وقتی داماد مظفرالدینشاه رییس مجلس شد
پانزدهم مهر 1285، مرتضی قلی صنیع الدوله داماد مظفرالدین شاه به ریاست مجلس شورای ملی برگزیده شد. پس از گشایش مجلس اول و تدوین نظامنامه انتخابات، که مردم را به شش گروه یا طبقه (شاهزادگان و قاجاریان، علما و طلبهها، اعیان و اشراف، بازرگانان، اصناف، زمینداران و کشاورزان و پیشهوران)، تقسیم کرد، صنیعالدوله به نمایندگی از طبقه اعیان به مجلس راه یافت. با پایان گرفتن انتخابات مجلس در روز 14 مهر 1285ش در تهران، نخستین جلسه مجلس با حضور نمایندگان تهران به رسمیت شناخته و هیاترییسه مجلس نیز تعیین شد. در این جلسه مرتضی قلیخان صنیعالدوله به ریاست و میرزا حسنخان وثوقالدوله و حاج محمدحسین امینالضرب به نیابت انتخاب شدند. دوره اول مجلس در ایران، در حقیقت مجلس موسسان و خبرگان بود. این مجلس وظیفه اجرای مشروطیت را بر عهده داشت بنابراین، باید کشور را از وضعیت بیقانونی صرف خارج و به کشوری قانونمند تبدیل کند و این کار سهل و آسانی نبود. راجع به اوضاع و شرایطی که صنیعالدوله در آن برهه به ریاست مجلس انتخاب شد صفایی در کتاب رهبران مشروطه خود مینویسد: «وظیفه ریاست مجلس برای کشور و مردمی که مشروطه و مجلس را نمیدانستند کاری بس دشوار بود. نهتنها مردم بلکه بیشتر نمایندگان نیز به وظیفه خود و حدود اختیارات مجلس آشنا نبودند و نمیدانستند چه باید بکنند؟ دولت و رجال مستبدش هم به آسانی حاضر نبودند اقتدارات خود را بکاهند، آنها میخواستند مجلس فقط مرکز قانونگذاری باشد و در امور سیاسی و اجرایی مداخله نکند، چنانکه مشیرالدوله در همان روزهای اول مجلس به سعدالدوله گفته بود: «اینجا مشروطه نیست، شاه یک مجلسی به شما داده که بنشینید و قانون وضع کنید.» ملکزاده نیز در بیان از آزادیخواهی و وطندوستی صنیعالدوله، که شاید این ویژگیها همراه با امتیازات دیگری از قبیل داماد شاه بودن، در ساختار قدرت قرار داشتن و ...، شرایط رییس مجلس شدن را برای او فراهم آورد، مینویسد: «در میان هزارها دیوانیان و رجال دولت که همگی مستبد، بیسواد و ستمگر بودند چند نفری از جمله صنیعالدوله و مشیرالدوله و... که در اروپا تحصیل کرده بودند و کم و بیش از اوضاع جهان اطلاع داشتند و از دستگاه شرمآور دولت ناراضی بودند، مایل بودند که ایران هم گامی در راه اصلاحات بردارد. در میان این رجال صنیعالدوله یگانه کسی بود که صمیمانه همکاری با آزادیخواهان مینمود و بدون پروا در مجالس خصوصی آنها حضور پیدا میکرد و از اوضاع دولت انتقاد کرد و آنان را به راهی که صلاح بود هدایت میکرد.»