هدف سفر نتانیاهو به عمان عادیسازی روابط اعراب و اسراییل است
مدیر مرکز عربی پژوهشهای ایرانی سفر نتانیاهو به عمان را در چارچوبی خطرناک تر از توافق موسوم به معامله قرن توصیف کرد و گفت: این سفر در راستای عادیسازی روابط اعراب و اسراییل انجام شد.
رسانهای شدن سفر رسمی بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی از سوی عمان از مهمترین تحولات منطقه خاورمیانه در روزهای اخیر است. از سوی دیگر یوسف بن علوی وزیر مشاور در امور خارجی عمان در کنفرانس امنیتی بحرین گفت که اسراییل یک «کشور» حاضر در این منطقه است و همگی ما این را درک میکنیم. به دنبال این اتفاقات برخی رسانهها از نقش آفرینی عمان در توافق موسوم به معامله قرن سخن گفتند با این حال «محمد صالح صدقیان» مدیر مرکز عربی پژوهشهای ایرانی با تاکید بر اینکه معامله قرن از ابتدا مرده به دنیا آمده است، به ایرنا گفت: این اقدامات در چارچوبی به مراتب خطرناک تر از معامله قرن و در راستای عادیسازی روابط اسراییل به کشورهای عربی انجام میشود؛
آیا سفر نتانیاهو به عمان و رسانهای شدن استقبال رسمی مسقط از وی برای شما قابل انتظار بود؟
ما از قبل میدانستیم که یک روابط پنهانی بین اسراییل و بعضی از کشورهای حاشیه خلیج فارس وجود دارد. منتها اینکه نخست وزیر اسراییل به این صراحت و پررویی به یک کشور منطقه بیاید و دیدار کند، نداشتیم. نه با کشورهای حاشیه خلیج فارس و نه حتی با کشورهای عربی مثل مصر و اردن که با اسراییل روابط دیپلماتیک دارند.
برای شخص من خیلی تعجبآور بود مخصوصا اینکه عمان کشوری محافظهکار و از تنشها دور است. برای من و خیلی از تحلیلگران در منطقه و خارج از منطقه این سفر و این نحوه استقبال تعجب آور بود.
گفته میشود ممکن است عمان بخواهد در اجرای طرح موسوم به معامله قرن نقشی بر عهده بگیرد.عمان چطور میخواهد این نقش را انجام دهد؟
توافق موسوم به معامله قرن در بدو تولد مرده بود. زمینههای تحقق این برنامه نه در منطقه و نه در داخل فلسطین اجرای این معامله وجود ندارد. حتی ترامپ هم که داعیه صفقه القرن (معامله قرن) را داشت در سخنانش در سازمان ملل هم اسمی از معامله قرن به میان نیاورد و برعبارت بین الدولتین یعنی همان راهکار دو دولت تاکید کرد که همان برنامه رییسجمهور پیشین امریکا اوباما بود. نه مصر و نه اردن که روابط دیپلماتیک با اسراییل دارند و در عین حال با غزه و رامالله روابط قوی دارند، نتوانستند معامله قرن را هضم بکنند. بقیه کشورهای عربی هم زمینه مناسبی برای ایفای نقش در این مورد ندارند.
از سوی دیگر رهبر انقلاب اسلامی بطور روشن و واضح موضع ایران را بیان کردند. کشورهای غربی هم با این برنامه نیستند بنابر این این طرح مرده به دنیا آمد . الان نه امریکا و نه دیگران روی آن تاکید نمیکنند.
تصور میکنم سفر نتانیاهو به عمان درچارچوب خطرناکتر از معامله قرن انجام میشود، حضور نتانیاهو در یک کشور عربی محافظهکار عمدتا در راستای عادیسازی روابط سیاسی کشورهای عربی با رژیم اسراییل قابل تفسیر و ارزیابی است.هر کسی پشت این قضیه است امریکا، انگلیس یا هر کشور دیگری برنامه خیلی خطرناکی را پیش میبرد.می دانیم که نتانیاهوهم علیه برجام خیلی صحبت کرد و گفت که برجام خطرناک است . الان همه نخبگان، احزاب و گروههای عربی و اسلامی باید روی مساله عادیسازی روابط اسراییل به کشورهای عربی حساس باشند . از این جهت به یک حرکت مردمی که در دهه 70 و 80 ضد عادیسازی روابط بین اسراییل و کشورهای عربی فعال بودند احتیاج داریم.
از زمانی که ترامپ به ریاستجمهوری امریکا انتخاب شده، شاهد اقداماتی همچون انتقال سفارت امریکا به بیت المقدس و قطع کمکها به آژانس امدادی ویژه آوارگان فلسطینی (آنروا) هستیم. آیا اتفاقات اخیر را میتوان در راستای آن اقدامات ارزیابی کرد.
انتقال سفارت امریکا به بیت المقدس را در چارچوب وعده و وعیدهای انتخاباتی ترامپ میدانم.خودش هم گفت که این وفای به عهد من است چیزی که قول داده بودم را الان انجام دادم. میدانید که روابط نتانیاهو با اوباما خوب نبود بطوری که وقتی نتانیاهو به امریکا میرفت اوباما به کشورهای آفریقایی یا اروپایی سفر میکرد. اما الان نتانیاهو فرصت طلایی در اختیار دارد. دولت امریکا با عادیسازی روابط اسراییل با کشورهای عربی تلاش میکند و باید این اقدامات را در کنار قرارداد 460 میلیارد دلاری امریکا و عربستان قرار داد. هر برنامهای هم برای حل مسئله فلسطین وجود داشته باشد؛ دو دولت یا معامله قرن بایدبرای هر کدام زمینهسازی انجام شود.
حرفهای یوسف بن علوی چقدر ناشی از تشتت بین کشورهای عربی و اسلامی و فروپاشی منطقه است. اگر جهان عرب و جهان اسلام موقعیت بهتری داشت هم شاهد چنین اظهاراتی بودیم؟
بعد از سال 1991 که کنفرانس اسلو برگزار شد، عبدالحلیم خدام وزیر امور خارجه سوریه در جلسهای که با معارضین عراقی داشت خیلی واضح گفت که صدام حسین چیزی باقی نگذاشته که بتوانیم روی آن مانور بدهیم. وقتی صدام کویت را اشغال کرد وضع منطقه طوری شد که سوریه حافظ اسد که خیلی هم قوی بود دیگر نتوانست از اسلو دور شود. الان هم بعد از بحرانهای یمن و سوریه، رفتار کشورهای خلیج فارس با قطر و جمهوری اسلامی ایران و کل منطقه در حالت ضعف و فروپاشی قرار دارد. الان ما نمیتوانیم از رژیم سیاسی عربی صحبت کنیم. چنین جامعهای همانند فرد بیماری است که هر میکروب و آلودگی وارد آن میشود نمیتواند در مقابل آن مقاومت کند. منطقه خاورمیانه و کشورهای عربی وزن قدیم را ندارند.راهبرد سیاسی استراتژیک هم ندارند. نظریه هم ندارند. سازمان تعاون اسلامی، اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس در منطقه فعال هستند. ضعفی که این سه نهاد دارند از زمان تاسیس اینها و در چهار دهه اخیر بیسابقه است. در این شرایط از جهاتی باید به کشور مسلمانی مثل عمان حق بدهیم. برای اینکه پشت کشورهای عربی و اسلامی خالی است و اگر کسی بخواهد اقدامی بکند کسی را پشت سر خود نمیبیند.
عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان در روزهای اخیر عربستان را نور و ایران را تاریکی تعبیر کرده و گفته در نهایت نور بر تاریکی پیروز میشود؟
نباید به چنین اظهاراتی حساس شویم چرا که چنین حرفهایی قابل نقد و بررسی نیست. شما گفتمان آقای ظریف را با گفتمان آقای الجبیر مقایسه کنید این دو خیلی تفاوت دارند وقتی الجبیر میگوید ایران تاریکی است و عربستان روشنایی همه واقعیت را تشخیص میدهند. مخصوصاً بعد از حادثه قتل خاشقجی و بلایی که بر سرش آمد همه دیدند کسی که مدعی روشنایی است در کنسولگری خود در استانبول چه کارهایی انجام میدهد.