دولتی کردن شهرداریها، مصادره حقوق عمومی
سعید ساداتنیا
کارشناس شهری
مهمترین ویژگی شهرداریها مردمنهاد بودن آنهاست و بارها این جمله را شنیدهایم که از شهرداریها با عنوان دولتهای محلی یاد میکنند. چنانچه بخواهیم این حکومت محلی را به حکومت ملی سنجاق کنیم آن وقت شاهد تداخل رفتار و عملکردها خواهیم بود که در نهایت به ضرر شهروندان تمام خواهد شد. یک دوره طولانی موضوع شوراها را مسکون نگه داشتند تا اینکه بالاخره در دولت خاتمی شوراها آغاز به کار کردند. آن زمان مشکل اصلی این بود که شهرداریها نیز دولتی بود و زیرمجموعهیی از دولت محسوب میشدند، بنابراین خاطره خوشی از آن دوره مدیریت شهری نداریم. بنابراین بحث در خصوص تشکیل وزارتخانه شهرداریها از اساس اشتباه است. حقیقت این است که دولتی کردن دوباره شهرداریها یک تناقض بوده و مصادره حقوق عمومی به شمار میرود.
البته این یک امر طبیعی است که دولتها باید هزینه شهرهایی مانند تهران که در مقیاس ملی فعالیت میکنند را متقبل شوند. تهران اکنون بخش بزرگی از بار دولت را بر دوش میکشد و مردم تهران هزینه وظایف فراتر از شهر خود را میپردازند. بنابراین دولت باید ما به ازای این هزینه را به شهر و مردم برگرداند. اما این منطقی نیست که به دلیل عدم پرداخت هزینه شهر توسط دولت اقدام به تشکیل وزارتخانهیی کرده و از این طریق بخواهیم منافع شهرداری را پیگیری کنیم. همانطور که مستحضرید دولت برای بسیاری از نهادها موظف به پرداخت هزینه است و نمیتوان هر جا که دولت از وظیفه خود به هر دلیل سر باز زد، پیشنهاد تشکیل ساختاری جدید برای احقاق حق در آن زمینه را مطرح شود.
دولت باید به نسبتی که از شهرها خدمات دریافت میکند هزینه آن را بپردازد. برای مثال شهری که از آن نفت استخراج میشود برای دولت درآمدزایی میکند و دولت هم باید هزینههای آن را بپردازد.
در سالهای اخیر شاهد بودیم، دولت برای اینکه هزینههای شهر تهران را پرداخت نکند، طرح تغییر پایتخت را پیش کشید که این موضوع از پایه اشتباه است. زیرا انتظار میرود تا هزینه جابهجایی پایتخت در این شهر و در جهت حل مشکلاتی که به جهت پایتخت شدن بر شهر تهران تحمیل شده است، صرف شود.
حل مشکلات مالی شهرداری نیازمند این است که دولت وارد یک رابطه منطقی با شهرداریها شود و جایگاه شهرداریها را به عنوان دولت محلی به رسمیت بشناسد و تصمیمهای محلی را به دولتهای محلی واگذار کند تا دولتهای کوچک محلی بر اساس اسناد فرادست بتوانند تصمیمهای مناسب محلی و منطقهیی بگیرند.
البته راههای زیادی برای تامین منابع مالی شهرداریها وجود دارد اما آنچه تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است، استفاده از سرمایههای خارجی است. با توجه به اینکه اداره شهرهای بزرگ نیازمند منابع مالی قابل توجهی است و تامین این منابع از داخل تقریبا غیرممکن است باید نگاهی به سرمایههای خارج از کشور داشت. شهرداریها باید با همکاری قوای مجریه و مقننه نسبت به تصویب قوانین تسهیلکننده جذب سرمایههای خارجی اقدام کنند.
باید طرحهای شهری همراه با منافع و فواید آنها برای عموم تشریح و نحوه سرمایهگذاری و بازگشت مطمئن سرمایه همراه با سود مورد انتظار بهصورت شفاف بیان شود. در این راه میتوان از مشاوران و خبرگان شهری داخل و خارج از کشور کمک گرفت. باید از تجربه دیگر کشورها با شرایط مشابه استفاده کرد. باید افق دید مسوولان شهری اعم از اعضای شوراهای اسلامی شهرها و مدیران شهرداری فرامنطقهیی شود. با توجه به رشد و انتشار سریع اطلاعات و ارتباطات، شهرهای بزرگ درحالگذار از کلانشهر و تبدیل به جهان شهر هستند و شایسته است که مدیران آن هم همسو با تحولات عمل کنند و نگاهی به بازارهای مالی بینالمللی داشته باشند.
اما یکی دیگر از تبعات منفی تشکیل وزارتخانه شهرداریها، از دست رفتن استقلال اندک کنونی این نهاد عمومی است. شهرداری تهران در دو دوره گذشته به دلیل روابط نزدیکی که احمدینژاد و قالیباف با سیستمهای نظامی داشتند شکل حاکمیتی به خود گرفت و این امر صدمات زیادی بر شهر و شهروندان وارد کرد. برای مثال، پادگان 06 که اکنون به معضلی برای شهرداری تبدیل شده، بخش زیادی از آن در زمان قالیباف بدون در نظر گرفتن سهم شهرداری بارگذاری شد که این نتیجه حاکمیتی شدن مدیریت شهری بود.
استقلال شهرداری زمانی تامین میشود که تحت عناصر نفوذ و قدرت نباشد در حالی که در دو دهه گذشته اینگونه نبوده است و اکثر پروژههای بزرگ شهری به نهادهای قدرت واگذار و در پی آن شهرداری تبدیل به یک نهاد با بدهکاریهای بسیار شد. طلبکاران شهرداری نیز از این فرصت استفاده کرده و تراکمهای سیار بسیاری اخذ کرده و حتی در پادگانها اقدام به ساخت و ساز کردند. این در حالی است که بر اساس قانون پادگانها جزو حقوق عمومی شهرند. در یک بازه زمانی پادگانها در اختیار شهرداریها گذاشته شدند اما این به معنای مالکیت شهرداری نیست و شهرداری نباید اقدام به فروش زمینهای پادگان میکرد. این اتفاقات به معنای این است که تاکنون شهرداریها زیر نفوذ عناصر قدرت فرادستی بودهاند. عدم استقلال شهرداری تهران از معضلات بزرگ شورای شهر و شهرداری وقت است که باید برای آن چارهیی بیاندیشند تا بتوانند استقلال از دست رفته شهرداری را به آن بازگردانند. مساله اصلی این است که ابهاماتی در حقوق عمومی ما وجود که باید حتما برطرف شود.
همانطور که عنوان شد، شهرها باید توسط دولتهای محلی مستقل اداره شوند و باید دانست که شهرها را نمیتوان با اعمال نفوذ قدرتهای فرادستی اداره کرد زیرا در نتیجه آن حقوق شهروندی از بین میرود و در دراز مدت دیگر آثار منفی آن نمایان خواهد شد. البته شهرداران نیز باید به منافع ملی، اخلاق عمومی و حاکمیت ملی وفادار باشند اما در تصمیمگیریهای شهری به شکل مستقل عمل کنند.