عقبنشینی مجاهدین جنگل از فومن
هجدهم فروردین 1298، نیروهای نهضت جنگل در پی حمله قزاقان به جنگلهای فومن، عقبنشینی کردند که تعدادی از آنها تسلیم و برخی نیز اعدام شدند. اما این پایان نهضت جنگل نبود. یک سال بعد، در آستانه کودتای رضاخان، شرایط سیاسی ایران بهشدت علیه میرزا کوچکخان جنگلی بود. روسها او را تنها گذاشته بودند و صرفا به منافع خود در ایران میاندیشیدند. آنها بهویژه تلاش داشتند تا روابط صمیمانهیی را با سردار سپه که با قدرت اسلحه و سرکوب ناراضیها توانسته بود ثبات نیمبندی را در کشور به وجود آورد، برقرار کنند. آنها مصلحت خود را در آزاد گذاشتن دست رضاخان برای سرکوب نهضت جنگل که بهویژه اعتقادی هم به هویت اسلامی آن نداشتند، میدانستند. حتی حضور رضاخان در خودرو کنسول شوروی در رشت، زمانی که برای سرکوب جنگل به آن شهر رفته بود، نشان از همپیمانی روسها با سردار سپه در این تصمیم داشت. علاوه بر این، رضاخان در آن زمان در کمیته «ایرانی- انگلیسی» به نام «کمیته زرگنده» به همراه سیدضیاءالدین طباطبایی در حال تدارک کودتای سوم اسفند خود بود.
به همین دلیل، اقدام رضاخان به نوعی اجرای مصوبه کمیته مذکور نیز بود. کمیته زرگنده در حقیت دو کارکرد اساسی داشت؛ یکی سرکوب نهضت جنگل و دیگر استقرار دیکتاتوری رضاخان. پروژه سرکوب نهضت میرزا کوچکخان جنگلی، محصول اراده مشترک شوروی، کمونیستهای داخلی، دولت انگلستان و استبداد رضاخانی بود. در چنین شرایطی، سران نهضت جنگل چند راه بیشتر نداشتند؛ یا باید تسلیم میشدند و اسلحه را زمین میگذاشتند یا به روسیه پناه میبردند یا اینکه ننگ تسلیم و پناه بردن به بیگانه و اجنبی را نمیپذیرفتند و تا آخرین قطره خون به مبارزه ادامه میدادند. چنانکه گفتیم احسانالله خان ترجیح داد به اربابان خود که به او خیانت نیز کرده بودند، بپیوندد. خالوقربان نیز با قید تضمین از طرف سردار سپه، با همه افراد خود تسلیم قوای دولتی شد و جان خود را نجات داد. در این میان فقط میرزا کوچکخان بود که نه حاضر به ترک ایران شد و نه ننگ تسلیم به قوای دولتی را پذیرفت و سرانجام نیز به مبارزه ادامه داد تا در 11 آذر 1300 به شهادت رسید.