نهادها به دنبال کاسبی از نظام ساخت وساز
احسان نبوتی
عضو هیاتمدیره انجمن تولیدکنندگان وفناوران صنعتی ساختمان
ساخت و ساز در شهر تهران وضعیت مناسبی ندارد.با اطمینان میتوان گفت که متاسفانه در بسیاری از موارد ساختمانهایی در پایتخت تولید میشوند که در روند تولید آنها بدیهیترین و ابتداییترین اصول اولیه ساخت وساز رعایت نمیشود و بدینترتیب ما متاسفانه با یکسری ساختمانهای گران، بیکیفیت و بیهویت در شهر تهران مواجه هستیم. این درحالی است که در برابر این اتفاق، نهادهای مسوول به جای سامان دادن به وضع ساخت و ساز در کشور هر یک میخواهند از این نمد کلاهی برای خودشان درست کنند و کاسبی راه بیندازند.البته از همه مظلومتر قشر مهندسان هستند که در سیبل نهایی قرار دارند و همه مشکلات ساخت وساز متوجه آنها میشود و در نهایت همه آنها را محکوم میکنند. بیشک حل مشکلات نظام ساخت وساز راهکار دارد و بر خلاف تصور خیلی هم ساده است. اما حلقههای قدرت و ثروت به این راحتی نمیگذارند که ساخت و ساز ما سامان بگیرد و صاحب ساختمانهای استاندارد شویم.
این حلقهها در شهرداری، نظام مهندسی، انجمنهای کارفرمایی و علمی و اصناف مرتبط، نهادهای قانونگذاری و مجری قانون ریشه دارند و تاوان آن را مردم میدهند. پرسشی که وجود دارد این است که چگونه میتوان چنین ادعایی را اثبات کرد؟واقعیت این است که پاسخ این سوال را میتوان در بیدغدغه بودن هر یک ازاین نهادها در وجود بحران در نظام ساخت و ساز نا ایمن و غیر استاندارد پیدا کرد.چرا که اساسا نهادهایی ازاین دست به جز مطرح کردن طرحهای تاریخ مصرف گذشته یا نقشههای جدید تقسیم سود این بازار یا ایجاد رانت جدید برای عدهای دیگر اقدام درخوری انجام نمیدهند. به گونهای که در تقسیم سهم و ایجاد درآمد از ساخت یک واحد مسکونی بین شهرداری، نظام مهندسی، مالیات، املاکیها و بسیاری که برای برداشتن سهم خوداز سفره این صنعت دهن باز کردهاند رقابت تنگاتنگی وجود دارد تا سهمی برای خود دریافت کنند، اما باید در نظر گرفت که اساسا دغدغه یعنی دریافت اهمیت این موضوع که ساخت وسازی که امروز در جریان است در واقع آواری است بر سر خانوارها در آینده نزدیک.
نباید از نظر دور داشت وقتی صحبت ازوجود دغدغه میشود، دغدغه به معنای انجام اقدامی عقلانی، برنامهریزی شده و مبتنی بر نیازهای جامعه امروز بدون در نظر گرفتن منافع شخصی، فقط و فقط بر اساس منافع ملی است که همانا منافع تک تک افراد جامعه درون آن نهفته است.بی شک توسعهیافتگی هزینه دارد؛ ولی ایجاد یک جامعه توسعهنیافته هزینههای بیشتری را میطلبد زیرا نفس و ذات جامعه پویایی و رشد را در خود دارد.
نباید از نظر دور داشت که اگر چه ممکن است محاسبه نقش هر کدام از دولتهای خارجی، دشمنان مردم، منافع طلبان و چشم دوختگان به منابع ملی در عدم توسعه یافتگی سخت باشد ولی به جرات میتوان گفت هزینه اصلی این توسعهنیافتگی را تک تک ما پرداخت میکنیم، یعنی ما به ازای به دست آوردن سودهای نازل در مقیاس ملی و نگهداری از پستهای دولتی و غیر دولتی چند ساله، عملا راه را برای عقب ماندگی خودمان هموار میکنیم.
شاید بد نباشد برای تفهیم موضوع چند سوال ساده مطرح کنیم مثلا اینکه آیا ما نهادی برای سامان دادن به ساختمانسازی و شهرسازی در ایران داریم؟آیا ما قانون مشخصی برای ساخت ساختمان و توسعه شهرسازی داریم؟آیا مجری مشخصی برای امر ساخت و نظارت مشخص شده است؟جالب است که جواب ما همه مثبت است و حتی در مواردی به جای یک نهاد چندین نهاد موازی زحمات این موارد را به دوش میکشند و حتی فراتر از توان خود مسوولیت قسمتهای دیگر که به گمانشان دیگران از عهده آن بر نمیآیند را به جور میکشند. اما واقعیت این است که ریشه اصلی مشکل در فساد است.چرا که هیچ مجموعهای حاضر نیست از تصدیگری و اخذ درآمد از این بازار صرف نظر کند.
چه املاکیهایی که مثل قارچ در تمام شهر گسترش یافتهاند و سودهای کلان در این بازار به جیب میزنند، شهرداریها که در آمد خود را در همین ساخت و سازها میبینند و شهر داریچیهایی که از قدیم مبتکر رانت در بازار بودهاند، چه دولتی که به جای تصمیمسازی و تصمیمگیریها علاقه به تصدیگری در بخش مسکن دارند همه سعی بر ادامه وضع موجود دارند .
بی گمان آشکار است که فساد فقط به معنای استفاده از منابع مالی غیرقانونی نیست بلکه بیعملی هم نوعی فساد است. فسادی که چرخهای اقتصاد را از حرکت باز میایستاند.ما در یک حلقه فساد چند وجهی گیر افتاده ایم؛ آیا ما از وضع حاکم بر ساخت و ساز در کشور راضی هستیم؟عدهای جواب این سوال را با بله پاسخ میدهند و عدهای با خیر.
مهندسان عرصه ساخت و ساز، شرکتهای پیمانکاری و ساخت و متقاضیان خرید مسکن از وضع موجود راضی نیستند و دلیل آن به وضوح قابل دید است ولی جالب است عدهای از افراد و نهادهایی که پدید آورنده وضع موجود هستند نیز در جمع ناراضیان قرار میگیرند و با کمال تعجب علت ناراحتیها آنها این است که وسعت اختیارات و تاثیرگذاریها و عملکرد خود را محدود میبینند و خواهان سهم بیشتری از این بازار هستند.به هرروی این جنگ و دعوا بر سر این بازار پر منفعت برای کسب منافع بیشتر ادامه خواهد یافت.شاید با تجمیع افکار یک راه برون رفت از این بنبست پیچ در پیچ بازار ساختمان پیدا کنیم.