سراب ناتوی اقتصادی
مجید اعزازی
دبیر گروه مسکن و شهرسازی
1- «چگونه برنده شوید!» عنوان یکی از کتابهایی است که دونالد ترامپ نوشته است. کتابی که در زمره کتابهای انگیزشی تعریف میشود و در عین حال از نظر کیفیت و سطح محتوا در انتهای لیست این نوع کتابها دستهبندی میشود. ترامپ در سراسر این کتاب از «مثبتاندیشی»، «پشتکار» و «ریتم سریع در انجام امور و اتخاذ تصمیمها» به عنوان فرمول برنده شدن و موفقیت یاد میکند. اگر چه این فرمول میتواند در راهاندازی و مدیریت یک بنگاه اقتصادی راهگشا باشد، اما بیگمان در فضای بینالملل که عرصه دیپلماسی و گامهای محاسبه شده و دقیق است، استفاده از چنین فرمولی پیامدهای منفی پیدا و پنهان متعددی برای دولت و ملت آمریکا خواهد داشت. در عین حال به نظر میرسد، ترامپ به عنوان کسی که این فرمول را از نویسندگان پیشین کتابهای انگیزشی به عاریه گرفته در اجرای برخی اجزای این فرمول نیز «دقیق» عمل نمیکند. بهطور مثال در بسیاری از موارد از مرزهای مثبتاندیشی عبور و به وادی «توهم» ورود کرده است.
2- دولت ترامپ تنها به فاصله 22روز پس از خروج از «برجام» در دومین شوک به اروپاییها طی یک ماهه اخیر از روز پنجشنبه بهطور رسمی معافیت همپیمانان امریکا در قاره سبز را از پرداخت تعرفه واردات فولاد و آلومینیوم ملغی کرد. مسالهیی که نه تنها ایده «ناتوی اقتصادی» را به محاق برد که عملا نخستین گلوله جنگ تجاری میان دو سوی آتلانتیک را شلیک کرد. باراک اوباما رییسجمهور پیشین امریکا در سخنرانی سالانه خود در فوریه 2013، پس از دو دهه وقفه از آغاز مذاکرات میان امریکا و اروپا درباره «پیمان تجاری و سرمایهگذاری فرا آتلانتیک» خبر داد. مذاکراتی که با هدف تضعیف اقتصاد چین، قرار بود تجارت آزاد میان دو سوی اقیانوس اطلس را تسهیل کند. رویای اتحاد اقتصادی اروپا و امریکا به معنی تجمیع 50درصد تولید ناخالص داخلی جهان، تقویت بزرگترین نیروی نظامی جهان در قالب ناتو و خلق ظرفیت دیپلماتیک مستحکم در جهان بود. اگر چه هدفگذاری اولیه مذاکرهکنندگان اروپایی و امریکایی، دستیابی به نتیجهیی مطلوب تا پایان سال 2014 بود اما این فرآیند تقریبا محرمانه تا آغاز سال 2016، زمانی که ترامپ وارد کاخ سفید شد، به طول انجامید. در اواسط سال 2017 نیز نمایندگان دو طرف ابراز تمایل کردند که مذاکرات ادامه داشته باشد. اما در پی لغو معافیت گمرکی اروپاییها (همچنین کانادا و مکزیک) آشکارا تمام امیدها برای دستیابی به نتیجه مطلوب به سراب تبدیل شد.
3- شوک تازه، ناگهانی و سریع ترامپ اما صرفا اقتصادی نیست و به لغو معافیت گمرکی اروپاییها نیز محدود نمیشود. به گفته وزیر خزانهداری امریکا، ترامپ میزان پرداخت هر کشور به ناتو را در اعمال تعرفه لحاظ خواهد کرد به عبارت دیگر هر قدر پرداخت کشورها به ناتو بیشتر باشد، تعرفههای گمرکی کمتر خواهد شد. سفیر امریکا در آلمان نیز در مصاحبه با یک رسانه غربی گفته است که اگر در مقوله تحریم ایران، اروپاییها با امریکا همکاری کنند، شاید ترامپ حاضر شود، اروپاییها را از پرداخت تعرفه مستثنا کند. از اینرو اینبار مقامهای اروپایی بیش از بدعهدی امریکا در خروج از برجام برآشفته و برای مقابله با دولت ترامپ مصمم کرده است. با وجود این، قدرت اقتصادی اتحادیه اروپا در برابر امریکا بسیار محدود و شکننده است و نمیتوان به پیروزی شوالیههای اروپایی در نبرد با گانگسترهای امریکایی امیدوار بود. در این میان آنچه واضح اما قابل توجه است، تمایل ترامپ به برقراری پیوند میان مسائل سیاسی و امنیتی و مسائل اقتصادی است. در واقع او جنگ را از عرصه نظامی که هزینههای بسیار، ملموس و تقریبا قابل محاسبه به همراه دارد، به عرصه اقتصادی با هزینههای پنهان و با بسامد بالا در طول زمان کشانده است.
4- اعلان جنگ تجاری به نزدیکترین متحدان سنتی امریکا پیامدهای منفی متعددی هم برای اقتصاد امریکا و هم برای اقتصاد بینالملل به همراه دارد. به نوشته «پل کروگمن» اقتصاددان امریکایی و برنده نوبل اقتصاد در سال 2008، جنگ تجاری ترامپ «احمقانه» است، چرا که دستکم به دو دلیل نه تنها اشتغالزا نیست که فرصتهای شغلی موجود در امریکا را نیز در معرض خطر قرار میدهد. از سویی، اعمال تعرفه روی کالاهای واسطهیی منجر به گران شدن اغلب تولیدات صنعتی از جمله صنایع خودروسازی امریکا میشود که به معنی کاهش فروش و حذف فرصتهای شغلی موجود است. از سوی دیگر کشورهای طرف معامله با امریکا، علیه محصولات صادراتی این کشور دست به تقابل خواهند زد و نتیجه آن هم کاهش فروش این محصولات و حذف فرصتهای شغلی موجود در امریکا خواهد بود. افزون بر این کروگمن بر این باور است که امریکا در مورد تعرفههای گمرکی با کشورهای دارای دموکراسی واقعی طرف است. کشورهایی که سیاستهای واقعی دارند، مغرور هستند و رایدهندگانشان واقعا از ترامپ متنفرند. در چنین چارچوبی است که میتوان گفت، بهطور کلی افزایش تعرفه واردات از اروپا به امریکا یک سیاست باخت-باخت به شمار میرود، چون همزمان منجر به افزایش قیمت تمام شده برای مصرفکننده امریکایی و کاهش درآمد صادرکننده اروپایی میشود.
5- اگر چه بهطور قاطع نمیتوان تصمیمهای شتابزده ترامپ را به تقابل با رییسجمهور سابق امریکا ارتباط داد، اما میتوان به صراحت گفت که اقدامهای او تمام دستاوردهای مهم امریکا در دوره باراک اوباما را نشانه رفته است. طرح سلامت موسوم به «اوباما کر»، «چرخش از تعامل با آسیای شرقی به دوشیدن اقتصاد اعراب ساکن در غرب آسیا»، «خروج از برجام»، «زیرپا گذاشتن معاهده آب و هوایی پاریس» و «اعمال تعرفه گمرکی برای اروپاییان و به عبارتی انتخاب جنگ تجاری به جای تعامل اقتصادی با اروپا» از جمله این دستاوردها هستند.
در این شرایط فارغ از اینکه نتیجه خوشبینی مفرط ترامپ به پیشبینیهای خود از حرکتهای بعدی اروپا (در قبال تعرفهها و برجام) چه باشد؛ به نظر میرسد، او نیز مانند برخی همتایان خود در سایر نقاط جهان پس از یک دوره 4ساله (یا شاید بر اساس یک احتمال ضعیف، پس از یک دوره 8ساله) اقتصادی ویران و نامتعادل برای شهروندان امریکایی باقی بگذارد و همان طور که ژان ایو لودریان وزیر خارجه فرانسه گفته، به جای شعار «اول امریکا»، «امریکای تنها» تحقق یابد. تاریخ در اینباره قضاوت خواهد کرد.