پیام استیضاح
فراز جبلی|
مشاور سردبیر|
روز گذشته استیضاح مسعود کرباسیان بالاخره صورت گرفت تا وی با یک سال و یک هفته وزارت، کوتاهترین دوران تصدی این وزارتخانه پس از انقلاب را به نام خود ثبت کند. مرداد ماه سال گذشته زمانی که کرباسیان برای تصدی این پست معرفی شد بسیاری این بحث را مطرح میکردند که وی مدیر اجرایی است ولی نمیتواند فردی مناسب برای کنترل وزارتی باشد که قرار است ریلگذاری اقتصادی انجام دهد. 29 مرداد زمانی که کرباسیان از همین مجلسی که دیروز وی را استیضاح کرد رای اعتماد گرفت تنها چند ساعت زمان لازم بود که برنامه روحانی روشن شود. رییسجمهور گزینه اصلی خود برای وزارت اقتصاد را با علم به اینکه وی شانسی در مجلس ندارد به معاونت اقتصادی خود منصوب کرد.
اما برنامه روحانی هیچگاه موفق نشد. نه ساختار تقسیم قوا در بخشهای اقتصادی موفق بود، نه معاونت اقتصادی شأن رهبری تیم اقتصادی را پیدا کرد و نه هماهنگی لازم میان تیم شکل گرفت. یک سال گذشته را بیشک دوران شکست تیم اقتصادی دولت باید نام نهاد اما مشکل جدیتر این بود که عملکرد دولت ناامیدی از آینده تیم اقتصادی را نیز به ارمغان آورد. در استیضاح دیروز بسیاری از نمایندگان با این استدلال که وزیر اقتصاد قدرتی ندارد و هر کس بیاید کار بهتری نمیتواند انجام دهد به استیضاح رای مخالف دادند. به زبان ساده حتی بعضی نمایندگان اصلاحطلب نیز از آینده اقتصاد ایران به قدری ناامید هستند که میگویند تغییر وزیر نیز شرایط را بهتر نمیکند.
پیام استیضاح دیروز بسیار فراتر از “ نه “به مسعود کرباسیان بود. پیام دیروز مجلس مخالفت با سیاستگذاری دولت در بخش اقتصادی کشور است. مدلی که دولت برای اقتصاد در نظر گرفته است در میان فعالان اقتصادی، میان مردم و در میان نخبگان جامعه شکست خورده است. مشکل تغییر فرد نیست بلکه ساختار مدیریت اقتصاد نیاز به تغییر دارد. روحانی دو راه در پیش روی دارد. راه اول ادامه روش فعلی با انتخاب یکی از معاونین وزارت اقتصاد یا مدیران میانی فعلی دولت به سرپرستی وزارت امور اقتصادی و دارایی است و راه دوم تغییر کلی ساختار تیم اقتصادی است.
اگر بالاخره رییسجمهور پذیرفته باشد که خود نمیتواند تیم اقتصادی را هدایت کند به یک وزیر با شناخت کامل علم اقتصاد به ویژه بحثهای کلان و پولی که سابقه مدیریت در کشور را داشته باشد نیاز است. شاید افراد با چنین مشخصاتی کم باشند اما مطمئنا در کشور افرادی با این ویژگی وجود دارند. مشکل آنجایی است که اکثر افراد با چنین ویژگیهایی حاضر به همکاری با دولت حداقل در ساختار فعلی نیستند، ساختاری که در آن سازمان برنامه یک ساز میزند، معاونت اقتصادی راه خود را می رود ، معاونت اول بنا به ذات خودش تلاش دارد در تمامی وزارتخانههای اقتصادی دخالت کند .
واقعیتها را باید پذیرفت، تعدد تصمیمگیران در دولت باعث شده است که تیم اقتصادی فاقد یک برنامه مشخص باشد و حتی تصمیمات یکدستی که در خصوص مسائلی همچون میخ کوب کردن ارز روی 4200 تومان گرفته شد به دلیل فقدان دانش کارشناسی به شکست انجامید. اگر روحانی متوجه این مساله باشد که استیضاح دیروز نه یک کار جناحی بلکه اخطاری به سیاستهای اقتصادی وی بوده است میتواند یک رجل اقتصادی قوی را برای احیای وزارت امور اقتصادی و دارایی برگزیند. این وزارتخانه مهمترین نهاد اقتصادی است که به نمایندگان مردم پاسخگوست و به اندازه اختیاراتش مسوولیت دارد. در یک سال گذشته اختیارات اقتصادی بیشتر به کسانی محول شد که در قبال نمایندگان مردم پاسخگو نبودند. مطمئنا اولین تصمیم روحانی درباره سرپرست نشان خواهد داد که پیام این استیضاح توسط دولت درک شده است یا خیر.