چرا چنین شدیم

۱۳۹۷/۰۷/۰۸ - ۰۰:۳۰:۴۶
کد خبر: ۱۳۰۵۸۳
چرا چنین شدیم

می‌گویند سابقه نداشته در طول تاریخ ایرانیان اینقدر خودخواه و طمعکار باشند که هیچ چیز سالمی را برای خود و آیندگان‌شان باقی نگذارند.

عزت‌الله سام آرام جامعه‌شناس که از وی به عنوان پدر مددکاری اجتماعی ایران نیز یاد می‌شود عقیده دارد: اگر طمع در یک جامعه رسوخ پیدا کرد از نظر فرهنگی رو به سقوط حرکت می‌کند و بسیاری از آداب و رسوم اصیل و خوب آن نیز از بین می‌رود.

به گفته وی، انسان‌ها اگر طمعکار شدند همه‌چیز را می‌بلعند و چیزی را سالم نمی‌گذارند؛ نابودی محیط‌زیست در نتیجه طمع است زیرا انسان‌ها جنگل، کوه، دریا و انسان‌های دیگر را هم می‌بلعند (تضییح حقوق دیگران به خاطر خودخواهی) .

وی بسیاری از آسیب‌ها از جمله احتکار، گرانفروشی، تصادف‌های ساختگی برای گرفتن خسارت، زیرآب‌زنی، کم‌فروشی و سوءاستفاده از موقعیت‌ها را درنتیجه حس طمع انسان‌ها می‌داند و معتقد است که انسان طعمکار همه‌چیز را خراب خواهد کرد.

   علت احتکار برنج فروش چیست

به‌گزارش ایرنا، این روزها شهروندان درحالی اخبار مربوط به احتکار کالاها و نیز فروش اجناسی که به قیمت‌های قبل خریداری شده‌اند اما یا در انبارها خاک می‌خورند یا به قیمت‌های چند برابر فروخته می‌شوند را دنبال می‌کنند که چندی پیش شنیدند: محتکر برنج در مکه حاجی شد.

این خبری بود که در خلال گشت مشترک تعزیرات تهران چندی پیش اعلام و بیان شد: فردی که سه‌هزار و 600 تن برنج در پایتخت احتکار کرده بود به سفر حج رفته بود.

ما ایرانیانی که رویدادهایی اینچنین مثل احتکار یا گرانفروشی را دامن می‌زنیم همانانی هستیم که زمانی، صبح اول وقت، وقتی مغازه‌ای نخستین مشتری‌اش را راه می‌انداخت و به قول معروف دشت می‌کرد، اگر مشتری دوم هم به همان مغازه می‌رفت مغازه‌دار کالایی به او نمی‌فروخت و می‌گفت: من دشت کرده‌ام، روبه‌رویی هنوز دشت نکرده برو آنجا بخر.

حالا اما احتکار، گران‌فروشی آشکار، فروش جنس و قطعه معیوب به جای محصول سالم و این چیزها دیگر نه‌تنها از سوی این افراد مذموم نیست بلکه حق و ضرورت محسوب می‌شود و کاسبان و حتی برخی متولیان اتحادیه‌ها و دیگر نهادهای متولی نیز این عمل را نه‌تنها احتکار نمی‌دانند بلکه از آن دفاع می‌کنند و می‌گویند اگر این کارها را نکنند، ضرر می‌کنند. استدلال این دسته از افراد این است که به‌علت کاهش ارزش پول، مردم برای حفاظت از سرمایه‌های‌شان این کارها را بکنند اشکال ندارد اما این درحالی است که هیچکس نمی‌تواند احتکار، گرانفروشی و سوءاستفاده از حق دیگران را به قیمت سودجویی بیشتر با هیچ منطق یا بهانه‌ای توجیه کند.

   ریشه یابی تاریخی طمعکاری

پدر علم مددکاری اجتماعی ایران در گفت‌وگو با ایرنا معتقد است که در طول تاریخ اینقدر ایرانیان طعمکار نبوده‌اند که اینک شده‌اند و برای اثبات این مدعا به نیایش داریوش هخامنشی اشاره می‌کند که در آن آمده است: خداوندا این سرزمین را از سپاه دشمن، دروغ و خشکسالی دور نگه دار.  وی می‌گوید: در طول تاریخ طمع، حرص زدن و چنگ زدن به هرچیزی برای خواست و منافع شخصی حتی به قیمت نابودکردن دیگران به شکل کنونی در ایران وجود نداشته که اگر بود در نیایش شاهان هخامنشی به آن هم اشاره می‌شد. این جامعه‌شناس سرآغاز شیوع تب طمعکاری و زیاده‌خواهی را از دهه 40 خورشیدی می‌داند و معتقد است: رژیم پهلوی با عنوان اصلاحات ارضی یا الغای نظام ارباب و رعیتی وقتی خواست برنامه‌های دیکته شده امریکا را در ایران پیاده کند زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی تشدید حس طمعکاری را نیز پایه گذاری کرد.

سام آرام توضیح داد: فرهنگ طمع تا آن زمان در بازار، تولید و کشاورزی ایران به این شکل وجود نداشت و تا پیش از آن جوانمردی در کسب و کار و زندگی انسان‌ها حرف اول را می‌زد و الگو بود.

از نگاه این جامعه شناس انقلاب سفید 6 ماده‌ای سال 1341 نظم فرهنگی جامعه را به هم زد، کشاورزی را تعطیل کرد و از همان زمان هم گندم از امریکا وارد، مهاجرت روستاییان و واگذاری سهام کارخانه‌ها به کارگران شروع شد، اخلاق بد و سودجویی نامشروع نیز کم‌کم در بازار کلید خورد.

به اعتقاد این جامعه‌شناس، از این دوره تاریخی ایرانیان دوست دارند ارباب و شاه باشند؛ اسباب آن را می‌خواهند فراهم کنند یا اسباب آن را در سودجویی با هر ابزار و به هر شیوه‌ای می‌بینند؛ این فرهنگ بعد از انقلاب اسلامی هم به شکل نه چندان گسترده ادامه یافت.

سام آرام می‌گوید که مبنای اقتصادی ما در طول تاریخ همیشه آب بوده نه زمین اما در این برنامه (پس از اصلاحات ارضی) بدون توجه به مبانی و نیز مطالعه علمی، مبنا و اصالت را به اشتباه بر زمین گذاشتند.

وی تاکید کرد: از این زمان به بعد اصالت به جای آب به زمین افتاد و آب، ملی و دولتی شد؛ وقتی چیزی را ملی کردند طمع در گرفتن آن هم زیاد می‌شود.

این جامعه شناس افزود: مردم از آن زمان که دولت قیم مردم شد و امکانات را بی حساب و کتاب به مردم داد اخلاق نامناسبی پیدا کردند که هرچه مال دولت است باید مجانی باشد و فکر می‌کنند هرچه بیشتر بتوانند از دولت بِکنند منفعت بیشتری می‌برند زیرا برداشتشان این است که یک مو از خرس کنده‌اند.

   تعریف رفاه  و جای خالی ابزار تنبیهی

براساس آنچه جامعه‌شناسان می‌گویند طعمکاری اگر به شکل پدیده‌ای اجتماعی همه‌گیر شد آثار و تبعات بسیاری می‌تواند داشته باشد.

کارمندی که کم‌کاری کند اما ادعای دریافت حقوق کامل و بیشتر داشته باشد، فروشنده‌ای که کم می‌فروشد اما گران، معلمی که در آموختن کم می‌گذارد، میوه‌فروشی که حاضر است میوه‌هایش خراب شود و بیرون بریزد اما از درصد سودش کم نکند، راننده‌ای که حق شهروندی دیگران را برای زودتر رسیدن زیر پا له می‌کند، ثروتمندی که از همه ابزارهایش استفاده می‌کند تا بیشتر از روز قبل به ذخیره حساب‌های بانکی‌اش بیفزاید و ... همه و همه در شرایطی رخ می‌دهد که انسان‌ها طمعکار و زیاده خواه می‌شوند و هیچ نظارت و ابزار تنبیهی هم برای مقابله با این وضعیت ایجاد نمی‌شود.

در این شرایط تعریف‌ها عوض می‌شود؛ تعریف مردم از رفاه، آسایش و نشاط نیز تغییر خواهد کرد؛ ثروت‌اندوزی به هر روشی، داشتن خودرو یا ویلای آنچنانی را معادل داشتن رفاه و آسایش تعریف می‌کند حال آنکه بسیاری از افراد مشاهده شده‌اند که این امکانات را دارند اما آرامش ندارند. به دنبال آن و برای تامین ابزارهایی که به زعم این افراد رفاه می‌آورد، احتمال دارد فعالیت‌هایی انجام دهند که حتی اگر به زیان دیگران هم باشد برای خودشان توجیه کنند و از نظر خودشان کار خلاف یا ناشایستی انجام نداده باشند.

   جامعه ضعیف شده است

جبار رحمانی دکترای مردم شناسی به‌عنوان عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری فعالیت دارد و معتقد است: ویروس طمع و خودخواهی مثل خیلی چیزهای دیگر در فطرت و ذات انسان‌ها همیشه وجود داشته اما باید بررسی کرد چه شده که اینقدر رشد کرده و به فعلیت رسیده است.

این جامعه‌شناس در گفت‌وگو با خبرنگار ایرنا با بیان اینکه در انسان‌های اولیه هم طمعکاری و خودخواهی وجود داشته اظهارداشت: «جامعه» در ایران ضعیف شده و در این شرایط اگر انسان‌ها به حال خودشان رها شوند به سمت خودخواهی گرایش پیدا می‌کنند.

وی تشریح کرد: وقتی جامعه به افراد آموزش نمی‌دهد اگر دیگران از بین بروند او هم از بین خواهد رفت و سعادتمندی زندگی او در گرو سعادتمندی زندگی جمعی است، این خصیصه‌ها مانند طمعکاری بیش از هرزمان فعلیت پیدا می‌کنند.

رحمانی با بیان اینکه در جامعه ما مکانیزم‌های مهارخودخواهی ضعیف شده و افراد نیز می‌پندارد که جامعه هوادارش نیست، اظهارداشت: افراد در این شرایط یاد می‌گیرد باید خودشان مراقب خودشان باشند وگرنه کلاه سرش می‌رود.

وی تصریح کرد: الان برای خرید یک قطعه خودرو، خانه یا .... افراد باید مراقب باشند که کسی سرشان کلاه نگذارد چون جامعه ابزاری برای برخورد با این رویکرد نگذاشته است.

رحمانی افزود: فرد در جامعه می‌بیند امنیت ندارد و برای اینکه بتواند زندگی‌اش را مصون نگه دارد باید انرژی ذخیره کند تا خودش را نجات دهد و به همین علت به احتکار، گرانفروشی و سر دیگران کلاه گذاشتن روی می‌آورد. به گفته این جامعه شناس، وضعیت افسارگسیخته احتکار یا دلالی به این علت است که آدم‌ها احساس ناامنی نسبت به آینده می‌کنند و اعتمادشان را به جامعه از دست داده اند؛ فرد می‌بیند در هر حرفه‌ای مجبور است تقلب کند زیرا به انرژی برای بقا نیاز دارد.

   چشم‌انداز  چیست

عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در پاسخ به این پرسش که در صورت تداوم این وضعیت چه چشم‌اندازی برای جامعه می‌توان متصور بود تصریح کرد: اگر این روند ادامه پیدا کند حس خوبی به وضعیت آینده ندارم زیرا جامعه به پیکری در حال مرگ نزدیک و ضعیف خواهد شد.

این جامعه شناس اعمال ابزارهای تنبیهی برای متخلفان را بسیار مهم دانست و با طرح این پرسش که «افراد در جامعه از سرنوشت کدام مجرم مطلع شده‌اند و سرانجامش را دیده اند؟» بیان کرد: در سیستم اجتماعی اگر دزدها و رانت خواران راحت در خیابان قدم بزنند و کسی با آنان کاری نداشته باشد توصیه اخلاقی دیگر جواب نخواهد داد و توصیه اخلاقی اصولا توصیه عملی است وگرنه تاثیرگذار نخواهد بود.

رحمانی گفت: اگر مساله رانت خواران، آقازاده‌ها، متخلفان و مفسدان هیچگاه حل نشود این مساله مثل ویروسی به بدن جامعه وارد می‌شود و دیگر دفع نمی‌شود.

   چرا توصیه‌های دینی کارساز نیست

این جامعه‌شناس در پاسخ به این پرسش که چرا توصیه‌های دینی و شرعی در این شرایط کارساز نیست تصریح کرد: دستور شرع برای حفظ و تنظیم روابط در جامعه نقش ایفا می‌کند اما اگر فقه بروزرسانی نشود یا با متخلفان برخورد نشود کارآیی لازم را دیگر نمی‌توان انتظار داشت.

وی بیان کرد: شنیده ایم اخیرا آیت‌الله جوادی آملی گفته‌اند اگر مراقبت نکنیم مردم ما را به دریا خواهند انداخت که این نشان می‌دهد رهبران دینی هم متوجه مشکل شده‌اند و اینک مردم از متولیان فقه انتظار دارند که ورود کنند.

این جامعه شناس با بیان اینکه اخلاق از شرع یا هرجای دیگری که نشات بگیرد اگر ضمانت اجرا نداشته باشد رعایت نمی‌شود اظهارداشت: در شرایط کنونی مردم به تجربه فهمیده‌اند که بعضی مدعیان اخلاقی دستشان خالی است.

   به‌دنبال مولفه‌های ملی  و تاریخی

این جامعه شناس همچنین در پاسخ به این پرسش که توجه به هویت تاریخی و مولفه‌های ملی، احساس و عاملی که بتواند مردم را حول آن محور جمع کند آیا نمی‌تواند در این مسیر کمک‌کننده باشد، توضیح داد: در کجا این مسائل و مولفه‌ها مثلا ارزش‌های ملی برای ما نهادینه شده است؟

وی سپس اینطور ادامه داد: اگر پس از پیروزی در یک مسابقه مثل فوتبال یکجا مردم به‌صورت خودجوش بیرون می‌ریزند و ایران ایران می‌کنند که جنبه مثبت دارد، مقطعی است و اگر آیین‌هایی که ما را به عنوان ملت پیوند می‌دهند را از بین ببریم دیگر نمی‌توان انتظار «حس تعلق» داشت.

رحمانی با بیان اینکه اگر فرد نتواند اعتماد کند در جامعه مشارکت هم نمی‌کند و تلاش می‌کند که گلیمش را خودش از آب بکشد، اظهارداشت: تا چند وقت پیش ناامیدی به آینده را در برخی نظرسنجی‌ها داشتیم اما اینک هراس از آینده داریم که خطرناکتر است.

   زود می‌آیند دیر می‌روند

دکتر سام آرام پدر مددکاری اجتماعی ایران درادامه گفت‌وگو با خبرنگار ایرنا درباره راهکارهای حل این نوع مشکلات معتقد است: پدیده اجتماعی طمعکاری هم مثل بسیاری از دیگر آسیب‌ها زود می‌آید و دیر می‌رود.

وی با بیان اینکه ارایه راهکار مناسب برای درمان این پدیده اجتماعی مثل دیگر آسیب‌ها فرصت، مجری، همت بزرگ و علاقه برای اقدام می‌خواهد، اظهارداشت: در شرایط کنونی جامعه ما به‌دنبال مسائل روزمره به‌ویژه مسائل اقتصادی است.

   بارمان را یک‌شبه  ببندیم

وی توضیح داد: یک جوان که تازه مشغول به کار شده برعکس قدیم که ذره ذره زندگی را می‌ساخت یک‌شبه می‌خواهد همه‌چیز داشته باشد و وقتی محقق نشود دچار ناامیدی و یاس می‌شود.

سام آرام نقش رسانه‌ها را در این زمینه مهم خواند، صداوسیما را به کم‌کاری متهم کرد و با طرح پرسشی گفت: در سریال‌های صداوسیما یک نکته پیداکنید که مخالف طمع و طعمکاری باشد. وی با بیان اینکه مشکل دیگر در درمان این آسیب‌ها این است که نگاه‌ها بیشتر به جامعه‌شناسی گرایش دارد تا روانشناسی اجتماعی، توضیح داد: به عنوان یک جامعه‌شناس و مددکار اجتماعی می‌گویم برای درمان آسیب‌های اجتماعی در ایران مطالعات با رویکرد روان‌شناسی اجتماعی جواب می‌دهد تا جامعه شناسی اما هیچ دانشگاهی رشته روان‌شناسی اجتماعی را آنطور که باید ارایه نمی‌دهد.

   پدیده خانه‌های  سمساری

در ادامه این گزارش باتوجه به موضوع به سراغ یک جامعه شناس با گرایش اقتصاد اجتماعی رفتیم؛ دکتر غلامرضا علیزاده استاد دانشگاه علامه طباطبایی نیز معتقد است که پس از انقلاب اسلامی به ویژه بعد از پایان جنگ تحمیلی جامعه به‌شدت قطبی شد.

وی افزود: آرمانگرایی و گرایش‌های معنوی، ازخودگذشتگی، انصاف، عدالتخواهی و منافع دیگران را بر منافع خود ترجیح دادن‌ها به مرور تغییر شکل داد و به صورت نوعی رقابت در جمع آوری ثروت و امکانات تبدیل شد.

به گفته این استاد دانشگاه علامه طباطبایی، گروه‌های مرجع نیز که به نوعی قبلا جامعه را به سمت مصرف بهینه و قناعت سوق می‌دادند خودشان دچار نوعی بیماری‌های مصرف گرایی و مصرف زدگی شدند و ما با پدیده‌ای به نام «خانه‌های سمساری» مواجه شدیم.

علیزاده توضیح داد: افراد سعی می‌کردند تا آنجاکه می‌توانند از اشیا و وسایل، خانه را پر کنند و بعد احساس کمی جا می‌کردند و جای بزرگ‌تر می‌خواستند، به همین شکل این سیر تشکیل خانه به مغازه سمساری در بسیاری از لایه‌های اجتماعی طی سال‌های گذشته رشد کرد.

این جامعه شناس گفت: از آنجاکه در جامعه هر قشری سعی می‌کند به نوعی رفتارهای یک قشر بالاتر از خود (یا قشری را که بالاتر از خود تلقی می‌کند) را تقلید کند این پدیده به همین شکل همه اقشار و لایه‌های اجتماعی را در تغییر دادن به امکانات زیستی و جمع آوری اشیا و امکانات برای نشان دادن بهزیستی خود به عنوان یک واقعیت و ارزش وارد هستی اجتماعی و مناسبات خانوادگی کرد.

وی افزود: در این فرآیند ازآنجاکه به دست آوردن این امکانات از طریق حقوق بگیری و انجام یک کار موظف و مشخص دست نایافتنی بود مشاغل دوم و سوم هم وارد شد.

علیزاده گفت: برای تقلید رفتار یک قشر بالاتر از خود چون امکانات و حقوق موجود از یک شغل مشخص امکان پذیر نیست لذا پدیده‌های رشوه گرفتن، اختلاس و سایر عوامل آسیب شناختی در سازمان‌های اداری رشد کرد و می‌بینیم که با این پدیده و فساد اداری چقدر مواجهیم.

این کارشناس امور اجتماعی بیان کرد: در جامعه ما بعد از مدتی به ویژه پس از جنگ تحمیلی «فضیلت کار» جای خود را به «فضیلت ثروت و ابزارهای زیستی» داد؛ پس ارزش انسان‌ها به جای اینکه از اخلاق، علم و دانش و فداکاری نشات گیرد براساس ابزارهایی که پیرامونشان است شکل گرفت و به همین دلیل جامعه به سمت مصرف‌زدگی و مصرف گرایی شدید پیش رفت بطوری که در تمام استانداردهای جهانی ما چندین برابر استانداردهای دنیا مصرف داریم.

به گفته این جامعه شناس، گروه‌های مرجع در شکل‌گیری این نوع رفتارها نقش بسیار مهمی دارند؛ این گروه‌ها وقتی خود واعظان غیرمتعظ (عالمان بی‌عمل) شوند دیگران تبعیت نمی‌کنند، رفتارشان را با آنها مورد سنجش قرار می‌دهند و به این سمت نیز سوق می‌یابند که درنهایت مجموعه جامعه به سمت مصرف‌گرایی و مصرف زدگی حرکت کند. وی در تشریح هویت این گروه‌های مرجع اضافه کرد: گروه‌های مرجع مثلا مسوولان در همه رده‌ها را شامل می‌شوند که البته سلبریتی‌ها (افراد مشهور) هم نقش دارند.

این جامعه‌شناس گفت: به‌طور نمونه وقتی یک فوتبالیست در یک برج بزرگ زندگی می‌کند در سایرین هم این فکر ایجاد می‌شود که چرا ما نباید داشته باشیم؟

   همه دنبال  شاسی بلند

علیزاده بیان کرد: امروزه ارزش انسان‌ها در شرایط فعلی براساس میزان ثروت، محل جغرافیایی زیستی و نوع ماشین و این ابزارها سنجیده می‌شود؛ پس افراد برای آنکه بتوانند وجاهت، منزلت و پایگاه جدید اجتماعی تعریف کنند سعی دارند به‌هر نحو این ابزارهای تشخص بخش (به زعم آنان) را برای خودشان فراهم کنند.

وی افزود: یکی از این موارد عطش پول درآوردن است که خیلی سریع و در زمان کوتاه ازطریق راه‌های میان‌بُر مثل اختلاس، رشوه و کلاهبرداری به پول برسند. این استاد دانشگاه علامه طباطبایی درباره علت‌های شکل‌گیری چنین پدیده‌هایی گفت: پس از جنگ احتیاج به بازسازی ویرانی‌ها بود، شرکت‌های زیادی ایجاد شدند که این بازسازی را انجام دهند و شهرها دوباره سازی شود که بده بستان‌های بین سازمان‌های دولتی و پیمانکاری از آن زمان کلید خورد.

وی افزود: در این شرایط برخی افراد در نهادها به جای اینکه نظارت کنند شریک شدند و درصد می‌گرفتند؛ از اینجا فساد و این پدیده کلید خورد و زمینه‌های بروز ثروت اندوزی و گرایش به ثروت افزون شد و به مرور زمان به صورت یک ویروس اجتماعی درآمد.

علیزاده با طرح عبارت دیگری از این موضوع تصریح کرد: در این زمینه فساد اداری حتی به مرحله‌ای رسیده ایم که متاسفانه موضوع در برخی نهادها از رشوه‌گیری فراتر رفته و به «زورگیری» رسیده است زیرا حتی اگر همه کارها را قانونی انجام داده باشید برای اینکه پرونده شما تایید شود، چیزی می‌گیرند و نام آن دیگر زورگیری است.

وی تصریح کرد: برای مقایسه وضعیت کنونی با زمان قبل از جنگ فقط کافی است نگاهی به محل سکونت و دارایی‌های مدیران بیاندازیم و مقایسه کنیم.

   تعریف‌مان  از رفاه

این جامعه شناس در پاسخ به خبرنگار ایرنا مبنی‌بر اینکه تعریف‌های ما از رفاه و نقش آموزش و فرهنگ‌سازی در این زمینه چقدر می‌تواند برای مقابله با این نوع آسیب‌های اجتماعی موثر باشد گفت: رفاه امری نسبی است؛ امکان دارد یک نفر خودش را با فرد دیگری مقایسه و احساس فقیر بودن کند و همان فرد توسط انسان‌های یک لایه دیگر انسانی رفاه زده تلقی شود.

وی افزود: وقتی جامعه به سمت ابزارگرایی رفته و معیارهایش برای تحقق آرامش و آسایش را در فراهم کردن ابزارها دیده سعی می‌کند آن را فراهم کند و مسابقه‌ای در این زمینه شکل گرفته است.

به گفته وی در جامعه شناسی با اصل رفتارجمعی یا «مغناطیسم گروه» مواجهیم که وقتی گروه به سمت این ابزارها می‌رود تعریفی هم که همه دارند همان می‌شود؛ اینک براساس آن تعریف همه دنبال خودرو شاسی بلند و خانه آنچنانی یا اینچنین امکاناتی هستند.

   جریان از کجا  آورده‌ایم

این استاد دانشگاه علامه طباطبایی در مورد راهکاری حل چنین مشکلاتی نیز برخورد بدون اغماض با فساد و رانت را تنها راه دانست و گفت: هیچ راهی ندارد غیر از آنکه ابتدا جریان «از کجا آورده‌ای» را کلید بزنیم و در این زمینه با هیچ‌کس اغماض نداشته باشیم.

وی اضافه کرد: باید مشخص شود مدیران دارایی‌های‌شان را از چه راهی به دست آورده‌اند، مالیات آن را داده‌اند یا خیر؛ اگر در کسب دارایی نبوغ و تلاش آنها کارکرد داشته که هیچ اما اگر از رانت استفاده شده باید مالیات گرفته، رد مال شود و اموال برگردد.

استاد دانشگاه علامه طباطبایی در پاسخ به اینکه فرهنگ‌سازی در این زمینه چه جایگاهی دارد گفت: در شرایط کنونی برخورد مقدم است، فرهنگ‌سازی هم باید در دستور کار باشد اما فرهنگ‌سازی و تغییر یک رفتار اجتماعی دیر جواب می‌دهد، لذا برخورد باید سریع شروع شود.  وی پیشنهاد داد که از دانشگاه‌های بی طرف هیات‌هایی تشکیل و بررسی ثروت‌های مدیران شروع شود تا به‌زعم او «بحرانی» که اینک جامعه را در این بخش دربرگرفته تعدیل شود.

   مافیای  مدیریت

علیزاده در ادامه با بیان اینکه پس از آن «مافیای مدیریت ارشد کشور را باید از بین برد»، توضیح داد: در چند دهه گذشته تنها 800 مدیر درقالب 200 خانواده هستند که مدیریت‌ها در آنها می‌چرخد و امور را در اختیار دارند؛ بهتر است مجالی داده شود افراد بهتر مدیریت‌ها را در دست بگیرند و خویشاوندسالاری از بین برود.

به گزارش ایرنا، با توجه به نقطه نظرهای کارشناسان حوزه علوم اجتماعی از ابعاد مختلف مردم‌شناسی، جامعه شناسی اقتصاد و نیز مددکاری اجتماعی به‌نظر می‌رسد در شرایط کنونی راهی نیست جز ایجاد ابزارهای نظارتی دقیق و ضمانت‌های اجرا به منظور جلوگیری از بروز فساد و مقابله با رانت خواران از یکسو و نیز شروع اقدامات فرهنگ‌ساز و رفتارسازی باهدف آموزش رویکردهای سازنده از سوی دیگر که جامعه را از این پدیده طعمکاری رفته رفته دور کند.