11 سال انکار در تجاوزگری صدام؛ 30 سال تاخیر در پرداخت غرامت
معرفی رژیم بعث عراق به عنوان آغازگر جنگ تحمیلی، پیروزی سیاسی قاطع ایران در برابر استکبارستیزانی بود که حدود 11 سال این واقعیت را انکار میکردند، سندی ماندگار از اقتدار و استقلال ملی که جایگاه کشور را در صحنه بینالملل محکمتر ساخت.
به گزارش ایرنا، با پیروزی انقلاب اسلامی و برقراری نظام جمهوری اسلامی در ایران، ضدیت گفتمان این انقلاب با امریکا که خود را قدرتمندترین کشور جهان میدانست بهشدت آغاز شد زیرا برقراری نظام جمهوری اسلامی در هیچ جای جهان تجربه نشده بود. امریکا و کشورهای قدرتمند غربی که از تبدیل شدن حکومت ایران به یک الگوی حکومتی مطلوب در منطقه هراسان بودند، درصدد راهی برای نابودی یا در حد امکان تضعیف این نظام برآمدند. در آن زمان رژیم بعث عراق بهترین متعهد برای کشورهای غربی در جهت ضربه زدن به جمهوری اسلامی به شمار میرفت. صدام حسین رییسجمهوری وقت عراق در نخستین اقدام خود در 26 شهریور 1359 خورشیدی با پاره کردن قرارداد الجزایر بطور رسمی جنگ علیه ایران را اعلام کرد و این جنگ هشت سال به طول انجامید.
پس از هشت سال جنگ مداوم، سرانجام در تیر 1367 خورشیدی، ایران قطعنامه 598سازمان ملل متحد را پذیرفت و در 29 مرداد همان سال آتش بس برقرار شد، در این قطعنامه برخلاف قطعنامههای دیگر منافع نظام جمهوری اسلامی در نظر گرفته شده بود اما وجود برخی بندهای قطعنامه نظیر عقبنشینی و بازگشت به مرزهای بینالمللی، تبادل اسرا، هنوز برخی بندهای این قطعنامه همچون اعلام متجاوز و پرداخت غرامت در هالهای از ابهام قرار داشت. در آن هنگام خاویرپرز دکوئه یار دبیرکل وقت سازمان ملل پس از تجاوز رژیم بعث عراق به کویت، در 18 آذر 1370 خورشیدی پس از 11 سال از آغاز تجاوز نظامی رژیم بعث عراق علیه ایران، عراق را متجاوز و آغازگر جنگ اعلام و اعلام این موضوع پیروزی دیگری را نصیب مردم ایران کرد، ملتی که با ازخودگذشتگی و رشادتهای بیدریغ خود و اهدای فرزندان خویش هشت سال به دفاع از تمامیت ارضی این مرز و بوم پرداختند و توانستند حقانیت ایران، در دفاع مشروع از مرزها را به اثبات جامعه جهانی برسانند.
ایرنا به مناسبت سالروز معرفی رسمی عراق به عنوان آغازکننده جنگ تحمیلی به گفتوگو با «سیدمحسن میرحسینی» کارشناس سیاسی و استاد دانشگاه پرداخت و از منظرهای مختلف این مساله را واکاوی کرد.
عراق به عنوان آغازگر جنگ تحمیلی
میرحسینی در پاسخ به این سوال که چرا سازمان ملل متحد سالها تامل کرد و سرانجام تصمیم گرفت که عراق را به عنوان آغازکننده جنگ معرفی کند، گفت: بر پایه بند 6 قطعنامه 598 شورای امنیت، دبیرکل وقت سازمان ملل موظف بود تا متجاوز را به شورای امنیت معرفی کند ولی از پایان جنگ و پذیرش قطعنامه 598 از طرف ایران و آتش بس میان ایران و عراق در 27 تیرماه 1367 خورشیدی تا اعلام عراق به عنوان آغازگر جنگ به وسیله دبیرکل وقت سازمان ملل متحد حدود سه سال و نیم فاصله افتاد. بطور کلی درباره علت این تأخیر در معرفی متجاور که از ابتدای شروع جنگ در 31 شهریور 1359 بیش از 11سال به درازا انجامید، باید در سیاست بینالملل دنبال کرد. بعد از خروج مستقیم نیروهای انگلیسی از منطقه شرق سوئز و از جمله خلیج فارس، امریکاییها عهدهدار حفظ منافع غرب در منطقه شدند و در این راستا با توجه به خاطره بد جنگ ویتنام تصمیم گرفتند امنیت مناطق پراهمیت برای صنایع غرب را به دست کشورهای حامی خود در مناطق حفظ کنند و در این راستا دکترین نیکسون – کسینجر را در منطقه خلیج فارس برای حفظ منافع امریکا و غرب به اجرا درآوردند بدین معنا که ایران ژاندارمی نظامی و عربستان سعودی حمایت اقتصادی این طرح را عهدهدار شدند. اینگونه منافع غرب برای حدود یک دهه در منطقه ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک خلیج فارس با هزینه خود کشورهای منطقه حفظ شد تا اینکه در آخر دهه 70 میلادی در ایران انقلاب اسلامی رخ داد و با خروج ایران از جرگه کشورهای حامی غرب موازنه قدرت در منطقه خلیج فارس به هم ریخت و به همین واسطه هم بود که کشورهای منطقه مثل عربستان سعودی و کویت و نیز کشورهای غربی برای ایجاد سد و مانع در برابر امواج انقلاب اسلامی که رژیمهای غیردموکراتیک منطقه و نیز منافع اقتصادی غرب را هدف قرار داده بود به کمک صدام شتافتند و در جنگ پشت سر عراق قرار گرفتند و کمکهای مالی و تسلیحاتی فراوانی را به عراق کردند که در نهایت نیز فایدهای نداشت و صدام را واداشت تا فریاد صلح طلبی خود را بلند کند و خواهان آتش بس در جنگ شود. بنابراین باید گفت که علت تعلل سازمان ملل در معرفی عراق به عنوان آغازگر جنگ، سیاست بینالملل است که به دست ابرقدرتها و قدرتهای بزرگ تصمیمگیری میشود و متأسفانه در دنیای معاصر هرچند کشورها از لحاظ حقوقی با هم برابرند ولی واقعیت جهان معاصر این است که کشورها از لحاظ سیاسی برابر نیستند و مجامع بینالمللی مانند سازمان ملل متحد نیز زیر سلطه سیاسی این قدرتهای بزرگ محسوب میشود بنابراین با توجه به مواجهه غرب به رهبری امریکا در مقابل ایران واقعیت مسلم در تأخیر معرفی متجاوز به تقابل غرب با انقلاب ایران برمیگردد و به واقع اگر در نهایت حمله صدام به کویت و به خطر انداختن امنیت عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی نبود بحث اعلام آغازگری جنگ به وسیله عراق هرگز به واقعیت نمیپیوست.
وی در ادامه بیان داشت: شورای امنیت به علت متأثر بودن از ساختار قدرت جهانی که در سیاست بینالملل نقطه ثقل مرکزی است در جنگ ایران و عراق کارکرد صلح طلبانه خود را که محکومیت تجاوز و حمایت از صلح طلبی بود، به درستی انجام نداد و با اینکه جنگ ایران و عراق در منطقه راهبردی خلیج فارس واقع شده بود اما سازمان ملل متأثر از سیاست قدرتهای بزرگ به وظیفه خود عمل نکرد. به هر حال عامل اصلی اتخاذ تصمیم اعلام عراق به عنوان متجاوز سوخته شدن مهره صدام حسین بعد از تجاوز به کویت بود و شاهد این مدعا نیز اتخاذ دکترین مهار دو جانبه ایران و عراق در زمان دولت کلینتون و نیز سپس حمله مستقیم به عراق در زمان جرج بوش پسر است.
سازمان ملل نهادی برای برقراری صلح و امنیت
این کارشناس سیاسی با بیان اینکه سازمان ملل متحد به عنوان نهادی برای برای برقراری صلح و امنیت در سطح جهان شناخته میشود که گاهی سایه قدرتهای بزرگ بر این سازمان کارکرد آن را دچار خدشه میکند، اظهار داشت: سازمان ملل به عنوان یک نهاد بینالمللی برای برقراری صلح و امنیت در سطح جهان شناخته میشود اما متاسفانه سایه سنگین قدرتهای بزرگ بر این سازمان کارکرد آن را از بُعد عملی دچار خدشه کرده است که نمونه بارز آن جنگ ایران و عراق است که با وجود شواهد آشکار بر متجاوز بودن عراق در اعلام متجاوز تعلل به خرج داد و در نهایت نیز کاتالیزور حمله عراق به کویت باعث شد تا اقدام عراق در حمله به ایران تجاوز محسوب شود. از طرف دیگر باید گفت که سیاستهای دولت آیتالله هاشمیرفسنجانی در جهت عادیسازی روابط و تنش زدایی با غرب و کشورهای منطقه نظیر عربستان سعودی به میزان زیادی در کنار سایر عوامل توانست در آمادگی شرایط و مقدمات برای اعلام عراق به عنوان آغازگر جنگ موثر واقع شود.
پیامدهای ناشی از جنگ تحمیلی
میرحسینی در پاسخ به این موضوع که اگر چنین اقدامی در همان سالهای آغاز جنگ از طرف سازمان ملل انجام میشد، چه تاثیری بر جنگ و پیامدهای آن میگذاشت، خاطرنشان کرد: اگر شورای امنیت سازمان ملل به وظیفه قانونی و ذاتی خود در ابتدای حمله عراق به ایران همانند حمله عراق به کویت عمل کرده بود جنگ مسیر دیگری را طی میکرد. اگر قطعنامه شورای امنیت در محکومیت عراق بدون توجه به نظر قدرتهای بزرگ و امریکا به عنوان ابرقدرت صادر میشد جنگ هشت سال بطول نمیانجامید و ساختار اقتصادی و انسانی کشور به جای جنگ صرف سازندگی و آبادانی کشور میشد. ولی در هر حال با توجه به ساختار هرمی شکل قدرت در سیاست بینالملل و تقابل انقلاب اسلامی با منافع غرب و نیز کشورهای غیردموکراتیک عرب منطقه به هر حال اعلام تجاوز عراق در ابتدای جنگ یک امر آرمانی بود و با واقعیات ساختار روابط بینالملل در آن زمان سازگاری نداشت و موازنه قدرت در منطقه باید بگونهای میبود که منافع دنیای غرب را تأمین نماید و در آن مقطع صدام حسین ابزاری بود که میتوانست در این جهت مورد استفاده قرار گیرد زیرا اگر پیروز میشد خطر ایران برای غرب و کشورهای عرب منطقه از میان میرفت و اگر هم پیروز نمیشد که نشد باعث سرگرم شدن ایران و عراق به جنگ و ضعف این 2 کشور میشد که باز هم مطلوب بود.
وی در ادامه گفت: اعلام این موضوع سرشکستگی بزرگی برای کشورهایی بود که در طول هشت سال جنگ عراق علیه ایران، دست صدام را فشردند. یک بعد دیگر اعلام عراق به عنوان متجاوز مساله پرداخت غرامت از سوی متجاوز است که یکی از رویههای حقوق بینالملل و اصلی پذیرفته شده در نظام بینالمللی است بنابراین یکی از پیامدهای معرفی عراق به عنوان مسوول و آغازگر جنگ، از منظر حقوقی باید این بود که اقدامهای لازم برای پایان جنگ از جمله دریافت غرامت از متجاوز انجام گیرد. در این راستا باید گفت که یکی از پیآمدهای اعلام عراق به عنوان آغازگر جنگ بایستی پرداخت خسارت به ایران بود اما قطعنامه 598 هیچ سازوکار اجرایی را برای آن معین نساخت و این امر تابه امروز معطل مانده است ولی با توجه به اصل تداوم دولتها در حقوق بینالملل کار پیگیری پرداخت غرامت میتواند با دولت فعلی عراق ادامه پیدا کند.
ترمیم وجهه سیاسی ایران در مجامع بینالمللی
میرحسینی در پایان در پاسخ به این سوال که آیا اعلام اینکه در جنگ تحمیلی، عراق آغازگر و مسوول جنگ بود، میتوان یک پیروزی سیاسی در کنار پیروزی نظامی برای ایران دانست، اظهار داشت: ادعای ایران همواره از ابتدای شروع جنگ این بود که عراق جنگ را به ایران تحمیل کرده و در این ارتباط متجاوز است ولی با وجودی که کشورهای غربی و اعراب منطقه به این امر واقف بودند به علت عنادی که نسبت به انقلاب اسلامی در سر داشتند حاضر به اذعان به این امر نبودند بنابراین قرار گرفتن صدام در جبهه مقابل غرب و اعراب به دبیرکل وقت سازمان ملل این فرصت را داد تا عراق را به عنوان تجاوزگر اعلام نماید و این امر بطور مسلم یک پیروزی سیاسی قاطع در برابر افرادی بود که حدود 11 سال این واقعیت را انکار میکردند و در پی آن وجهه بینالمللی ایران نیز در عرصه روابط بینالملل ترمیم شد.