روش مقاومسازی بنگاههای جوان در برابر بحران
تعادل|
SMEها یا آنچنان که در ایران مصطلحتر است «بنگاههای کوچک و متوسط»، سهمی اساسی از فضای کسب و کار جهانی دارند و با این همه، هنوز هم در مقابل شرکتهای بزرگ بسیار آسیب پذیرتر هستند. وزارت صنعت، معدن و تجارت در گزارشی به بررسی جایگاه بنگاههای کوچک و متوسط در کشورهای مختلف جهان پرداخته است. بر اساس این گزارش، در حالی که بنگاههای کوچک و متوسط در سطح جهانی چیزی در حدود 70تا 95درصد از تعداد بنگاههای موجود در فضای کسب وکار را به خود اختصاص میدهند، این بنگاههای بزرگ هستند که بخش اعظم نیروی کار را به خود اختصاص دادهاند. این درحالی است که در جریان بحران اقتصادی جهانی هم بازنده اصلی فضای کسب و کار، بنگاههای کوچک و متوسط بودند. اما آیا راهحلی وجود دارد که این دسته از بنگاهها بتوانند در مقابل آسیبها مقاومتر شوند و نقشی پر رنگتر در شکلدهی به فضای کسب و کار ایفا کنند. «تشکیل خوشهها و شبکهها» راهحلی است که این گزارش به آن اشاره میکند.
صاحبنظران معتقدند که MSMEها با داشتن قدرت رقابتپذیری و بهرهوری بالا، قابلیت اداره اقتصادهای جهان را هم دارا هستند. از ویژگیهای این بنگاهها میتوان به عدم نیاز به منابع مالی بالا اشاره کرد. افزون بر این، این دسته از بنگاهها قابلیت تجمیع و خلق افراد کارآفرین را هم ایجاد میکنند. هزینه راهاندازی MSMEها نیز پایین بوده و به سرعت انجام میشود. دو موسسه IFC و Mckinsey & Company در سال 2010 در گزارشی به وضعیت این بنگاهها در 132کشور جهان پرداختند. براساس این گزارش حدود 125میلیون بنگاه رسمی خرد، کوچک و متوسط در این کشورها وجود دارد که از این میان حدود 89 میلیون واحد در بازارهای نوظهور فعال هستند. در اکثر کشورها، بین 70تا 95درصد از بنگاهها خرد هستند. افزون بر این بخش خدمات بیشترین سهم را در کلیه بنگاههای خرد، کوچک و متوسط به خود اختصاص داده است.
در حدود نیمی از کشورهای OECD تعداد بنگاههای کوچک و متوسط در سال 2014 نسبت به سال 2008 کاهش یافته است. دلیل این موضوع البته وقوع بحران در اقتصاد جهانی بوده اما عوامل دیگری هم بر این موضوع تاثیرگذارند. به عنوان نمونه، تعداد بنگاههای خرد در بخش خدمات در کشورهای ترکیه، امریکا و ایتالیا، بیشترین میزان را داشته است. در بخش صنعت، کشورهای ترکیه، کره جنوبی و ایتالیا بیشترین سهم را به خود اختصاص دادهاند. در بخش ساختمان نیز تعداد بنگاههای خرد فرانسه، امریکا و ایتالیا بیشتر از سایر بخشها بوده است.
تراکم MSMEها در کشورهای مختلف؟
شاخص جالب توجه دیگری که میتواند نشاندهنده عمق نفوذ بنگاههای کوچک ومتوسط در ساختار اقتصادی کشورها باشد، تراکم بنگاههای کوچک ومتوسط به ازای هر هزار نفر جمعیت در کشورها است. بر این اساس منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا(البته بدون احتساب ایران) با دارا بودن حدود 4.4میلیون واحد بنگاههای کوچک و متوسط بین 31تا 40واحد بنگاههای کوچک ومتوسط، به ازای هر هزار نفر جمعیت دارد. امریکای لاتین و منطقه کاراییب بیش از 13.7 میلیون واحد بنگاهها کوچک ومتوسط دارند که از این جهت، با دارا بودن 21 تا 30 واحد به ازای هر هزار نفر جمعیت، تراکم آنها پایینتر از منطقه خاورمیانه است. در آن دسته از کشورهای عضو OECD که دارای درآمد سرانه بالایی هستند، تعداد بنگاههای کوچک و متوسط حدود 37میلیون واحد است اما به دلیل جمعیت بالا، تراکم این بنگاهها در این کشورها هم مشابه کشورهای امریکای لاتین است. کشورهای آسیای شرقی و اقیانوسیه اما بیشترین تعداد بنگاههای کوچک ومتوسط را در جهان دارند. در این کشورها، روی هم حدود 39.2میلیون واحد بنگاههای کوچک ومتوسط وجود دارد و با این همه، نسبت تعداد آنها به ازای هر هزار نفر جمعیت، بین یک تا 10واحد است. کشورهای جنوب صحرای آفریقا اما حدود 13میلیون بنگاه کوچک ومتوسط دارند و با این همه، بالاترین تراکم آنها در میان مناطق مختلف جهان، در این منطقه به چشم میخورد.
توزیع منطقهیی MSMEها در جهان در راستای توزیع سطح درآمد است. به طور کلی کشورهای با درآمد سرانه بالاتر، تمایل بیشتری برای ایجاد بنگاههای کوچک ومتوسط دارند. کشورهای جنوب صحرای آفریقا و کشورهای با درآمد بالا که عضو OECD هم هستند با توجه به
تراکم MSMEها در دو انتهای جدول هستند.
جایگاه SMEها
از منظر شاخصهای اقتصادی
در اکثر کشورها، بنگاههای بزرگی که بیش از 250نفر شاغل دارند با وجود اینکه کمتر از یک درصد از بنگاهها را تشکیل میدهند، بخش قابل توجهی از ارزش افزوده بنگاهها را ایجاد میکنند. با توجه به اندازه و ساختار جمعیت، سهم ارزش افزوده تولید شده توسط بنگاههای بزرگ بطور قابل ملاحظهیی در کشورهای مختلف متفاوت است. بر این اساس تقریبا در تمام کشورها SMEها ستون اصلی بخش خدمات هستند به طوری که بیش از 60 درصد از کل ارزش افزوده ایجاد شده را تشکیل میدهند. در مقابل در عمده کشورها، بنگاههای بزرگ سهم قابل توجهی از ارزش افزوده ایجاد شده در بخش صنعت را به خود اختصاص دادهاند که تا حدی ناشی از افزایش بازدهی در تولیدات سرمایهبر است.
در بخش صنعت که در آن تولید تا حدود زیادی سرمایهبر است، بنگاههای بزرگ میتوانند از افزایش بازدهی به مقیاس برخوردار شوند و به طور تقریبی سطح بالاتری از بهرهوری را در مقایسه با بنگاههای کوچکتر دارا باشند. این درحالی است که وسعت اختلاف بهرهوری بین بنگاههای بزرگتر و کوچکتر در کشورهای مختلف متفاوت است. به عنوان نمونه، در انگلستان، میزان بهرهوری بنگاههای خرد هم سطح بهرهوری در بنگاههای بزرگ است.
ذکر این نکته نیز ضروری است که در بسیاری از کشورها، در بخش صنعت رشد بهرهوری نیروی کار در بنگاههای کوچک و متوسط پایینتر از بنگاههای بزرگ بوده است. دلیل این موضوع هم آن است که این دسته از بنگاهها بیشتر از بنگاههای بزرگ از بحرانهای اقتصادی آسیب میبینند. توجه به این نکته از این جهت حائز اهمیت است که دولت میتواند با توجه به حجم SMEها در فضای کسب و کار، به گونهیی عمل کند که در موجهای بحران، این بنگاهها آسیب کمتری ببینند.
افزون بر این، در برخی کشورها از جمله در ترکیه، رشد بهرهوری SMEها به صورت چشمگیری از بنگاههای بزرگ فراتر رفته است. در بخش خدمات نیز در بسیاری از کشورها، رشد بهرهوری SMEها بالاتر از بنگاههای بزرگ در دوره پس از بحران اقتصادی جهانی بوده است. با این همه، رشد اشتغال SMEها در این کشورها نسبتا ضعیف بوده است.
سهم بنگاههای شرکتکننده در تجارت بینالمللی نیز بطور قابل ملاحظهیی در کشورها متفاوت بوده و این سهم برای صادرات از 10تا 40درصد و برای واردات از 10تا 70درصد متغیر است. این در حالی است که تقریباً در تمام کشورها و در کلیه بنگاهها در اندازههای مختلف، تعداد بنگاههای واردکننده بیشتر از تعداد بنگاههای صادرکننده است. تنها مورد استثنا در باب این موضوع، امریکاست که تعداد بنگاههای کوچک و متوسط واردکننده در آن بیشتر از تعداد بنگاههای کوچک و متوسطی است که صادرات محورند. از دیگر سو، آمارها نشان میدهند، 15 درصد از بنگاههای خرد، 60 درصد از بنگاههای کوچک و 80 درصد از بنگاههای متوسط با جهان فعالیت تجاری دارند.
رهاورد تجربه جهانی SMEها
براساس دادههای این گزارش، کشورهای با درآمد سرانه بالاتر، تمایل بیشتری برای ایجاد بنگاههای خرد، کوچک و متوسط دارند. در ساختار کسب و کار این کشورها، بنگاههای مذکور نه تنها دارای تراکم بیشتری هستند، بلکه درصد بیشتری از نیروی کار را نیز استخدام میکنند. افزون بر این در میانگین جهانی، اگرچه سهم بنگاههای بزرگ از نظر تعداد کمتر از یک درصد از کل بنگاهها است، این دسته سهمی قابل توجه از اشتغال را به خود اختصاص دادهاند. به عنوان نمونه، در کشورهای عضو OECD، حدود 40درصد از اشتغال مربوط به بنگاههای بزرگ است.
با این همه ایجاد خوشههای SME میتواند به تقویت جایگاه این دسته از بنگاهها در مقابل بنگاههای بزرگ کمک کند و این همان سیاستی است که در ایران هم دنبال میشود. عضویت در خوشهها و شبکهها، میتواند سبب افزایش بهرهوری، میزان نوآوری و عملکرد رقابتی شرکتها شود. خوشهها و شبکهها میتوانند شرکتهای کوچک را قادر به استفاده از مزایای کوچک بودن مقیاس شرکت همراه با منافع شرکتهای با مقیاس بزرگ همراه کنند. به عنوان نمونه، بهرهگیری از مزیت نسبی از ناحیه صرفهجویی به مقیاس میتواند بهرهوری کلی این دسته از شرکتها را افزایش دهد. از دیگر سو اتخاذ سیاست جمعی در خوشهها و شبکهها به SMEها کمک میکند تا فرصتها و چالشهای مرتبط با جهانی شدن را رفع کنند و امکان رقابت با شرکتهای بزرگتر را برای شرکتهای کوچک فراهم آورند. بستر ایجاد شده از سوی خوشهها همچنین میتواند موجب بهبود کیفیت سیاستها و اقدامات دولت(مانند آموزش، ارائه اطلاعات و عرضه زیرساختها) شود.