اروپا ناچار از اجرایی کردن «ساز و کار مالی» است
عبدالرضا فرجیراد صاحبنظر و دیپلمات سابق ایرانی بر این باور است: اتحادیه اروپا سعی دارد در سایه تحریم ایران به دلیل اتهامات تروریستی، به گونهای رفتار کند تا اختلافات و مشکلات داخلی اتحادیه اروپا بیش از پیش آشکار نشود و از آن طرف سوءاستفادههای خود را برای تأخیر در عملیاتی شدن سازوکار ویژه مالی برای حمایت از ایران داشته باشد.
وزرای امور خارجه هلند و دانمارک 9 ژانویه (سهشنبه هفته گذشته) در ادعاهایی، تهران را به تلاش برای انجام سوءقصد در خاک کشورهایشان متهم کردند. همان روز اتحادیه اروپا نیز ذیل وضع تحریمهایی اعلام کرد که یک نهاد اطلاعاتی و دو فرد ایرانی را در فهرست تحریمی قاره سبز قرار داده و اموال آنها را مسدود میکند. دیپلماسی ایرانی برای بررسی اقدام اخیر اروپا در تحریم ایران، همزمان با تلاش اتحادیه اروپا برای عملیاتی کردن سازوکار ویژه مالی در حمایت از تهران در تقابل با تحریمهای ایالات متحده، گفتوگویی را با عبدالرضا فرجی راد، سفیر سابق ایران در نروژ، استاد ژئوپلیتیک و کارشناس مسائل بینالملل انجام داده است که در ادامه میخوانید:
از نگاه شما اقدام برخی از کشورهای اروپایی برای تحریم ایران چیست، آن هم در شرایطی که قاره سبز به دنبال عملیاتی کردن سازو کار ویژه مالی برای حمایت از ایران در برابر تحریمهای امریکا است؟
واقعیت امر این است که اکنون کشورهای اروپایی در خصوص ایران در دو محور بطور همزمان فعالیت خود را انجام میدهند؛ محور اول بر این واقعیت تاکید دارد که در سایه نگرانی و حتی ترس اتحادیه اروپا از ایالات متحده، قاره سبز تمایلی ندارد که بیش از پیش به شکاف و گسل خود با واشنگتن به واسطه حمایت از برجام و ایران دامن بزند، چرا که از زمان خروج دونالد ترامپ مناسبات امریکا با اتحادیه اروپا در بسیاری از موارد، به خصوص برجام و حمایت از تهران سرد شده است. لذا اروپا سعی دارد که رفتارهای خود را به گونهای مدیریت کند تا میزان بیاعتمادی کاخ سفید نسبت به قاره سبز افزایش پیدا نکند. به تبع آن نیز در این راستا برخی کشورهای اروپایی سعی میکنند رفتارها و اقداماتی را انجام دهند تا اندازهای رضایت و خوشنودی واشنگتن را داشته باشند.
از سوی دیگر و در محور دوم اکنون به واسطه حمایت از برجام و عملیاتی شدن سازوکار ویژه مالی مد نظر اتحادیه اروپا برای ایران، نوعی شکاف سیاسی و دیپلماتیک میان اعضای اتحادیه اروپا شکل گرفته است. بطور مثال اکنون میان برخی از کشورهای اروپای شرقی با کشورهای اروپای غربی در همین رابطه اختلافات جدی وجود دارد. چرا که کشورهای اروپای شرقی معتقدند نباید به واسطه حمایت از ایران و برجام مشکلات و هزینههای اتحادیه اروپا را در تقابل با امریکا افزایش دهیم، چون اساسا اروپا نباید چنین رفتاری را در تقابل با سیاستهای کاخ سفید و دونالد ترامپ در پیش بگیرد، به خصوص که اکنون خود اروپا با مشکلات عدیدهای روبه روست. از این رو اتحادیه اروپا نیز برای انحراف و فاش نشدن اختلافات درونی خود در مساله حمایت از ایران به برخی از دستاویزها مانند اتهامات تروریستی علیه جمهوری اسلامی ایران چنگ میزند تا بتواند شرایط را در درون ساختار و اعضای اتحادیه اروپا در همین رابطه ترمیم کند. چرا که به واسطه این دست از تحریمها، ذیل اتهامات تروریستی به جمهوری اسلامی ایران، اکنون برخی از کشورهای اروپای شرقی تا اندازهای خود را به سیاستهای اتحادیه اروپا نزدیک کردهاند.
از طرف دیگر کشور انگلستان نیز به واسطه مساله برگزیت در حال جدایی از اتحادیه اروپا است که این مساله، هم از یک سو بر اتحادیه اروپا و توان این اتحادیه اثر منفی خود را گذاشته است و از سوی دیگر سبب شده تا خود انگلستان نیز در حمایت از ایران شرایط مبهمی داشته باشد. لذا اتحادیه اروپا سعی دارد به گونهای رفتار کند تا اختلافات و مشکلات داخلی اتحادیه اروپا بیش از پیش آشکار نشود و از آن طرف سوءاستفادههای خود را برای تأخیر در عملیاتی شدن سازوکار ویژه مالی برای حمایت از ایران داشته باشد.
البته علاوه بر اتهامات تروریستی اکنون مسائلی مانند توان موشکی و دفاعی ایران و نیز دیپلماسی منطقهای و نفوذ تهران در خاورمیانه به بسترهای دیگری برای سوءاستفاده اتحادیه اروپا در تأخیر SPV بدل شده است؛ مثلا فرانسه تمایل دارد که عملیاتی شدن سازوکار ویژه مالی را به توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران گره بزند. از این رو به دنبال آن است که عملیاتی شدن حمایت اتحادیه اروپا را از ایران، منوط به پیش شرط تعدیل توان دفاعی و نفوذ منطقهای ایران کند، در صورتی که توان موشکی و دفاعی ایران و نیز دیپلماسی منطقهای ما در خاورمیانه هیچ گونه ارتباطی با ساز و کار ویژه مالی و برجام نداشته و نخواهد داشت.
آیا به واسطه همین تحریمهای اروپا علیه ایران که اولین دور تحریمهای قاره سبز بعد از برجام محسوب میشود، میتوان گفت که اساساً مساله اصلی و حمایت عملی از برجام و دیگر مسائل از طرف اتحادیه اروپا به تاریخ انقضای خود نزدیک شده است؟
نمیتوان با قاطعیت چنین مساله را مطرح کرد. اگرچه برخی از مواضع و رفتارها مانند تحریمهای اخیر اروپا علیه جمهوری اسلامی ایران؛ ذیل اتهامات واهی تروریستی شکل گرفته است. از طرف دیگر باید این را هم عنوان داشت با وجود اینکه در این مدت اروپاییها به بهانههای واهی یا به واسطه عدم توان کافی، موفق به عملیاتی شدن ساز و کار ویژه مالی نشدهاند، اما به نظر میرسد که قاره سبز در نهایت به دنبال تحقق آن وعدههایی است که در چارچوب توافق هستهای تقبل کرده است.
ولی در نهایت اگر قاره سبز موفق به عملیاتی شدن سازوکار ویژه مالی نشود، تهران چه واکنشی خواهد داشت؟
واکنش مقتضی تهران را باید در شرایط خود سنجید. اما این نکته را هم باید بگویم که اگر اتحادیه اروپا به هر دلیلی نخواهد یا نتواند ساز و کار ویژه مالی را برای حمایت از ایران در برابر تحریمهای ظالمانه و یک جانبه ایالات متحده امریکا عملیاتی کند و بخواهد پازل بازی کاخ سفید را تکمیل کند، یقیناً دست ایران برای واکنش متقابل بسته نیست و در آن زمان دیگر به مواضع و دیپلماسی کلامی بسنده نخواهد شد. ولی در شرایط کنونی باید منطق و خرد سیاسی و دیپلماتیک در دستور کار قرار گیرد و متناسب با شرایط واکنش نشان داد.
اما رفتار دوگانه اتحادیه اروپا در سایه نکته قبلی شما تا چه زمان میتواند ادامه پیدا کند. چون از یک سو کشوری مانند آلبانی دست به اخراج دیپلماتهای ما میزند و از آن طرف لهستان و مجارستان نیز حمایتهای جدی خود را از این رفتارها دارند. مضافا دانمارک، هلند، آلمان، اتریش و فرانسه نیز به واسطه اتهامات تروریستی، فشارهای خود را به ایران وارد میکنند، ولی از آن سو طبق برخی گفتهها خود کشور فرانسه میزبان دفتر ساز و کار ویژه مالی شده است. اگر چه طبق آخرین خبرها اتریش از میزبانی حقوقی SPV کنار کشیده است. این سیاست یک بام و دوهوا علیه ایران مبین چه نکاتی است؟
همانطور که اشاره داشتم این مساله نشان از همان شکاف اختلاف نظر جدی اعضای اتحادیه اروپا در خصوص حمایت از ایران دارد. از یک سو برخی از کشورهای اروپای شرقی و غربی به واسطه ناامنیهایی که از طرف روسی احساس میکنند، تمایل دارند چتر امنیتی امریکا را برای خود داشته باشند. لذا از مسائلی مانند سازوکار ویژه مالی و حمایت از برجام که باعث دوری کاخ سفید از اتحادیه اروپا میشود، چندان دل خوشی ندارند. خوب به تبع این مساله باید بگویم کشوری مانند آلبانی که اساساً و دربست در اختیار سیاستهای امریکا قرار دارد، دست به اخراج دیپلماتهای ما میزند. چون آلبانی کشوری است که استقلال سیاسی و دیپلماتیک در برابر قدرتی مانند امریکا را ندارد.
اما در لهستان و مجارستان نیز به واسطه نگرانی از تهدیدات امنیتی و روسیه، سعی میکنند مواضع آلبانی، دانمارک، هلند و فرانسه را برای تحریم ایران تقویت کنند تا چتر حمایتی امریکا از اروپا برداشته نشود. مضافا اینکه به واسطه حضور برخی جریانات راست رادیکال و افراطی در ایتالیا و اتریش، اکنون شرایط برای حمله به برخی کشورها مانند فرانسه که سعی دارد خود را ستون سیاسی و دیپلماتیک اتحادیه اروپا عنوان کند، شکل گرفته است. در این خصوص اکنون این دو کشور حمایت جدی از جنبش جلیقه زردهای فرانسه برای سرنگونی دولت ماکرون دارند، دولتی که حمایت جدی خود را از برجام و عملیاتی شدن سازوکار ویژه مالی داشته، اما نمیتوان منکر این مساله هم بود که فرانسه به دنبال بازیهای خود و سوءاستفاده از این مساله علیه ایران است. لذا شرایط متشتت اعضای اتحادیه اروپا سبب شده تا شاهد رفتارهای متناقض و شکلگیری سیاست یک بام و دو هوای قاره سبز در خصوص ایران باشیم. از یک سو به دنبال عملیاتی شدن سازوکار ویژه مالی و تداوم و حفظ برجام هستند و از سوی دیگر نیز ایران را تحریک میکنند.
با توجه به این شرایط و اختلاف نظر اعضای اتحادیه اروپا آیا میتوان عنوان داشت که خانم موگرینی نیز در سایه اتمام دوره ماموریت خود سعی دارد با مواضع مثبت و دلگرمکننده، شرایط را برای حفظ و بقای ایران در برجام تا زمان پایان ماموریتش مدیریت کند؟
نمی توان گفت که خانم موگرینی یک بازی سیاسی را برای مدیریت و بقای ایران در توافق هستهای تا پایان دوره ماموریتش به راه انداخته است. اتفاقا در میان مقامات اروپایی خانم موگرینی بیش از همه، تمایل و اشتیاق جدی برای عملیاتی شدن سازوکار ویژه مالی و تداوم برجام داشته و دارد. این را میتوان در مواضع ایشان دید. اما چنان که پیشتر گفتم به واسطه اختلاف نظر و تشتت پررنگ اعضای اتحادیه اروپا، خانم موگرینی نیز اساساً توان پیش بردن شرایط را برای عملیاتی کردن ساز و کار ویژه مالی در خصوص حمایت از ایران ندارد. البته میتوان عنوان داشت که خانم موگرینی اکنون تلاشهایی را برای آشکار نشدن اختلافات اعضای اتحادیه اروپا در خصوص حمایت از برجام و عملیاتی شدن سازوکار ویژه مالی اتحادیه اروپا را شکل داده است، اما این به معنای مدیریت ایران و بقای تهران در برجام بر پایه یک بازی سیاسی نیست. به هر حال باید بپذیریم که اتحادیه اروپا اکنون با دشمنان بسیار زیادی مواجه است، اکنون ایالات متحده امریکا، رژیم صهیونیستی، حتی برخی از اعضای این اتحادیه و دیگر بازیگران منطقه و فرامنطقهای فشارهای خود را در قاره سبز برای ایجاد گسل با تهران داشتهاند.
نکته مهم دیگر به مواضع آقای ظریف در سفر ایشان به هندوستان باز میگردد، در این سفر وزیر امور خارجه عنوان داشت که همزمان با پیش بردن مذاکرات خود با اتحادیه اروپا به منظور عملیاتی کردن سازوکار ویژه مالی، ایران تلاشهای خود را با شرکای مهم اقتصادی مانند هند و چین و روسیه گسترش خواهد داد. چرا که نمیتوان آینده اقتصادی و معیشتی کشور را به ساز و کار ویژه مالی گره زد. آیا این مواضع آقای ظریف نیز سفر وی به دهلی نو در صدر هیاتی سیاسی و اقتصادی و نیز سفر آتی به عراق میتواند، تلاشی برای ایجاد یک آلترناتیو در خصوص ساز و کار ویژه مالی باشد؟
خیر نمیتوان با چنین صراحت عنوان داشت که تلاشهای آقای ظریف آلترناتیوی برای سازوکار ویژه مالی است چرا که روسیه چین و همچنین هند در مواضع خود اعلام داشتهاند که اگر ساز و کار ویژه مالی اتحادیه اروپا عملیاتی شود در مناسبات اقتصادی این کشورها با ایران تاثیر بسیار مثبتی خواهد گذاشت و سبب تسهیل در مناسبات تجاری فیمابین میشود پس تلاشهای آقای ظریف برای سفر به هند و عراق ایجاد آلترناتیوی برای اس کیوای نیست، اس پی وی نیست طبیعتا اگر اروپا بتواند سازوکار ویژه مالی خود را عملیاتی کند کار هند، چین، روسیه، عراق و دیگر طرفهای تجاری ایران بسیار آسان خواهد شد اما اگر هم این ساز و کار مدیریت و عملیاتی نشود سبب تعطیلی کشور نخواهد شد به هر حال ایران کشور بسیار بزرگی است که توانایی مدیریت شرایط خود را دارد اما باید بپذیریم که در صورت عدم تحقق شاید قدری شرایط برای مناسبات تجاری ما با طرف هایمان سختتر شود که نیاز به برنامهریزی و صرف هزینه سیاسی و دیپلماتیک خواهد داشت. در این راستا سفر آقای ظریف به هندوستان نیز بسیار مثبت و سازنده بوده است. در واقع اکنون در سایه این سفر مناسبات تجاری ایران و هند با ریال و روپیه انجام خواهد شد و از آن سود بخشی از درآمد نفتی ایران در خود هند صرف راهاندازی پالایشگاه در خود هند خواهد شد. در این صورت بخشی از نفت خام صادراتی ما به هند در این پالایشگاه بنزین و دیگر فرآوردههای نفتی تبدیل میشود با و با ایجاد ارزش افزوده میتوان درآمدهای ایران را در مناسبات با هند افزایش داد و در این صورت میتوان درآمدهای نفتی ایران را بالاتر بود. اگر چنین شرایطی برای روسیه، چین و عراق هم شکل بگیرد میتوان امیدوار بود در کنار عملیاتی شدن سازوکار ویژه مالی به راحتی با تحریمهای ظالمانه و یکجانبه ایالات متحده امریکا ضد ملت ایران مقابله شود.