خزر تکان نمیخورد
ریحانه جاویدی|
طرحهای انتقال آب از دریاها، دریاچهها و رودخانههای پرآب به استانهای کویری و خشک، از آن طرحهایی است که از زمان ریاستجمهوری محمود احمدینژاد باب شد و از همان زمان تاکنون هر از چندی زمزمههای اجرای آن از سوی مسوولان مختلف مطرح میشود. اما نه تنها کارشناسان محیط زیست معتقدند این طرحها اکوسیستم استانهای مبدا و مقصد را دستخوش تغییر قرار داده و تخریب میکند، بلکه تجربه اجرای چنین طرحهایی نشان میدهد انتقال آب، گاهی شهروندان استانهای مبدا و مقصد انتقال را برای دفاع از آنچه حق خود میدانند تحریک کرده و تنش و اختلاف میان استانها را افزایش میدهد. شاهد آن هم اختلاف مردم چهارمحال و بختیاری با اصفهانیها بر سر آب زاینده رود است که بعد از پروژه انتقال آب کوهرنگ به وجود آمد. با وجود این چندی پیش باز هم صحبت از انتقال آب دریای خزر به استان سمنان مطرح شد که از یک سو واکنش برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی را در پی داشت و از طرف دیگر به نگرانی کارشناسان و فعالان محیط زیست نسبت به سرنوشت این دریاچه و مخاطراتی که در راه استانهای شمالی کشور است، دامن زد، چرا که آنها معتقدند در سالهای اخیر به دلیل تغییرات اقلیمی میزان بارندگی در استانهای شمالی به طرز قابل توجهی کم شده و انتقال آب از خزر به سمنان در شرایط فعلی نه تنها از مشکلات کم آبی در سمنان کم نمیکند، بلکه سبب میشود دریای خزر هم به سرنوشت دریاچه ارومیه دچار شده و از بین برود.
طرح غیرعلمی که خزر را به بحران میکشد
بعد از اظهارات اخیر حسن روحانی، رییسجمهور در جمع مردم شاهرود مبنی بر انتقال آب خزر به فلات مرکزی کشور، انتقادهایی از سوی برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی نسبت به چنین طرحها و سیاستهایی مطرح شد که معتقدند این اظهارات کاملا غیرکارشناسی بوده و پشتوانه علمی ندارد. مهرداد بائوج لاهوتی، نماینده مردم لنگرود در مجلس شورای اسلامی، روز گذشته در واکنش به این طرح با غیرعلمی خواندن آن، اظهار کرد: «مجلس هیچ اعتباری برای چنین پروژهای، چه در بودجه سالانه و چه در قانون برنامه ششم توسعه ندیده است. حتی مجلس ردیف اعتباری این پروژه در قانون برنامه را با اکثریت آرا در صحن علنی حذف کرد و اینکه امروز چنین سخنی از زبان رییسجمهور مبنی بر عملیاتی بودن این پروژه عنوان میشود، جای سئوال دارد.نباید همان بلایی که به سر دریاچه ارومیه آمد را بر سر دریای خزر بیاوریم. نباید فراموش کنیم که دریای خزر دریاچه است و به آبهای آزاد متصل نیست لذا دم زدن از چنین طرحهایی که هیچ پشتوانه علمی ندارد، آثار جبرانناپذیر زیست محیطی در شمال کشور به جای خواهد گذاشت.» اظهارات لاهوتی در حالی است که پیش از این پروین فرشچی، معاون محیطزیست دریایی سازمان حفاظت از محیط زیست کشور، اعلام کرده بود که انتقال آب دریای خزر به استان سمنان و فلات مرکزی مشکلات زیست محیطی جدی ایجاد میکند.
تکرار فاجعه دریاچه ارومیه برای خزر
علاوه بر اظهارنظر مسوولان نسبت به آسیبهایی که طرح انتقال آب از خزر به سمنان به همراه خواهد داشت، کارشناسان محیط زیست هم معتقدند چنین طرحهایی استانهای شمال کشور را به بحران هدایت میکند. محمد علی بهمنیار، عضو هیات علمی دانشگاه علوم کشاورزی ساری، درباره این موضوع به تعادل گفت: «جابهجایی آب از نقطهای به نقطهای دیگر با توجه به اینکه آب دریای خزر شور است، باعث کاهش منابع خواهد شد و این کاهش و تبخیر آب در کنار هم و چرخش ناقص طبیعت صدمات جبرانناپذیری خواهد داشت. استان میتواند برای جبران کم آبیها از منابعی همچون آب باران، تقویت و ذخیرهسازی آبهای زیر زمینی یا فعال کردن پخش سیلابها برای کم آبی استفاده کند. انتقال آب از یک منبع به منبع دیگر جواب نداده و کماکان شاهد مشکلات این انتقالها در کشور هستیم. از طرف دیگر مازندران با توجه به کمبود بارش و تغییرات اقلیمی تاثیرگذار، منابع آبیاش رو به کاهش است که با انجام این انتقال به استان دیگر باعث تجدید این کمآبیها خواهیم بود.»
او با تاکید بر اینکه آب دریای خزر به علت شوری بطور مستقیم قابل استفاده نیست و برای تبدیل کردن به آب شیرین نیاز به انجام مراحلی دارد، گفت: آیا این عملیات در مبدا صورت میگیرد یا مقصد، اگر این همه آب انتقال یافته در مبدا تصفیه شد، نمکهای زاید در کجا ریخته شود؟ برای تصفیه آب شور به شیرین باید حجم آب سه برابری استفاده کنیم تا به مقدار حداقل شوری برسد، تصفیه آب در مبدا موجبات افزایش نمک در این منطقه میشود و ناخواسته دریا به سمتی میرود که آب کمتر و نمک بیشتری خواهد داشت، در این صورت چه اتفاقی برای اکوسیستم میافتد؟ در نهایت در بلندمدت چیزی شبیه دریاچه ارومیه و بدتر از آن اتفاق میافتد، این انتقال به بررسی بسیار دقیق و تغییرات اکوسیستمی دارد که آیا این منافع با هزینه بسیار سنگین پاسخ گو است.اگر روند چرخش سیستم دریای خزر را بررسی کنیم، در ۳۰ سال پیش ما شاهد بالا آمدن آب دریای بودیم که منجر به دیوار چینیها و عقبنشینیها شد؛ دخالت در امورات طبیعی سیستم موجب تشدید وضعیت میشود. ما روز به روز شاهد بارش کمتر هستیم و این تغییرات اقلیمی به سمتی بوده که بر طبیعت تاثیرگذار است، بارشها در مازندران ثابت نیست و مازندران در گذر زمان با کمبود آب مواجه خواهد شد.»
عضو هیات علمی دانشگاه علوم کشاورزی ساری معتقد است اگر بررسیهای تئوری به نتایج مطلوب برسد اما در مرحله اجرایی انتقال درست صورت نگیرد باید منتظر فاجعهای بزرگ بود. بهمنیار بیان کرد: « در کوتاهمدت ممکن است همهچیز عالی باشد و اشتغالی صورت گرفته یا درختی سبز شود اما در بلندمدت هر دو استان به سمت خشکسالی، شوری و کویری شدن خواهد رفت و انجام این پروژه قطعا مناسب نبوده و نیاز به تحقیقات بیشتری دارد تا منافع ملی و منطقه به خطر نیفتد.»
از طرف دیگر عبدالواحد خالدی، استاد دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تربیت مدرس هم بر این باور است که انتقال آب دریای خزر مسائل و مشکلات اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی را برای مردم مازندران در بردارد. او درباره این موضوع در گفتوگو با تعادل بیان کرد: « در انتقال آب خزر کیفیت آب از لحاظ شوری از جمله مسائل مهمی است که در مورد انتقال آن به سمنان باید مورد بررسی قرار گیرد. این پروژه در دنیا دیگر انجام نمیشود مگر در کشورهای خاصی که مشکل آب شرب دارند و انتقال آب آن با هدف تامین آب شرب منطقه باشد و چون از لحاظ سیاسی و امنیتی تامین این امر حائز اهمیت بوده انجام میشود. میزان برداشت چه حجمی از آب خزر در انتقال آبی بسیار دارای اهمیت بوده چرا که موجب عقبنشینی سواحل و مشکلات زیست محیطی خواهد بود.»
او افزود: » کیفیت آب در مبدا و اضافه شدن برخی آلایندهها به آن در مقصد موضوعی است که باید مورد بررسی قرار گیرد چرا که در استان مقصد آب مصرفی تبدیل به فاضلاب شده و قرار است این حجم از فاضلاب به کجا برود. انتقال آب خزر به دو روش سقلی یعنی با توجه به شیب زمین تونل احداث شده و این مستلزم این است تا استان مقصد در ارتفاع پایینتر از مبدا باشد که منطقه سمنان بالاتر از خزر است و دومین راه پمپاژ آب به وسیله دستگاه پمپاژ که در قسمتی از خزر نصب میشود صورت میگیرد. مقدار پمپاژ آب در هر ثانیه مهم بوده چون میتواند موجب مکش رسوبات شده و روی صنعت صید و صیادی که در مازندران رواج دارد تاثیرات زیادی از محل پمپاژ تا چند کیلومتر داشته باشد.»
خالدی بیان کرد: « پمپاژ آب خزر و عقب رفتن ناگهانی و سریع در یک دوره کوتاه زندگی بسیاری از گونهها که در عمق کم سواحل زندگی میکنند را به خطر میاندازد و تا ایجاد بستر کم عمق جدید دریا محیط لازم برای تخمریزی و ادامه حیات اینگونهها نبوده و قطعا چرخه زندگی آنها با خطر مواجه است. متاسفانه در کشور تمامی جوانب برای انجام چنین پروژههایی بررسی نشده و بعد از اجرا شدن طرح به مدت 10 تا 20 سال آینده آن متوجه مشکلات عمده و غیرقابل جبران خواهیم شد همانند پروژه انتقال آب کوهرنگ چهار محال بختیاری به زاینده رود اصفهان که دو استان را دچار چالشهای جدی کرده است. »