لزوم گازرسانی به سرمای تهران-اسلامآباد
گروه انرژی| نادی صبوری|
بسیاری از ما بهطور روزانه از خیابان محمدعلی جناح که خیابانی مهم در غرب تهران است گذر کردهایم، اما عدهیی شاید اطلاعی نداشته باشند که محمدعلی جناح رهبر استقلال کشوری بوده که رابطهاش با ایران این روزها به گرمی روزهایی که او برای استقلال مبارزه میکرد، نیست. ایران نخستین کشوری بود که استقلال پاکستان همسایه جنوب شرقی خود را به رسمیت شناخت. امروز اما این دو همسایه به دلایل مختلفی که جاوید حسین سفیر سابق پاکستان در ایران، ریشه اصلی آنها را در دهه 90 میلادی و اتخاذ سیاستهای متفاوت دو کشور در قبال افغانستان میداند، رابطهیی نهچندان گرم دارند. یکی از قربانیان این سردی پروژه خط لوله انتقال گاز ایران به پاکستان است که با اضافه شدن عاملی دیگر به نام فشار ایالاتمتحده بر پاکستان، تاکنون نتوانسته در آن سوی مرزهای ایران رنگ و بوی عملیاتی شدن به خود بگیرد. اما جاوید حسین سفیر سابق پاکستان در ایران که در دوران سفارتش محمد خاتمی رییسجمهور ایران نیز به اسلامآباد سفر کرده و گامهایی در راستای نزدیک شدن دو کشور به یکدیگر برداشته شد، در مقالهیی مهم که در وبسایت
«د نیشن» منتشر شده است، اعتقاد دارد باتوجه به سفر اخیر «رییس ستاد ارتش پاکستان» به ایران، باید منتظر نشانههای بهبود در پروژه خط لوله انتقال گاز ایران به پاکستان بود. بیژن زنگنه وزیر نفت ایران طی چند ماهه اخیر دو بار اقدام به نامهنگاری با مسوولان پاکستانی درخصوص لزوم برداشتن گام در احداث این خط لوله در پاکستان کرده است. او در آخرین اظهارنظر خود درباره این خط لوله به روزنامه تعادل گفت که از نظرش در صورت ورود عنصر سومی که در واقع ضمانتبخش این طرح باشد، انتقال گاز ایران به پاکستان درنهایت عملیاتی میشود. این عنصر سوم نیز با تقریب خوبی روسیه خواهد بود. جاوید حسین نیز در مقاله خود با اشاره به فواید بسیار زیاد این خط لوله برای هر دوطرف بهویژه پاکستان نوشته است که «بیگانگی» دو کشور از یکدیگر، سبب شده است که چنین طرح سودمندی تا این اندازه بلاتکلیف باقی بماند. جاوید حسین که از دیپلماتهای باسابقه و روشنفکر پاکستان محسوب میشود این مقاله را بهدنبال سفر آبان ماه قمر جاوید باجوا رییس ستاد ارتش پاکستان به ایران که از نظر او اهمیت زیادی داشته و میتواند گره از بسیاری مسائل مبهم باز کند، نگاشته است. یکی از این گرهها از نظر او خط لوله انتقال گاز است. ایران تاکنون هزینههای گزافی برای احداث خط لوله انتقال گاز از عسلویه به ایرانشهر به طول
902 کیلومتر و از ایرانشهر به مرز ایران پاکستان به طول 270 کیلومتر کرده است اما در مقابل پاکستان هیچ پیشرفتی در احداث خط لوله 785کیلومتری که قرار است گاز ایران را از مرز راهی مرکز پاکستان کند به ثبت نرسانده است. سفیر سابق پاکستان در ایران معتقد است باتوجه به اراده دیده شده در رهبران
دو کشور برای بهتر شدن روابط از یکسو و طرح دالان اقتصادی چین-پاکستان از سوی دیگر، باید به سرنوشت خط لوله انتقال گاز تهران-اسلامآباد بیشتر امیدوار بود. مشروح مقاله جاوید حسین را در ادامه میخوانید.
سفر اخیر ژنرال «قمر جاوید باجوا» به ایران، نشانهیی از تغییری مثبت در روابط ایران و پاکستان است. این نخستین سفر رییس ستاد ارتش پاکستان به ایران در 2دهه اخیر محسوب میشود. سفر سال 1999 و 2000 پرویز مشرف نیز در آن بازه زمانی بیشتر از جنبه رییسجمهور بودن او اهمیت داشت تا رییسی ستاد ارتش. سفر اخیر برای شرکت در اجلاس اکو حتی سفری دوجانبه نبود. سفر ژنرال باجوا در اتمسفری رخ داده که رهبران و سیاستگذاران دوطرف تشخیص دادهاند که امنیت و رفاه اقتصادی آنها با یکدیگر گره خورده است.
سیر تکاملی فضای امنیتی جهان و منطقه نیز
دو کشور را بیشتر به سمت یکدیگر سوق داده است. این موضوع که اتفاقهای دهه 1990 میلادی که موجب اتخاذ مواضعی متفاوت از سوی ایران و پاکستان در قبال افغانستان شد، شکستی در روابط ایران و پاکستان محسوب میشود و غیرقابل انکار است. آنها عملا جنگی نیابتی را در افغانستان دنبال کردند که طی آن ایران حامی اتحاد شمال بود و پاکستان از طالبان حمایت کرد.
فضای بیاعتمادی که از تضارب سیاستهای این دو کشور در افغانستان ایجاد شده بود دوستی و همکاری ایران و پاکستان در دیگر زمینهها را نیز تضعیف کرد. اقلیم بیاعتمادی و همکاریهای محدود با وجود تلاشهایی که در جهت نزدیکی این دو کشور در سالهای اخیر صورت گرفت همچنان بدون تغییر پابرجا مانده است. دوبرگردان پاکستان در حمایت از طالبان که بهدنبال فشار امریکا بعد از حادثه 11 سپتامبر رقم خورد، زمینه غلبه تهران و اسلامآباد به فضای بیاطمینانی قبل و تعریف نقطهیی جدید در روابط خویش را فراهم کرد. با وجود این جزیره بیاعتمادی بسیار وسیع است و فشار بسیار زیاد امریکا به پاکستان، اجازه منتفع شدن کامل آنها از این موقعیت را نمیدهد.
تاریخچه پروژه خط لوله گاز ایران-پاکستان برای شفافسازی این مساله کافی است. پاکستان با کمبود عرضه داخلی گاز طبیعی مواجه است در حالی که ایران به عنوان دومین دارنده منابع گازی در دنیا و بهدنبال بازار برای فروش آن، میتواند تمام نیازهای رو به رشد گازی پاکستان را پاسخگو باشد. بنابراین، این پروژه، یکی از بهترین انواع در زمینه نفع دوجانبه بهویژه برای پاکستان است که از طریق پیادهسازی آن، دسترسی ارزان و امنی به منابع گازی خواهد داشت.
اما تحریمهای امریکا علیه ایران و فشارهایش بر پاکستان، تهران و اسلامآباد را از تکمیل این پروژه و عملیاتی کردن آن باز داشته است. در حالی که ایران این خط لوله را تقریبا تا نزدیکی مرز خود با پاکستان احداث کرده است، پاکستان در آزمون عمل کردن به تعهدات خود در این پروژه شکست خورده است.
درنتیجه پروژهیی که میتوانست در کنار تامین نیازهای گازی ما به نقطهیی مهم و تعیینکننده در روابطه دو کشور تبدیل شود، رویایی واقعینشده باقی مانده است. خوشبختانه اجرایی شدن دالان اقتصادی چین-پاکستان مسیر را برای تکمیل خط لوله گاز ایران-پاکستان باز خواهد کرد. در آیندهیی نزدیک پاکستان میتواند با کار گذاشتن خط لوله، کارخانهLNG پیشنهادی در بندر گوادر را به شبکه اصلی گازرسانی کشور بهعنوان بخشی از پروژه دالان اقتصادی چین-پاکستان متصل کند. بعدها در موقعیتی مناسبتر، این خط لوله میتواند به سرعت امتداد یافته و به خط لولهیی که از ایران وارد پاکستان میشود، متصل شود.
این تنها یک مثال از هزینههای سنگینی است که پاکستان باتوجه به تقاضاهای غیرمنطقی ایالاتمتحده پرداخته و میپردازد. همکاریهای امنیتی میان ایران و پاکستان حتی بیش از این نیز از واگرایی استراتژیک دو کشور آسیب دیده است. پاکستان با وجود برخی مشکلات همچنان و حتی در دوران پس از جنگ سرد با وجود خصومت میان تهران و واشنگتن، در برخی اهداف محدود، متحد ایالاتمتحده باقی مانده است. این عامل همکاریهای دفاعی ایران و پاکستان را که اوج آن به قبل از انقلاب اسلامی و زمانی که تهران و اسلامآباد هر دو بخشی از بلوک غرب به حساب آمده و توسط امریکا رهبری میشدند را به حالت تعلیق درآورده است. به اضافه این وضعیت به تروریسم و جنایت اجازه فعالیت در طول مرز ایران و پاکستان را داده است. ایران در زمانهای مختلف از فعالیت گروه تروریستی جیشالعدل که ادعا میشود در بلوچستان پاکستان استقرار دارد، شکایت کرده است. گزارشهایی مبنی بر کمک نهادهای رسمی و غیررسمی منطقه به این گروه تروریستی وجود دارد. هند به خوبی از اهمیت دوستی ایران و پاکستان و فواید اقتصادی و امنیتی آن آگاه است. دهلینو باتوجه به طرحهای ضدپاکستانی خود، بیشترین نفع سیاسی، اقتصادی و امنیتی را باتوجه به بیگانگی این دو کشور و از طریق قدرتمند کردن ارتباط خود با تهران و ایجاد سوءتفاهم در رابطه میان تهران و اسلامآباد برده است.
هندوستان موفقیتهای قابلتوجهی را در راه آسیبزدن به پاکستان و به رابطه پاکستان-ایران در این زمینه کسب کرده است. دستگیری یک افسر هندی به اتهام سرمایهگذاری در تروریسم در پاکستان در حالی که در تهران مستقر است تنها یک نمونه از چگونگی سوءاستفاده دهلی از خلأ ایجاد شده میان تهران و اسلامآباد است. سفر ژنرال قمر جاوید باجوا به تهران نشان میدهد که اسلامآباد نسبت به آسیبها و مخاطرات ادامه یافتن دوری از تهران برای امنیت و اقتصاد پاکستان آگاهی یافته است. ایران و پاکستان هر دو نیاز به تشخیص این امر دارند که منافع آنها در گرو نزدیک شدن در عرصههای اقتصادی، امنیتی، دفاعی و فرهنگی است. این دلگرمکننده است که در نتیجه دیدار قمر جاوید باجوا با رهبران سیاسی و نظامی ایران، دوطرف توافقهایی را در زمینه مبارزه با تروریسم و فعالیتهای بینالمللی جنایتکارانه امضا کردهاند. همچنین مذاکره و گفتوگوی رهبران ایران و پاکستان در زمینههای دیگری همچون افغانستان براساس درکی مشترک نیز امکانپذیر خواهد بود. آشتی ملی با حضور تمام احزاب سیاسی افغانستان، خروج نیروهای خارجی و عدم دخالت در امور داخلی افغانستان باید اصول راهنمای ثبات و صلح در آن کشور باشد.