تصمیمات مکمل بازار متشکل ارزی

۱۳۹۸/۰۲/۰۷ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۴۳۱۷۱
تصمیمات مکمل بازار متشکل ارزی

آلبرت  بغزیان

استاد دانشگاه تهران

کارکرد بازار متشکل ارزی این است که بانک مرکزی ارز خود را از کانالی ساماندهی شده از طریق عرضه‌کننده یا توزیع‌کننده‌ها به دست خریداران برساند و چون همه در یک ساختار قرار می‌گیرند، یک نرخ و کانال ورودی مشخص برای ارز تشکیل می‌شود. لذا از این طریق بازار شفافی در زمینه اطلاعات خریداران و فروشندگان و میزان خرید و فروش و قیمت‌ها شکل می‌گیرد. از طرف دیگر بانک مرکزی هم یک محدوده قیمتی برای نرخ ارز تعیین و در صورت لزوم به این بازار از طریق تزریق ارز ورود پیدا می‌کند. بنابراین کارکرد اصلی بازار متشکل ارزی همان ساماندهی یا سازماندهی بازار است. اما پرسش اصلی و مهم این است که این بازار با چه هدفی ایجاد خواهد شد ؟ آیا با هدف تثبیت نرخ است یا قرار است از بازارسازی‌ها جلوگیری کند؟

پیشنهاد من این است که اگر هدف، موفقیت این بازار یا هر بازار دیگری است، باید در ابتدا مشخص شود که نظام ارزی کشور چیست. یعنی دقیقا معین شود که نظام ارزی کشور سرمایه‌داری یا سوسیالیستی است. ماهیت نظام مدیریتی هرکدام از این رویکردها باشد، اهداف، قوانین و رویه‌های خود را مشخصا ایجاد می‌کند که کاملا متفاوت با دیگری است. بنابراین بانک مرکزی ابتدا باید تکلیف خود را مشخص کند که رژیم ارزی کشور چیست؟ اگر آنطور که روسای بانک مرکزی می‌گویند نظام ارزی حاکم نظام شناور مدیریت‌شده است و این را بپذیرند، بانک مرکزی باید محدوده قیمتی مثلا بین 13 هزار و 800 تا 14 هزار و 200 تومان را به عنوان نرخ ارز مشخص ‌کند. این یک نرخ بهینه است که می‌تواند روابط تجاری و اقتصادی کشور را متعادل کند و از همین رو بانک مرکزی به عنوان اصلی‌ترین سیاست‌گذار و بازیگر این بازار از دامنه مشخص شده حمایت می‌کند بدین شکل که بازار در شرایط تخطی از نرخ مشخص‌شده با ورود بانک مرکزی و تزریق ارز به سمت دامنه اصلی بازگردانده می‌شود. عملیات ذکر شده مشخصه اصلی نظام ارز شناور مدیریت شده است که سیاست‌گذار بعد از تعریف و چارچوب‌گذاری آن، می‌تواند بازیگران آن را هم مشخص کند و خود در نقش ناظر قرار گیرد. پیش‌شرط دوم این است که در کنار این موضوع باید سیاست‌های پولی و بانکی کشور مشخص شود، یعنی نرخ بهره و سودبانکی ارزیابی و تعیین شود و نظارت دقیقی برای رعایت بانک‌ها صورت گیرد. همینطور باید نظارتی بر روی قیمت‌ها صورت گیرد. مثلا اکنون می‌بینیم که نرخ ارز کاهشی است اما قیمت خودروها به سمت افزایش می‌رود. بنابراین سیاست مذکور نیازمند اینگونه تصمیمات مکمل است. چراکه اگر فقط بخواهیم بازار متشکل با این هدف درست کنیم که نرخ ارز را 14 هزار تومان نگه داریم و بازارهای دیگر را بدون نظارت بگذاریم، عملا این بازار بی‌استفاده خواهد ماند.  موضوع دیگری که سوالات زیادی در ارتباط با آن مطرح می‌شود این است که آیا با تشکیل این بازار حباب قیمت ارز شکسته می‌شود؟ در این خصوص ابتدا باید به تعریف و مشخصات حباب اشاره کنم.

تعریف حباب این است که ارزش بالاتری به یک کالا داده شود اما عوامل تعیین‌کننده این نرخ هیچ تغییری نکرده‌ باشند. مثلا در بازار سهام اگر قیمت سهمی بالا یا پایین برود، بر اساس صورت‌های مالی، سودآوری و دیگر وضعیت داخلی آن شرکت این تغییر قیمت توجیهی نداشته باشد و اگر هیچکدام از آنها تغییری نکرده باشند، در این صورت گفته می‌شود که این بازار حباب دارد و از همین رو قیمت آن به همین شکل ادامه نخواهد داشت.

اکنون گفته می‌شود که قیمت طلا حباب دارد یعنی رابطه بین نرخ ارز و قیمت جهانی و داخلی طلا به هم خورده است، در حالی که به نظر می‌رسد اینگونه نباشد و پیش‌بینی‌ها درباره نرخ ارز و طلا باعث افزایش قیمت طلا شده است، تا جایی که اکنون به هم جایی رسیده که دیگر این حباب‌ها نمی‌ترکد.

اینگونه اتفاق‌ها معمولا در بازارهایی غیرکالایی رخ می‌دهد، مثلا در بازار مسکن کشور بدون اینکه قیمت مصالح افزایش یابد و بدون هیچ دلیل عینی دیگری افزایش یافته است.

اگر بازیگران بازار متشکل ارزی بطور دقیق مشخص شوند می‌توانند از شکل‌گیری حباب جلوگیری کنند، وگرنه اگر قرار باشد با کانال‌های تلگرامی نرخ‌ها اعلام شود، باز این وضعیت ادامه خواهد داشت. همانطور که تاکید شد بازیگر اصلی ارز کشور بانک مرکزی است و این نهاد می‌تواند با نظارت و حاکمیت بر بازار جلو سوءاستفاده‌ها را که به هرج‌و مرج و بی‌ثباتی منجر می‌شود، بگیرد.

در واقع تبانی بین خریداران و فروشندگان است که باعث اخلال در بازارها می‌شوند. از آنجایی که خریداران ارز افراد ریز و درشتی هستند اما عرضه‌کنندگان می‌توانند تشکل غیررسمی داشته باشند، لازم است بالاتر از صرافی‌ها بانک مرکزی به عنوان نهاد ناظر قرار گیرد؛ نهادی که نفع شخصی ندارد و هدفش ایجاد ثبات در اقتصاد کلان کشور است.  اما اینکه تاکنون بانک مرکزی این‌کار را انجام نداده است، جای سوال دارد، مانند یک پلیسی که می‌داند چه کسی متخلف است اما مانع آن نمی‌شود. این نشان می‌دهد اراده لازم تاکنون وجود نداشته است، اما به نظر من رییس کل جدید بانک مرکزی روش‌های علمی و دقیقی‌ برای ساماندهی بازار شروع کرده است که امیدوارم به نتیجه برسد.