اگر متوجه شوید اشتباهی صورت گرفته است آیا اصلاحش میکنید؟
اصولا وظیفه هیات امنا همین است و در این هیات امنا یک نفر هم وابستگی سیاسی ندارد، هیچ یک کارمند دولت نیستند و هیچ کس غیرکارفرما بین ما نیست. هیاتمدیره خانه جوانان ایران نیز همین شرایط را دارند. تنها کسی که در هیات امنا و هیاتمدیره خانه صنعت جوانان ایران پست دولتی دارد من هستم که به عنوان نماینده بخش خصوصی در شرکت شهرکهای صنعتی استان تهران هیاتمدیره غیرموظف محسوب میشوم. ممکن است در استانها مشکلی باشد که اگر ببینیم قطعا با نرمش و آرامش با آن برخورد میکنیم که چنین موضوعی در حد رییس و نایبرییس لااقل نباشد. اگر کسی در دولت است و علاقه به کار کارشناسی دارد به جای کارمند بخش خصوصی شدن مشاور ما میتواند باشد.
در یک سال گذشته تغییر و تحولات زیادی را در خانه صنعت جوانان ایران و تهران دیدهایم. برنامه جدید این تشکل چیست؟
چند طرح مهم دارد. بحث اول سرباز صنعت است که امسال به عنوان سرباز اقتصاد مقاومتی مطرح است و اکنون به مذاکرات نهایی رسیده است که سهمیه فارغالتحصیلان که دو سال قرار است به سربازی بروند به کمک بخش خصوصی بیایند. چنین کاری احتمال ماندن این افراد در بخش خصوصی را بیشتر میکند و آموزش ضمن خدمت داشته باشند. اتفاقا این افراد هزینه تولید را پایین میآورند. از برنامههای دیگر موضوع بحث شکلگیری شورای عالی صنعت است که قرار است دبیرخانه آن در مجلس باشد. این شورا در قانون دیده شده است و باید با حضور دولت، مجلس، قوه قضاییه و ۹ تشکل بخش خصوصی باشد. تشکلهایی مانند اتاق ایران، خانه ایران، خانه جوانان ایران، خانه معدن، نظام مهندسی معدن، انجمن مدیران صنعتی، کنفدراسیون صنعت، اتاق اصناف در این تشکلها هستند.
ما به دنبال نشست تخصصی با حضور وزیر صنعت، معدن و تجارت، کمیسیون صنعت مجلس شورای اسلامی، دانشگاهیان، ۳ تشکل معدنی، تشکلهای جوانان، ۳ تشکل تجاری و صنعتی، حداقل ۲۰۰ نفر از تولیدکنندگان جوان در آذر نشست گفتمان کارشناسی داشته باشیم که راهکارهای برای مشکلات فعلی ارائه شود. بر حسب دستور آیتالله حاج حسن خمینی یک طرح پژوهشی سال قبل به ما ابلاغ شد که کارهای مطالعاتی آن انجام شده است و در جلسه با وزیر ارائه خواهد شد که دلایل عقبماندگی ما در کسب و کار را نشان میدهد.
با این همه کار چرا این کارها را در قالب همکاری مشترک با اتاق صورت نمیگیرد؟ در حقیقت چرا همین تشکل به عنوان عضو اتاق بازرگانی به فعالیت نمیپردازد که همین کارها از طریق اتاق بازرگانی شکل گیرد. به جای شکل دادن تشکل جدید نمیتوان خانه جوانان را عضو اتاق کرد؟
ما از این کار استقبال میکنیم. پیشنهاد خود من همین است. اگر اتاق ایران بپذیرد ما آمادگی داریم. اما متاسفانه حتی رییس اتاق ایران به جوانان وقت نمیدهد و در برنامههای ما حضور پیدا نمیکند. دسترسی به ایشان سخت است هرچند در جلسات خارج از اتاق مانند مجلس همدیگر را زیاد میبینیم اما وقت تخصصی برای نسل جوان نمیگذارند. ما حاضریم این پتانسیلها را در اختیار اتاق بازرگانی ایران قرار دهیم.