تفسیرهای متفاوت از روند یک صلح

۱۳۹۷/۱۱/۱۸ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۳۹۳۳۷
تفسیرهای متفاوت از روند یک صلح

گروه جهان|

رییس هیات مذاکره‎کننده طالبان در نشست مسکو اعلام کرده این گروه بنا ندارد تا کنترل تمام خاک افغانستان را از طریق نیروی نظامی در دست بگیرد. طالبان با درخواست برای تغییر قانون اساسی افغانستان تاکید کرده که آتش‌بس واقعی تنها پس از خروج نیروهای خارجی از این کشور محقق خواهد شد.

به‌گزارش یورونیوز، شیرمحمد عباس استانکزی رییس هیات طالبان که پیش‌تر در گفت‌وگو با زلمی خلیل‎زاد فرستاده امریکا، از پیشرفت و حتی آماده شدن پیش‌نویس توافق صلح خبر داده بود در مسکو نیز بر موضع پیشین این گروه تاکید کرد و خواستار خروج کلیه نیروهای خارجی از افغانستان شده است.

نشست دو روزه صلح افغانستان در مسکو واکنش‌های متفاوتی داشته است. حامد کرزی رییس‌جمهوری پیشین افغانستان به همراه 20 سیاستمدار و نمایند‌گان احزاب سیاسی افغانستان در این نشست شرکت کرده‌اند. اما دولت افغانستان که به این گفت‌وگوها دعوت نشده، ضمن مخالفت با برگزاری این نشست تاکید کرده که برگزاری آن، هیچ کمکی به صلح افغانستان نخواهد کرد. اشرف غنی رییس‌جمهوری افغانستان، در واکنش به برگزاری نشست مسکو گفته شرکت‌کنندگان در این نشست صلاحیت اجرایی ندارند و نمی‌توانند نماینده افغانستان باشند. روزنامه ماندگار با انتقاد از این رویکرد دولت نوشته: «دفتر ریاست‌جمهوری افغانستان بطور گسترده سیاستمدارانی که در نشست مسکو شرکت کرده‌اند را تخریب می‌کند آن هم در شرایطی که بیشتر آنها به شکلی یا بخشی از حکومت‌اند یا با نظام رابطه دارند. وقتی اشرف‌غنی نمی‌تواند با سیاستمدارانی که در داخل نظام هستند ارتباط برقرار کند چگونه انتظار دارد که با مخالفان مسلح بتواند پشت میز مذاکره بنشیند؟ به نظر می‌رسد که غنی دو نگرانی اصلی دارد: نخست، اینکه نتوانسته سهم چندانی در گفت‌وگوهای صلح داشته باشد. این موضوع نیز به مدیریت ضعیف اشرف‌غنی بازمی‌گردد. دفتر ریاست‌جمهوری فکر می‌کرد با کنار زدن مخالفان سیاسی خود که بیشتر هم اعضای دولت بودند، می‌تواند حمایت طالبان را به‌دلیل رابطه تباری و قومی به دست آورد. اما گفت‌وگوهای خلیل‌زاد با این گروه نشان داد که طالبان هیچ علاقه‌‌ای به غنی ندارند و حتا او را رقیب خود می‌داند. موضوع دوم که دفتر ریاست‌جمهوری افغانستان را نگران کرده، این است که کابل نقش انحصاری خود در گفت‌وگوهای صلح را  از دست داده است. غنی بسیار تلاش‌ کرد تا تمام منفذهای صلح را ببندد و تنها منفذی را که به دفتر ریاست‌جمهوری ختم می‌شود، باز نگه دارد. او فکر می‌کرد که در گفت‌وگو با طالبان نیز می‌تواند از همان ترفندی استفاده کند که در گفت‌وگو با گلبدین حکمتیار رهبر یکی از شاخه‌های حزب اسلامی به کار برده بود. اما داستان به‌گونه دیگری پیش رفت و به همین دلیل، غنی در تلاش است تا کل روند گفت‌وگوهای صلح را به بُن‌بست بکشاند.

   دو قطبی روسیه و امریکا

نشست مسکو در شرایطی برگزار شده که گفت‌وگو میان طالبان و نمایندگان واشنگتن نیز از سال گذشته آغاز شده و به‌گفته دو طرف با پیشرفت‌هایی همراه بوده است. در این میان اما بن‌بست اصلی مذاکرات صلح که با امتناع طالبان از مذاکره مستقیم و رو در رو با دولت مرکزی حاصل شده همچنان پا برجا است. روزنامه هشت صبح افغانستان نوشته: بازیگران داخلی برای تحکیم جایگاه، خودشان را به یکی از قدرت‌های خارجی نزدیک کرده‌اند. حامد کرزی از اتکا به امریکا آغاز کرد و حالا دارد در خطوط منافع روس‌ها قدم بر می‌دارد. اشرف غنی و تیمش به‌دلیل کمک‌های مالی و نظامی غرب در محور امریکا قرار دارند. طالبان منافع امنیتی پاکستان را پاسداری می‌کند. دولت ضعیف، اقتصاد عقب‌مانده‌ کشاورزی و نهاد‌های اجتماعی و سیاسی کوچک و محدود افغانستان منشأ قدرت بازیگران داخلی نیست. سیاستمداران افغان شبکه‌ای از وفاداران و حامیان مسلح و غیرمسلح دارند که منافع‌شان درهم گره خورده و غالباً هم مبتنی بر پول، کرسی، زمین و امتیازات خاص دیگر است. آنها منابع مالی و نظامی‌شان را از داخل و بطور مشروع تأمین نکرده‌اند. اقتصاد دهقانی وابسته به رحمت فصول و دعای باران، نهاد‌های سیاسی ضعیف تابع مناسبات عقب‌مانده اجتماعی و قبایلی، و یک طبقه سیاسی متخاصم، فردمحور، فاقد ارزش‌ها و چشم‌انداز مشترک، چگونه می‌توانند نهاد‌های اقتصادی و سیاسی قدرتمند را به وجود آورند؟ برای همین، فعلا همه از خودشان می‌پرسند که چرا افغانستان به این‌جا رسیده است‌؟ پاسخ ساده است: نهادهای ضعیف، فساد گسترده‌ مالی و بی‌اعتقادی عمیق طبقه‌ قدرت به افغانستان مترقی، کشور را به این‌جا رسانده است. افغانستان همیشه به خاطر همین نهادهای ضعیف سیاسی و اقتصادی در برابر شورش‌های داخلی آسیب‌پذیر بوده است و امروز نیز از این جریان تاریخی مستثنی نیست... اگر کرزی و تیم همراهانش به مسکو برود و اشرف غنی به واشنگتن، هیچ کسی سرنوشت دولت و ملت افغانستان را بی‌توجه به رفع مشکلات بنیادین تاریخی و جدید افغانستان نمی‌تواند حل کند. افغانستان به‌دلیل دولت ضعیف و طبقه‌ سیاسی، اداری و اقتصادی فاسد در برابر شورش‌ها و تحرکات منطقه‌ای و بین‌المللی شکننده است و این چالش‌های گسترده به مدد هیچ دست خارجی حل نخواهد شد. چه کرزی به طالبان در مسکو گوش دهند و چه اشرف غنی در کابل رجز بخواند، با این نهادهای عقب‌مانده و فاسد، و نقش تاریخی‌شان در شکست روند دولت‌سازی نمی‌توانند به‌ساد‌گی افغانستان را از این مخمصه نجات دهند. در بهترین حالت ما وارد یک مرحله جدید جنگ می‌شویم. اما مساله‌ کلیدی این است که آیا طبقه سیاسی و اداری و اقتصادی افغانستان در این روند، قدرت جلوگیری از فروپاشی دولت را خواهند داشت یا خیر؟